الموضوع: پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری

النتائج 1 إلى 10 من 11
  1. افتراضي پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری

    پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 08 - 1429 هـ
    03 - 08 - 2008 مـ
    ۱۳-مرداد-۱۳۸۷ه.ش

    01:01 صباحاً
    ــــــــــــــــ

    ای شیعیان اثنی عشری؛ بیانی حاوی حقیقتی بزرگ درباره مهدی منتظر

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين، وبعد..



    به تمام شیعیان اثنی عشری برای گفتگو با مهدی منتظر یاری دهنده به محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- إمام ناصر محمد يماني خیر مقدم می‌گوییم و اما این که گفتی پاسخ دیگران دست‌کاری و تغییر داده می‌شود؛ از خدا یاری و استعانت می‌جویم! حرف ناحق درمورد ما نزن. خدا می‌داند من به هیچ وجه سخنان هیچ بشری را که با من به گفتگو پرداخته و پاسخی بدهد را تغییرنداده‌ام؛ البته اگرکسی به من دشنام بدهد؛ خودم یا یکی دیگر از ناظران آن را حذف می‌کنیم. من به هیچ ناظری اجازه تغییر پاسخ دیگران را نمی‌دهم. اگر احتمالا چنین امری صورت گرفته باشد؛ خطای بزرگی مرتکب شده‌‌اند. به هیچ وجه چنین کاری نکرده و نمی‌کنند. ای شیعیان اثنی عشری هرچه که می‌خواهید بنویسید وبگذارید. اما اجازه بدهید همین الان غلبه و پیروزی خود در گفتگو با شما را اعلان کنم و بگویم دهان تمام کسانی که به ناحق در مورد شأن من تشکیک می‌کنند را می‌بندم و با کلام محفوظ ازتحریف پروردگارعالمیان و سنت حق رسولش که مخالف قرآن نیست؛ آنها را سرجای‌شان نشانده و متوقف‌شان می‌کنم و اگر شما را به حق خاموش نکردم؛ مهدی منتظر امام دوازدهم آل بیت مطهر نیستم.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    پاسخی که عبد النّعيم الأعظم؛ المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني؛ خودش آن را نوشته است


    اقتباس المشاركة 4050 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..

    ( ردّ الامام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر )

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 08 - 1429 هـ
    03 - 08 - 2008 مـ
    01:01 صباحاً
    ــــــــــــــــ



    بيانٌ بالحقيقة العظمى للمهديّ المنتظَر يا معشر الشيعة الاثني عشر..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين، وبعد..

    أهلاً وسهلاً ومرحباً بجميع الشيعة الاثني عشر في الحوار مع المهديّ المنتظَر الناصر لمحمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- الإمام ناصر محمد اليماني، وأمّا بالنسبة لقولك بأنّ أحداً يُغيّر في ردود الآخرين فالله المُستعان! فلا تقل علينا غير الحقّ. والله لا أعلم بأنّي قطّ غيّرت ردّ أي إنسانٍ يحاورني، وإنما إذا شتمني نقوم بحذف خطابه أو يحذفه المشرفون الآخرون، ولن أسمح لأي مشرف أن يغيّر في ردود الآخرين، فقد احتملوا خطأً كبيراً إنْ يفعلوا، وكلا ولا ولن يفعلوا فضعوا يا معشر الشيعة ما تريدون، ولكن اسمحوا لي أن أعلن عليكم النّصر مقدماً في الحوار وأخرس ألسنة الممترين في شأني بغير الحقّ فأوقفهم عند حدّهم بالحقّ بكلام ربّ العالمين المحفوظ من التحريف وبسُنّة رسوله الحقّ التي لا تخالفه شيئاً، وإن لم أخرس ألسنتكم بالحقّ فلستُ المهديّ المنتظَر الإمام الثاني عشر من آل البيت المطهّر.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    كتب الردّ شخصياً عبد النّعيم الأعظم؛ المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــ
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي پاسخ با بیانی حاوی حقیقتی بسیار بزرگ ....

    -2-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 03 - 1429 هـ
    08 - 03 - 2008 مـ
    ۱۸-اسفند-۱۳۸۶ه.ش.

    02:24 صباحاً
    ــــــــــــــــ


    پاسخ با بیانی حاوی حقیقتی بسیار بزرگ ....

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسول الله وآله الطيبين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين، ولا أُفرّق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المسلمين، وبعد..

    برادر"الکاشف" حق را می‌گویم و جز حق به خداوند و رسول او نسبت نمی‌دهم ؛ اما درباره حدیث وارد شده: [ ويواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي ]
    [ نام او نام مرا همراهی کرده و
    نام پدرش نام پدر من است]
    به این حدیث حق؛ مطلبی به ناحق اضافه شده است و بعد از حق، تنها گمراهی است. حدیث حق این فرموده ایشان - صلوات و سلام براو باد – است:
    [ يواطئ اسمه اسمي ]
    [ نام او نام مرا همرامی می کند]

    امر دین ربطی به پدر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - (عبدالله بن عبد المُطلب) ندارد؛ مهدی منتظر برای یاری رساندن به اعتقادات عبدالله نمی‌آید بلکه وظیفه او یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلم (ناصر محمد) است و حکمت برانگیخته شدن مهدی منتظر؛ نصرت و یاری رساندن به چیزی است که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله با آن آمده است یعنی کتاب خداوند و سنت رسولش و امر او ربطی به پدر رسول الله ندارد که دینش "وثنیة"و بت پرستی بود؛ پس چرا می‌خواهید نام مهدی منتظر با نام عبدالله هم همراه باشد؟ حکمت آن چیست؟ بلکه اضافه شدن اسم پدر رسول به این حدیث حق؛ حکمت آن را از بین برده است. مهدی منتظر برای یاری دین بت پرستی که عبدالله عبدالمطلب به آن باور داشت؛ نیامده است. بلکه به سوی شما آمده تا دینی که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله بر آن بود را یاری نماید. خداوند مرا نه نبی قرار داده و نه رسول؛ بلکه در نام من خبر و نشانه و عنوان ماموریتم نهاده شده است " ناصر محمد" تصدیق حدیث حق محمد رسول الله :[ يواطئ اسمه اسمي ] ایشان نفرموده اند[ اسمه اسمي ]. دراین صورت "تواطؤ" دیگر حکمتی نداشت و اسم مهدی نمی‌تواند محمد باشد چون "تواطؤ" بی حکمت خواهد شد؛ بلکه منظور این است اسم مهدی همراه با اسم محمد است (ناصر محمد) و به این ترتیب حکمت حدیث حق مشخص می‌شود و منظور توافق و همراهی و مرافقت است که همان "تواطؤ" و همراهی نام محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- در نام پدر من است (ناصر محمد) و لذا مهدی منتظر با دین جدیدی نیامده است بلکه یاری رساننده و ناصر دینی است که محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- آورده است.
    واما در مورد این فرموده خداوند تعالی :
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (۲)} صدق الله العظيم [القلم]
    در این آیه
    محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- است که مورد خطاب است نه مهدی؛ به راستی که خداوند با حرفی از حروف نام مهدی منتظر ناصر محمد قسم می‌خورد؛ کسی که به واسطه او خداوند دین جدّش را برای تمام عالمیان به ظهور می‌رساند تا حقانیت آن بر همگان روشن گردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إلا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (۳۲) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)} صدق الله العظيم [التوبة]
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يُرِيدُونَ لِيُطْفِئوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (۸) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ(۹)}صدق الله العظيم [الصف]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً (۲۸)}صدق الله العظيم [الفتح]
    و این وفای خداوند به وعده‌ای است که به مسلمانان صالح داده است؛ خداوند به آنان وعده داده است که:

    {وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمنوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأرض كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شيئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (۵۵)}
    صدق الله العظيم [النور]
    و معنی :
    {وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (۵۵)}کسانی هستند که مرتد شده و از حق بازگشته و از طاغوت یعنی مسیح دجال پیروی می‌کنند و این امر بعد از آن است که خداوند به واسطه مهدی منتظر تمام مردم را هدایت کرده است؛ آن گاه مسیح دجال می‌آید تا بعد از ایمان آوردن آنها را به فتنه بیندازد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (۳)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    واما فرمایش خداوند {الم} این یعنی المهدی المنتظر؛ او که با اراده خداوند عامل هدایت تمام مردم می‌شود؛ سپس در همین آیات از فتنه مسیح دجال ذکر به میان می‌آید و خداوند تعالی می فرماید:
    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(۳)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    خداوند نمی فرماید "احسب الذین آمنوا" ؛ اگر چنین می‌فرمود؛ منظور انسان‌هایی بود که ایمان داشتند؛ ولی خداوند با مهدی منتظر تمام مردم عالم را هدایت می‌کند تا تمام دین برای خداوند
    باشد و سپس مسیح دجال برای به فتنه انداختن و دور کردن آنها از حق خواهد آمد. برای همین هم از فتنه مسیح دجال به شما خبر داده می‌شود که وقوع آن بعد از هدایت شدن تمام مردم از جانب خداوند و با واسطه مهدی منتظر است. ولی مهدی منتظر مردم را از فتنه مسیح دجال نجات خواهد داد و آنها از او (دجال ) پیروی نمی‌کنند مگر کسانی که از اولیاء او بوده و مسیح دجال را عبادت می‌کنند و آگاهند که او طاغوت و شیطان رانده شده و دشمن خداوند و پروردگار عالمیان است. این امر به خاطر گمراه بودن‌شان نیست، بلکه آنها نیزمانند شیطان کافرند. ایمان دارند که خداوند یکتا و بی شریک است اما نسبت به او کافر شده و به دشمنی با خدا روی آورده‌اند. آنها به برانگیخته شدن-رستاخیز- و آتش و بهشت ایمان دارند اما از حق بیزار بوده و از آن رو می‌گردانند و برای همین شیاطین بشر بنده طاغوتند و اگرراه حق را ببینند باز هم آن را انتخاب نمی‌کنند با این که می‌دانند حق است و از جانب پروردگار آمده است. اگر راه غلط و باطل را ببینند با آگاهی از بیراهه بودن؛ آن را برمی‌گزینند. خداوند درباره آنها می‌فرماید:
    {وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً}صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶]
    آنها هستند که:

    {مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً (۶۱)}
    صدق الله العظيم [الأحزاب]

    و خداوند مرا تنها برای هدایت آدمیان برنیانگیخته است که اگر چنین باشد؛ غایت من که هدایت همگی موجودات است -از پشه گرفته تا بزرگ‌تر از آن –تحقق نخواهد یافت. چون من خداوند را آن گونه که باید و شایسته اوست عبادت می‌کنم؛ من رضوان نفس خداوند تعالی را عبادت می‌نمایم تا او در نفس خود راضی باشد. رضوان نفس خدا را وسیله‌ای برای رسیدن به بهشت نعیم قرار نمی دهم و به خداوند پناه می‌برم از این که نعیم اعظم رضوان نفس خداوند را وسیله‌ای برای نعیم جنت که کوچک‌تر و فروتر از نعیم اعظم است گردانم؛ اگر چنین بود پس چرا من به درجه رفیع و عالی خلافت کامل و شامل رسیده‌ام، خلافت بر تمام امت‌ها از پشه گرفته تا بالاتر و فراتر از آن؟ بلکه خداوند تنها یک غایت و هدف برای من منظور داشته است و آن رضوان نفس خداوند است و من تا زمانی که خداوند در نفس خود راضی نشود و کوچک‌ترین حسرتی برای بندگانش نخورد؛ راضی نخواهم شد. ولی در حال حاضر تمام امت‌ها از پشه گرفته تا فراتر از آن بین من و آرزویم قرار گرفته‌اند و تمام این امت ها مانند شما هستند و آفریده شده اند تا خداوند را عبادت نمایند و
    {كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ} صدق الله العظيم [النور:۴۱]
    به این ترتیب خداوند مهدی منتظر را پرچم هدایت همه امت‌ها از پشه تا فراتر از آن قرار داده است پس از حق پیروی کرده و اطاعت نموده و در برابر امر خلیفه‌ای که هدایتش شامل تمام موجودات می‌شود خضوع کنید و خداوند بعد از آن که با نشانه عذاب دردناک درست بودن امر مرا به مردم ثابت نمود با این امت‌ها مرا یاری خواهد کرد ت صدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۚ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٧وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم ۚ مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿٣٨وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ ۗ مَن يَشَإِ اللَّـهُ يُضْلِلْـهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٣٩قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّـهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّـهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٠بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿٤١} صدق الله العظيم [الأنعام].
    نشانه عذاب دردناک فرود خواهد آمد و مردم بعد از آن که برای‌شان ثابت شد این نشانه حقی است که از جانب پروردگارشان آمده است به
    درگاه او پناه می‌برند؛ تا عذاب را از سر آنها رفع نماید و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كنتم صَادِقِينَ (۴۰) بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ (۴۱)} صدق الله العظيم [الأنعام]
    و این عذاب پاره سنگ‌هایی است که از دود آشکار برخاسته از سیاره عذاب می‌آیند. سیاره‌ای که نشانه تصدیق است و خداوند آن را در کمین تکذیب کنندگان کتاب خدا و سنت حق رسولش گذاشته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مبين (۱۰) يَغْشَى النّاس هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (۱۱) رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ (۱۲) أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مبين (۱۳) ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ(۱۴) إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عَائِدُونَ (۱۵) يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ (۱۶)} صدق الله العظيم [الدخان]
    و از آن جا که مسلمانان نیز از مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی رو برمی‌گردانند؛ عذاب فراگیر شامل حال آنها نیز خواهد شد مگر این که او را تصدیق کنند. این آیت عذاب از جمله نشانه‌های بزرگ ساعت است که قبل از "ساعت" و "بطشة الکبری" (حمله و گرفتن بزرگ) در روز قیامت رخ خواهد داد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (۵۸) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (۵۹)} صدق الله العظيم [الإسراء]
    و اگر خداوند با کمک تمام امت‌ها از پشه گرفته تا فراتر از آن مرا یاری نماید مسلمانان اولین کسانی خواهند بود که مرا تکذیب می‌کنند؛ چون قاعده عقیده حقی که در کتاب خداوند آمده است در نزد آنها تغییر کرده؛ آنها سخنان افترا زنندگان به خداوند و رسولش را پذیرفته و معتقدند خداوند با این نشانه‌ها به باطل یاری خواهد رساند و برای همین است که خداوند یاری تمام امت‌ها را به تإخیر انداخته تا قبل از آن، نشانه عذاب دردناک فرود آید و تا زمانی که مسلمانان قاعده معجزه در کتاب خداوند را تغییر داده باشند؛ اگر خداوند با معجزات خود مهدی منتظر را یاری دهد مطمئناً مسلمانان خواهند گفت:" ای مردم این مسیح دجال است " و مردم را از راه حق بازمی‌دارند . درحالی که او ادعای خداوندی نمی‌کند بلکه مردم را به عبادت خداوند یکتا و بی شریک فرا می‌خواند.
    اما ای مسلمانان؛ شما حق را باطل جلوه داده‌اید. از کی تا به حال خداوند با آیات و نشانه‌های خود طاغوت را یاری و مورد تأیید قرارمی‌دهد؟ خداوند این نشانه ها –معجزات- را برای تأیید دعوت حق فرو می‌فرستد. برای همین است که شما مسلمانان به علت عقیده باطل‌تان مبنی بر این که خداوند با آیات خود باطل را یاری خواهد کرد؛ آن را باور نمی‌کنید.

    و به خاطر همین عقیده که مثل عقیده غلط و باطل‌تان در مورد مسیح کذاب و یاری شدن او توسط خداوند است؛ به خاطر همین عقیده زشت و دروغ حتما و بدون شک همه مسلمانان به خلافت فراگیر مهدی منتظر که به حق از جانب خداوند امده است کافر خواهند شد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كلّ شَيْءٍ قُبُلاً مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إلا أَن يَشَاءَ اللّهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (۱۱۱)} صدق الله العظيم [الأنعام]
    ای علمای مسلمین؛ بیایید تا به شما خبر دهم چرا خداوند مرا خلیفه‌ای قرار خواهد داد که خلافتش فراگیر است و از پشه تا فراتر از آن را شامل خواهد شد تا بدانید حق چیست واز اولین کسانی نباشید که نسبت به آن کافر می‌شوید. درجه رفیع و عالی خلافت فراگیر به من داده شده است
    (توضیح : درجه عالی و رفیع وسیله به امام مهدی بشارت داده شده ولی امام مهدی آن را نپذیرفته و صاحب آن همچنان مجهول است ) و این درجه تنها به یکی از بندگان صالح خداوند تعلق می‌گیرد؛ و مهدی منتظر حق پروردگارتان؛ فوز یافته تا به این مقام برسد ولی شما از حق رومی گردانید.
    برای‌تان روشن می‌کنم چرا چنین شده است؛ من از خداوند آرزوی داشتن درجه عالی و رفیع خلافت بر تمام ملکوت را کردم تا از آن به عنوان وسیله‌ای برای تحقق یک هدف و غایت استفاده کنم. آن هدف راضی بودن خداوند در نفس خود است و برای ناصر محمد یمانی این نعیم اعظم است و به خاطراین آرزویم بود که به حکمت خلقت ما توسط خداوند رسیدم که دراین فرموده خداوند تعالی آمده است:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدُونِ (۵۶)} صدق الله العظيم [الذاريات]
    ولی قبل از من هیچ یک از صالحان ونه انبیاء و نه رسولان به این فوز نائل نشده‌اند؛ چون آنها در آرزوی شناختن وسیله بودند و با یک‌دیگر رقابت می‌کردند تا به درجه عالیه‌ای برسند که نزدیک‌ترین جایگاه نسبت به خداوند رحمان است. اما برادران من؛ خداوند ما را برای آن مقام نیافریده است؛ بلکه خداوند تعالی ما را برای خودش آفریده است و ناصر محمد یمانی آرزویش راضی شدن خداوند درنفسش است و این منتهای آرزو و غایت و مراد و خواسته من در زندگیم می‌باشد و رضوان خداوند را به عنوان وسیله‌ای برای بدست آوردن ملکوت دنیا و آخرت قرار نداده‌ام و پناه بر خدا که چنین کنم؛ به خداوند قسم که تمام اینها در نزد من با رضوان نفس پروردگارم و نعیم اعظم او برابری نمی‌کنند. من با خداوند صادق بوده و او نیز با من صادق است و خلافت فراگیر ملکوت همه چیز را به من عنایت خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى (۲۴) فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالأولى (۲۵)}‏ صدق الله العظيم [النجم]
    و این منزلت مهدی منتظر حق است و شما از او روگردانید و او کسی است که خداوند علم هدایت پشه و فراتر از آن و هدایت تمام مردم جز شیاطین را به او عنایت کرده است؛ شیاطینی که اگر راه حق را ببینند هم از آن پیروی نکرده و بیراهه را برمی‌گزینند و مهدی منتظر حق پروردگارتان کسی است که خداوند او را خلیفه ملکوت همه چیزها از پشه و بزرگ تر از آن قرار داده است و این مثال حق را خداوند درباره خلافت فراگیر مهدی منتظر و هدایت تمام مردم بجز شیاطین بیان نموده است و راز مثال خداوند در این آیات برایتان روشن خواهد شد که می‌فرماید:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)} صدق الله العظيم [البقرة]
    در فرموده خداوند تدبر کنید:

    {فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
    و در این آیه
    راز مهدی منتظری پنهان شده است که خداوند به واسطه او تمام مردم را هدایت خواهد کرد و با تمام آیات و نشانه‌های خود او را یاری خواهد نمود و از پشه گرفته تا فراتر از آن؛ تمام لشکر خداوند در آسمان‌ها و زمین با او خواهند بود تا بر علیه مسیح دجال و سپاهش از یأجوج و مأجوج و تمام شیاطین جن و انس قرار گیرند. مسیح دجال از هزاران سال قبل در انتظار رویارویی با کسی است که هدایت‌گر تمام مردم خواهد بود و خداوند به من وعده داده است که برای تحقق هدف و غایتم؛ دعوت من استجابت می‌شود و از طرفی تمام شیاطینی که به یقین می‌دانند من مهدی منتظر حق پروردگارم، به خاطر بیزاری از حق از دعوتم روگردانده و به گمراهی می‌روند. خداوند از آنان بیزار است و آنها را مورد غضب قرار داده است چون از رحمت خداوند مأیوس شده اند؛ همان طور که کافران از اهالی قبور و مردگان مإیوسند( باور ندارند که مردگان زنده خواهند شد). خداوند اینان را به واسطه مهدی منتظر هدایت نخواهد کرد، چون حتی اگر برای‌شان روشن شود او مهدی منتظر است؛ بازهم از او پیروی نمی‌کنند. اما خداوند با بنده خود تمام مردم راهدایت خواهد نمود، مگر شیاطین از هر گونه و جنسی که باشند.
    این موضوع مهدی منتظر حقّ است؛ یا این که شما تصور می‌کنید خداوند تمام مردم را به واسطه پشه هدایت خواهد نمود! خیر این هدایت به واسطه کسی خواهد بود که خداوند تمام سپاه خود –از پشه گرفته تا فراتر از آن- را به یاری او خواهد فرستاد - اگر که بدانید - و اما کسانی از شما که او را باور کنند؛ آنها پیشگامان برگزیده‌ای خواهند بود که می‌دانند او مهدی منتظر حق پروردگار است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(۲۷)} صدق الله العظيم [البقرة]
    و اما ظهور او؛ هم چنان که پیش از این یاد شد ظهور او در کنار رکن یمانی برای بیعت است که بعد از تصدیق و تأیید امر او خواهد بود. مهدی منتظر از سمت یمن به سوی رکن یمانی می‌آید تصدیق حدیث حق محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم که می‌فرماید:
    [ إني أرى نفس الله يأتي من اليمن ]
    [نفس الله را می بینم که از یمن می آید]

    صدق عليه الصلاة والسلام.
    و به راستی که معنی "نفس" فرج است؛ فرج برای مظلومان عالم و خداوند به واسطه او تمام مردم را هدایت خواهد کرد.
    اما سرّ عبادت مهدی منتظر را محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم برای‌تان بیان نموده و فرموده است:
    [ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
    [ایمان و حکمت در یمن است]
    صدق عليه الصلاة والسلام.
    و بیان این حدیث از این جهت بود که جبریل علیه الصلاة و السلام سخنی برای
    محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم آورد که او را دچار دهشت کرد و آن فرموده خداوند این بود:
    {الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً (۵۹)} صدق الله العظيم [الفرقان]
    و محمد رسول الله از برادرش جبریل سؤال نمود که:" برادر جبریل این "خبیر بالرحمن" کیست؟" و او جواب داد: "او مهدی منتظر است که خداوند را همان گونه که سزاوار است عبادت خواهد کرد او از امت توست و به خداوند و رسولش ایمان دارد و خداوند تقدیر حق او را معین نموده است" و برای همین محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم فرمود:
    [ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
    [ایمان و حکمت در یمن است]

    و این مهدی منتظر است که خداوند را آن گونه که سزاوار خداوند است، عبادت می‌کند و رضوان نفس خداوند که نعیم اعظم است را وسیله‌ای برای تحقق و رسیدن به بهشت و بالاترین درجه آن نمی‌کند.
    ای مسلمانان من عبد نعیم اعظم؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و خداوند تمام نام‌های مرا نشانه و توصیف عبد نعیم اعظم بودنم قرار داده است.
    عبد النّعيم الأعظم: چون من رضوان نفس پروردگارم را عبادت می‌کنم چرا که نعیمی بزرگ‌تر از جنت النعیم است و خداوند اسم اعظم خود را صفت رضوان نفس خود قرار داده است به این معنا که رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ نعیمی بزرگ تر از جنت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
    آیا نمی‌بینید که اسم اعظم الهی؛ صفت رضوان نفس خداوند نسبت به بندگان است و خداوند با روح رضوان نعیم ریحان در قلب‌هایشان به آنها یاری می‌دهد و نور رضوان او سینه‌های آنها را فراخی می‌دهد ونفس‌شان اطمینان می‌یابد و در نفس خود نعیمی را احساس می‌کنند که با هیچ بهشتی در دنیا و آخرت قابل مقایسه نیست.؟ در فرموده خداوند در توصیف نعیم رضوان نفسش تدبر کنید که به راستی آن را نعیمی بزرگ تر از جنت می‌داند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
    ای کسانی که نهایت آمال و آرزو و خدایتان حیات دنیوی است؛ این همان نعیمی است که به خاطر آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت: نعیم رضوان نفس خداوند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿١حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿٥لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿٨} صدق الله الأعظم [التكاثر].
    نسبت به اسماء خداوند الحاد نورزید و به کژراهه نروید[اشاره به آیه کریمه :وَلِلَّـهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُ‌وا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٨٠﴾ الأعراف]. نعیم اعظم اسمی از اسامی حسنای خداوند است و خداوند تعالی منزه از آن است که یکی ازاسامی او بزرگ‌تر از بقیه باشد و به راستی که نعیم اعظم حقیقت اسم اعظم الهی است یعنی نعیم اعظم و اکبر نسبت به نعیم جنت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
    منزه است خداوند از اینکه اسمی بزرگ‌تر از سایر اسامی داشته باشد، چگونه چنین چیزی ممکن است. او واحد و احد است و تمام اسامی او صفات خداوندند و هر یک را که بخوانید فرقی با دیگری ندارند. ای کسانی که به دنبال اسم اعظم الهی می‌گردید در اسامی خداوند به کژراهه نروید. برای‌تان به حق روشن کردیم که بین اسامی خداوند تفاوتی وجود ندارد؛ بین نعیم اعظم با الله و یا الرحمن تفاوتی نیست و با هر یک از آنها که او را بخوانید؛ اجابت می‌شوید. فقط خدا را بخوانید و یقین داشته باشید که پاسخ خواهید گرفت.
    من ازتمام علمای امت دعوت می‌کنم که اگر درباره بیان این حقیقت بسیار بزرگ به مهدی منتظر عبد نعیم اعظم ناصر محمد یمانی اعتراضی دارید بفرمایید برای گفتگو..
    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو المسلمين وعبد من عباد الله الصالحين خليفة الله وعبده
    عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
    *[وثنیه از اوثان یعنی پلیدی ها یا بتها می آید: إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ]

    اقتباس المشاركة 4051 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..


    - 2 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 03 - 1429 هـ
    08 - 03 - 2008 مـ
    12:12 صـباحاً
    ـــــــــــــــــــــ



    الردّ بالبيان للحقيقة العظمى ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسَلين محمد رسول الله وآله الطيّبين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخِرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين ولا أُفرّقُ بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، وبعد..

    أخي الكاشف، حقيقٌ لا أقول على الله ورسوله غير الحقّ، وبالنسبة للحديث الوارد:
    [ويواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي]. فهذا الحديث فيه إدراج زيادة إلى الحقّ بغير الحقّ وما بعد الحقّ إلا الضلال، فأمّا الحديث الحقّ هو قوله عليه الصلاة والسلام: [يواطئ اسمه اسمي].

    وليس للدين علاقة بوالد محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - عبدالله بن عبد المطلب، ولم يأتِ المهديّ المنتظَر ناصراً لما كان عليه عبد الله؛ بل ناصراً لمحمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، والحكمة من بعث المهديّ المنتظَر هي لنُصرة ما جاء به محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - كتاب الله وسنة رسوله ولا علاقة لأمره بوالد الرسول وما كان عليه من دين الوثنيّة، فلماذا تريدون اسم المهديّ المنتظَر لا بُدّ له أن يواطئ كذلك لاسم عبد الله، فأين الحكمة؟ بل أضاعوا الحكمة من الحديث بإضافة اسم والد الرسول إلى الحقّ، ولم يأتِ المهديّ المنتظَر لنصرة دين الوثنيّة التي كان عليها عبدالله بن عبد المطلب؛ بل جئتكم لنصرة ما كان عليه محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، ولم يجعلني الله نبيّاً ولا رسولاً بل جعل الله في اسمي خبري ورايتي وعنوان أمري (ناصر محمد) تصديقاً لحديث محمد رسول الله الحقّ:
    [يواطئ اسمه اسمي]. ولم يقل اسمه اسمي! إذاً لذهبت الحكمة من التواطؤ ولا ينبغي أن يكون اسم المهدي محمد إذاً لذهبت الحكمة من التواطؤ؛ بل يواطئ الاسم محمد في اسم المهديّ (ناصر محمد) وبذلك تنقضي الحكمة من الحديث الحقّ فجعل الله موضوع التوافق والذي هو نفسه التواطؤ لاسم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في اسمي في اسم أبي (ناصر محمد) وذلك لأنّ المهديّ المنتظَر لن يأتي بدينٍ جديدٍ بل ناصراً لما جاء به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم.

    وأما بالنسبة لقول الله تعالى:
    {
    ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢} صدق الله العظيم [القلم]، فليس المُخاطب هُنا هو المهديّ بل محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، وإنّما أقسم الله بحرف من اسم المهديّ المنتظَر (ناصر محمد) والذي سوف يُظهر الله به دين جدّه على العالمين حتى يتبيَّن لهم أنّه الحقّ، تصديقاً لقول الله تعالى: {يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّـهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٣٢هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿٣٣} [التوبة].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٨﴾ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الصف:9].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الفتح].

    وذلك وفاء من الله بوعده للمسلمين الصالحين كما وعدهم بذلك في قوله تعالى:
    {
    وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿٥٥} صدق الله العظيم [النور].

    ومعنى قوله:
    {
    وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} وذلك المرتدون عن الحقّ فيتّبعون المسيح الدجال الطاغوت، وذلك بعد أن يهدي الله الناس أجمعين بالمهديّ المنتظَر ومن ثم يأتي الدجال ليفتنهم من بعد إيمانهم، تصديقاً لقول الله تعالى: {الم ﴿١أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣} صدق الله العظيم [العنكبوت].

    فأما قوله تعالى:
    {الم} أي المهديّ المنتظَر الذي يهدي الله به الناس أجمعين، ومن ثم ذكر فتنة المسيح الدجال في نفس الآية في قول الله تعالى:
    {الم ﴿١أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣} صدق الله العظيم، ولم يقل الله أحسِب الذين آمنوا، ولو قال ذلك لأصبح يقصد الذين آمنوا من الناس ولكنّ المهديّ المنتظَر يهدي الله به الناس أجمعين حتى يكون الدين كلّه لله ومن ثمّ يأتي المسيح الدجال لفتنتهم عن الحقّ، ولذلك أخبركم بفتنة المسيح الدجال بأنّها بعد أن يهدي الله بالمهديّ الناس أجمعين، ولكنّ المهديّ المنتظَر سوف ينقذ الناس من الفتنة فلا يتّبعون المسيح الدجال ولن يتّبعه من الناس إلا أولياؤه الذين هم له يعبدون وهم يعلمون أنّه الطاغوت الشيطان الرجيم عدوّ الله ربّ العالمين، وليس ذلك بضلالٍ منهم بل كفرهم كمثل كفر الشيطان يؤمن بأنّ الله وحده لا شريك له فكفر به واتّخذه الله عدواً له، ويؤمن بالبعث ويؤمن بالنار ويؤمن بالجنة ولكنّه للحقِّ من الكارهين، وكذلك شياطين البشر عبدة الطاغوت إن يروا سبيل الحقّ لا يتّخذونه سبيلاً لأنّهم يعلمون أنّه الحقّ من ربّهم وإن يروا سبيل الغيّ يتّخذونه سبيلاً وذلك لأنّهم يعلمون أنّه سبيل الضلال، وقال الله عنهم: {وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا} صدق الله العظيم [الأعراف:146]. أولئك ملعونين أينما ثُقفوا أخذوا وقُتلوا تقتيلاً.

    ولم يبتعثني الله لهَدي أمّة الناس فحسب فلن تتحقّق غايتي ما لم يهدِ الله بي من البعوضة فما فوقها وذلك لأنّي أعبد الله كما ينبغي أن يُعبد، فأعبُد رضوان نفسه تعالى حتى يكون هو راضياً في نفسه، ولم أتّخذ رضوان نفس الله وسيلةً لتحقيق الغاية جنة النّعيم وأعوذ بالله أن أتّخذ النّعيم الأعظم رضوان نفس الله وسيلة لتحقيق النّعيم الأصغر جنة النّعيم، ولو كنت كذلك لما فُزت بالدرجة العالية الرفيعة درجة الخلافة الشاملة على جميع الأمم من البعوضة فما فوقها؛ بل جعل الله غايتي الوحيدة هي رضوان نفس الله، ولن أرضى حتى يكون الله راضياً في نفسه ليس مُتحسّراً على عباده شيئاً، ولكنّه قد حال بيني وبين غايتي جميع الأمم من البعوضة فما فوقها وتلك أمم مثلها كمثلكم خلقهم الله ليعبدوه وكُلٌّ قد علِم صلاته وتسبيحه، وكذلك جعل الله المهديّ المنتظَر علم الهدى لجميع الأمم من البعوضة فما فوقها فتتّبع الحقّ فتطيع وتخضع لأمر خليفة الله الشامل ويؤيّدني الله بهذه الأمم بعد أن يؤيدني الله بآية التصديق للناس أجمعين آية العذاب الأليم، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۚ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٧وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم ۚ مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿٣٨وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ ۗ مَن يَشَإِ اللَّـهُ يُضْلِلْـهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٣٩قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّـهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّـهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٠بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿٤١} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وسوف تأتي آية العذاب الأليم ثم تجأرون إلى الله أن يكشف العذاب عنكم من بعد التصديق بالحقِّ من ربّكم، وقال الله تعالى:
    {
    قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّـهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّـهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٠بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿٤١} صدق الله العظيم، وذلك العذاب هو كِسَف الحجارة في الدخان المبين من كوكب العذاب آية التصديق التي أترقّب لها من ربّي من بعد التكذيب بكتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ، تصديقاً لقول الله تعالى: {فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿١٠يَغْشَى النَّاسَ ۖ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١١رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿١٢أَنَّىٰ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ﴿١٣ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ﴿١٤إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا ۚ إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ﴿١٥يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ﴿١٦} صدق الله العظيم [الدخان:14].


    ولأنّ المسلمين كذلك معرِضون عن المهديّ المنتظَر الحقّ ناصر محمد اليماني ولذلك سوف يشملهم العذاب إلا أن يُصدّقوا، وآية العذاب هذه من أشراط الساعة الكبرى وتأتي قبل الساعة التي هي البطشة الكبرى في يوم القيامة، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿٥٨﴾ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    ولو يؤيدني الله بجميع الأمم من البعوضة فما فوقها لكان أول من يُكذّب بشأني هم المسلمون! نظراً لتغيير ناموس العقيدة الحقّ في الكتاب فصدّقوا المُفترين على الله ورسوله بأنّ الله يؤيد بها كذلك للباطل، ولذلك أخرَّها الله لتكون قبلها آية العذاب الأليم، وما دام المسلمون قد غيّروا ناموس المعجزات في الكتاب فحتماً لو يؤيّد الله بها المهديّ المنتظَر لقال المسلمون: "يا أيّها الناس إنما هذا المسيح الدجال"؛ وصدّوا عن الحقّ، وهو لا يدّعي الربوبية بل يدعو الناس ليعبدوا الله وحده لا شريك له، ولكنّكم يا معشر المسلمين قد جعلتم الحقّ باطلاً، ومنذ متى يؤيّد الله بالآيات لتصديق دعوة الطاغوت؟ بل لتصديق دعوة الحقّ، ولذلك لن تصدِّقوا يا معشر المسلمين بسبب عقيدة الباطل التي أنتم عليها بأنّ الله يؤيّد بآيات التصديق للباطل.

    ومن أجل هذه العقيدة؛ كمثل عقيدتكم في أنَّ الله يؤيّد بآياته المسيح الدجال وبسبب هذه العقيدة المُنكرة زوراً وبهتاناً الباطل حتماً بلا شك أو ريب سوف يكفر جميع المسلمين بالخلافة الشاملة للمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم، وقال الله تعالى:
    {
    وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿١١١} صدق الله العظيم [الأنعام:111].

    ويا علماء المسلمين تعالوا لأخبركم لماذا الله سوف يجعلني خليفته الشامل على كلّ شيء من البعوضة فما فوقها حتى تعلموا الحقّ فلا تكونوا أول كافر به، إنّما سوف يأتيني الدرجة العالية الرفيعة درجة الخلافة الشاملة التي لا ينبغي إلا أن تكون لعبدٍ واحدٍ من عباد الله الصالحين، فقد فاز بها المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم ولكنّكم عن الحقّ معرضون، ولسوف أبيّن لكم السبب؛ إنّما رجوتُ من ربّي أن يأتيني ملكوت الدرجة العالية الرفيعة درجة الخلافة على ملكوت كُلّ شيء لأتّخذ ذلك كله كوسيلة لتحقيق الغاية وهي أن يكون الله راضياً في نفسه وذلك هو النّعيم الأعظم بالنسبة لناصر محمد اليماني، وبما إنِّي تمنّيت ذلك فأصبتُ الحكمة التي خلقنا الله من أجلها وهي قول الله تعالى:
    {
    وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦} صدق الله العظيم [الذاريات].

    ولكنّه لم يفز بها من قبلي أحدٌ من جميع الصالحين ولا الأنبياء والمُرسَلين نظراً لأنّهم يتمنّون أن يعلموا الوسيلة للوصول للدرجة العالية فيتنافسون على الرحمن أيّهم أقرب ليفوز بها، ولكن يا إخواني إنّ الله لم يخلقنا من أجل ذلك بل خلقنا من أجله تعالى، وبما إنَّ ناصر محمد اليماني كانت أمنيته أن يكون الله راضياً في نفسه وذلك هو مُنتهى أملي وغايتي ومرادي وأمنيتي في حياتي، ولم أتّخذ رضوان نفس الله وسيلة لتحقيق الغاية بالفوز بملكوت الدنيا والآخرة، وأعوذ بالله، وأقسم بالله العظيم لا يساوي ذلك عندي شيئاً إلى عظيم نعيم رضوان نفس ربّي وأصدقتُ الله فأصدقني وسوف يجعلني خليفته الشامل على ملكوت كل شيءٍ، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّىٰ ﴿٢٤فَلِلَّـهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَىٰ ﴿٢٥} صدق الله العظيم [النجم].

    وذلك هو شأن المهديّ المنتظَر الحقّ الذي أنتم عنه معرضون، والذي جعله الله علَم الهُدى للبعوضة فما فوقها، ويهدي به الناس أجمعين ما دون الشياطين منهم الذين إن يروا سبيل الحقّ لا يتّخذونه سبيلاً وإن يروا سبيل الغيّ يتّخذونه سبيلاً، والمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم الذي يجعله الله خليفته الشامل على ملكوت كلّ شيءٍ من البعوضة فما فوقها وسوف تجدون المثل الحقّ في الخلافة الشاملة للمهديّ المنتظَر الذي يهدي به الله الناس أجمعين ما دون الشياطين منهم تجدون سرَّه في قول الله تعالى:
    {
    إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۖوَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۘ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧} صدق الله العظيم [البقرة].

    فتدبروا قول الله تعالى:
    {فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۖوَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۘ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧} صدق الله العظيم، وفي هذه الآية يوجد سرّ المهديّ المنتظَر الذي يهدي الله به الناس أجمعين فيؤيّده الله بجميع آياته من البعوضة فما فوقها جميع جنود الله في السماوات والأرض لتكون معه ضد المسيح الدجال وجنوده من يأجوج ومأجوج وجميع الشياطين من الجنّ والإنس وفي كل جنسٍ، والمسيح الدجال يعدّ العدّة منذ آلاف السنين لمواجهة المهديّ للناس أجمعين وقد وعدني ربّي بتحقيق غايتي استجابةً لدعوتي ويضلّ بدعوتي جميع الشياطين الذين يعلمون علم اليقين بأنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم فيكرهون الحقّ وكرههم الله وغضب عليهم لأنّهم يئِسوا من رحمة الله كما يئِس الكفار من أصحاب القبور، وهؤلاء فلن يهديهم الله بالمهديّ المنتظَر لأنّهم ولو تبيّن لهم بأنّه المهديّ المنتظَر لما اتّبعوه، ولكنّ الله سوف يهدي بعبده الناس أجمعين ما دون الشياطين من كل جنسٍ.


    فذلك هو المهديّ المنتظَر الحقّ، أم تظنون بأنّ الله يهدي بالبعوضة الناس أجمعين! بل بمن سوف يؤيّده الله بجميع جنوده من البعوضة فما فوقها لو كنتم تعلمون؟ فأمّا الذين آمنوا منكم بأمره فهم السابقون الأخيار فيعلمون أنّه المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۖوَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۘ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧} صدق الله العظيم.

    وأما ظهوره فهو كما أسلفنا ذِكره يظهر عند الركن اليماني للمبايعة من بعد التصديق، وأمّا جهة المجيء إلى الركن اليماني فالمهديّ المنتظَر يأتي من اليمن، تصديقاً لحديث محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم:[إنّي أرى نَفَس الله يأتي من اليمن] صدق عليه الصلاة والسلام، وإنّما النّفَس أي الفرج على المظلومين في العالمين ويهدي الله به الناس أجمعين.

    وأما سرّ عبادة المهديّ المنتظَر فقد بيّن لكم ذلك محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وقال: [الإيمان يمان والحكمة يمانية] صدق عليه الصلاة والسلام، وذلك لأنّه نزل جبريل عليه الصلاة والسلام بقول أدهش محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وذلك ما جاء في قول الله تعالى: {
    الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَـٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿٥٩} صدق الله العظيم [الفرقان]. فسأل محمدٌ رسول الله أخاه جبريل: "ومن ذلك الخبير بالرحمن يا أخي يا جبريل؟" فقال له: "إنّه المهديّ المنتظَر الذي عبدَ الله كما ينبغي أن يُعبد من أمّتك، آمن بالله وبرسوله وقدّر الله حق قدره". ولذلك قال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم: [الإيمان يمانٍ والحكمةُ يمانية]، وذلك لأنّ المهديّ المنتظَر هو الذي عبدَ الله كما ينبغي أن يُعبدَ فلم يتّخذ رضوان نفس الله (النعيم الأعظم) وسيلة لتحقيق النّعيم الأصغر الدرجة العالية وجنة النعيم.

    ويا معشر المسلمين إنّي عبد النّعيم الأعظم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني وجميع أسمائي جعلها الله صفات شأني:
    عبد النّعيم الأعظم: وذلك لأنّي أعبد رضوان نفس ربّي، لأنّه النّعيم الأعظم من جنة النّعيم، واسم الله الأعظم جعله الله صفة لرضوان نفسه؛ بمعنى أنَّ رضوان نفس الله على عباده هو نعيم أعظم من الجنة، تصديقاً لقول الله تعالى: {
    وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢} صدق الله العظيم [التوبة:72].

    أفلا ترون بأنّ اسم الله الأعظم هو صفة لرضوان نفس الله على عباده فيؤيّدهم الله بروح الرضوان نعيم الريحان في القلوب فيشرح نور رضوانه صدورهم وتطمئن به أنفسهم فيشعرون بنعيم نفسي لا يساويه أيّ نعيم في الدنيا ولا في الآخرة، فتدبّروا قول الله في وصف نعيم رضوان نفسه بأنّه النّعيم الأعظم من الجنة، وقال الله تعالى:
    {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢}، وذلك هو النّعيم الذي عنه سوف تُسألون يا من ألْهَتْكُم الحياة الدنيا عن نعيم رضوان نفس الله، وقال الله تعالى: {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿١حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿٥لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿٨} صدق الله الأعظم [التكاثر].

    فلا تلحِدوا في أسماء الله، والنعيم الأعظم هو اسم من أسماء الله الحسنى وليس له اسم (سبحانه) أعظم من اسم، وإنّما النّعيم الأعظم حقيقة اسم الله الأعظم أي النّعيم الأعظم والأكبر من نعيم الجنة، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢} صدق الله العظيم، وليس له اسم (سبحانه) أعظم من اسم، فكيف يكون ذلك وهو واحدٌ أحدٌ وجميع أسمائه صفاته؟ فأيُّما تدعون فلا فرق بينهم، فلا تُلحدوا في أسماء الله يا من تبحثون عن اسم الله الأعظم فقد بيَّناه لكم بالحق، ولا فرق بين النّعيم الأعظم ولا بين اسم الله ولا بين اسم الرحمن فأيَّما تدعون تُجابون ولكن ادعوا الله وأنتم موقنون بالإجابة.

    و يا معشر علماء الأمّة أجمعين، من كان له أيّ اعتراضٍ على بيان الحقيقة العُظمى للمهديّ المنتظَر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني فليتفضّل للحوار مشكوراً.

    وسلام على المرسَلين، والحمدُ للهِ ربِّ العالمين ..
    أخو المسلمين وعبدٌ من عباد الله الصالحين خليفة الله وعبده (عبد النّعيم الأعظم)؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    __________________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي یمانی منتظر از مؤمنان دعوت می‌کند از عبادت بندگان دست برداشته و پروردگار بندگان [رب العباد] را عبادت کنند..

    -3-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    05 - 06 - 1428 هـ
    20 - 06 - 2007 مـ
    ۳۰-خرداد-۱۳۸۶ه.ش.
    12:17 صباحـاً
    _________


    یمانی منتظر از مؤمنان دعوت می‌کند از عبادت بندگان دست برداشته و پروردگار بندگان [رب العباد] را عبادت کنند..


    بسم الله الرحمن الرحيم ، و خداوند تعالی می فرماید:
    {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إلا وَهُم مشركونَ (۱۰۶)} صدق الله العظيم [يوسف]

    از یاری دهنده (ناصر) به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم؛ امام ناصر محمد یمانی به تمامی مسلمانان و همه مردم، و سلام بر کسانی که از مسیر هدایت به سوی راه راست-صراط مستقیم- پیروی می کنند.
    ای جماعت مسلمانان؛ احدی را همراه خداوند نخوانید و به شما فرمان می‌دهم نسبت به توسل جستن به بندگان مقرب خداوند کافر شوید چرا که شرک به خداوند است؛ به درگاه آنان دعا نکنید تا شفیع شما در نزد خداوند باشند؛ این شرک به خداوند است. بیایید تا با قرآن عظیم برای‌تان حکمیت کنیم تا روشن شود نتیجه و عاقبت امر کسانی که به جای خداوند بندگان مکرم او را می‌خوانند چه خواهد شد و آیا این بندگان مکرم قادرند نفعی به دعا کنندگان برسانند یا این که از کسانی که به جای خداوند؛ آنها را خوانده‌اند تبری می‌جویند؟ همان طور که پیش از این برای‌تان توضیح داده و روشن نمودیم، علت بت پرستی مبالغه در حق بندگان مقرب و غلو به ناحق درمورد ایشان بوده است تا جایی که بعد از مرگ هر یک از کسانی که مستجاب الدعوه بوده و کراماتی داشتند؛ مردمی که بعد از آنها بودند، درحق‌شان مبالغه می‌کردند. درباره آنها به ناحق مبالغه شده و سپس مجسمه و تمثالی از هرکدام می‌ساختند و به جای خداوند به درگاه آنان دعا و درخواست می‌کردند. این عبد مکرم از دنیا رفته بود، اگر زنده و در میان مردم بود؛ آنها را از چنین کاری منع می‌کرد ولی شرک بعد از مرگ او رخ داده است.
    بیایید تا به گفتگو بین مؤمنانی که مشرک شده و با عبادت بندگان مکرم کارشان به شرک کشیده شده است و همین طور گفتگوی کافرانی که بدون دانستن سرّ عبادت بت‌ها و تنها بر پایه پیروی از پدران و پدربزرگ‌هایشان پا در جای پای آنها گذاشته وبه بت پرستی می‌پرداختند نگاهی کنیم . خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲) قَالَ الَّذِينَ حقّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)}صدق الله العظيم [القصص]
    و حال تأویل حق این آیات را برای‌تان می‌آوریم و سزاوار نیست که با تأویل نادرست و ناحق و با گمان و ظن به خداوند نسبت بدهم که ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. و اما تأویل حق این فرموده خداوند:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲)}

    مقصود خداوند این است که بندگان مقربی که به جای من از آنها درخواست می‌کردید کجا هستند؟ و کسانی که بت پرست بودند می‌گویند:"خدایا اینها ما را اغوا کردند" و منظورشان پدران‌شان است چون آنها پدران‌شان را بت پرست یافته بودند و از چرایی بت پرستی ایشان و راز بت پرستی آنان بی‌خبر بودند و پا جا پای آنها گذاشتند؛ بدون آن که از راز آن باخبر باشند در حالی که پدرانشان از سرّ عبادت بت‌ها آگاهی داشتند. حال به پاسخ پدران‌شان نگاه کنید:
    { أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}
    منظورشان این است که آنها برای نزدیک شدن به خداوند، بندگان مقرب خداوند را عبادت کرده و باعث گمراهی و به بی‌راهه رفتن امت‌های بعد از خود شده‌اند. سپس خداوند حجاب بین آنها و بندگان مقرب را بر می‌دارد. پس آنها را دیده و می‌شناسند؛ همان گونه که در حیات دنیوی آنها را می شناختند؛ همانانی که بعد از مرگ در حق‌شان مبالغه کرده بودند؛ و خداوند تعالی می‌ فرماید:
    {وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (۸۶)} صدق الله العظيم [النحل]
    خداوند حجابی که مانع می‌شد یک‌دیگر را ببینند برمی‌دارد و آنها قادر می‌شوند هم‌دیگر را ببینند و لذا خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (۸۶)} صدق الله العظيم [النحل]
    و مقصود از زایل شدن (فَزَيَّلْنَا) درآیه این است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ (۲۸)} صدق الله العظيم [يونس]
    سپس بندگان مقرب می‌گویند:
    {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)} صدق الله العظيم [القصص]

    و این تأویل حق فرموده خداوند تعالی است:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲) قَالَ الَّذِينَ حقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)} صدق الله العظيم [القصص]
    ای مسلمانان به این ترتیب بندگان مقرب خداوند نسبت به عبادت شدن به جای خداوند توسط این بندگان، کافرند. سیاق آیه و ضدیت آنها را با این عمل می‌بینید. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
    {وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزّاً (۸۱) كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدّاً (۸۲)} صدق الله العظيم [مريم]
    لذا ای شیعیانی که از ائمه اهل بیت طلب شفاعت می‌کنید؛ شما و تمام مذاهبی که از بندگان مقرب خداوند می‌خواهند شفیعشان باشند؛ همگی به خداوند شرک آورده‌اید چرا که آنان، مانند شما بنده خداوندند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (۵۶) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (۵۷)} صدق الله العظيم [الإسراء]
    این در مورد مؤمنان مشرک بود که بندگان مقرب را شریک خدا گرفته‌اند. اما اقوامی وجود دارند که به جای خداوند، شیطان پرستند و شیاطین به حضورشان رسیده و خود را به عنوان فرشتگان مقرب خداوند معرفی می‌کنند؛ اینان نیز در برابرشان به خاک افتاده و سجده می‌کنند. وقتی از آنان سؤال شود معبودتان کیست می‌گویند: فرشتگان مقرب. سپس از فرشتگان مقرب سؤال می‌شود که آیا اینها شما را عبادت می‌کردند، خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاء إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ (۴۰) قَالُوا سبحانكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الجنّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ (۴۱)} صدق الله العظيم [سبأ]
    اینان کسانی هستند که توسط شیطان از راه راست منحرف شده‌اند در حالی که خود را هدایت یافته می‌پنداشتند. تمام این فرقه‌های ضاله و گمراه تصور می‌کنند هدایت شده‌اند و به آنها گمراهان یا بی‌راهه روندگان از حق (الضالین) اطلاق می‌شود .آنها از این که در گمراهی آشکار هستند بی‌خبرند و با وجود این که تصور می‌کنند اعمال‌شان نیک و پسندیده است اما تلاش‌شان در دنیا به هدر رفته است.
    اما فرقه دیگری هستند که گمراه نیستند، بلکه دید و بینشی قوی دارند. اما اگر راه حق را ببینند؛ با وجود آگاهی از حق بودنش آن را بر نمی‌گزینند و با یافتن راه غلط و با علم به این که آن راه باطل است-عامدانه و آگاهانه- در آن گام می‌نهند. اینان شیاطین بشراند. آنها از گمراهان (الضالین) نیستند، بلکه مغضوبان درگاه خداوندند(مغضوب علیهم) و خداوند نسبت به آنها به شدت خشمگین و غضبناک است! چگونه است که اگر راه حق را ببینند از آن دوری کرده و با دیدن راه غلط و باطل به سوی آن می‌شتابند؟! چگونه است که محمد رسول الله را مانند پسران خود می‌شناسند- و یقین دارند او رسول خداوند است- ولی در برابر دعوت او به شدت مقاومت کرده و مردم را از دعوت حق ایشان منحرف می‌سازند!؟ سر پیچی آنها از اوامر خداوند شدیدترین تمرد است، آنها بیش از هر کسی سزاوار وارد شدن به آتش جهنمند. با خداوند و اولیاء او محاربه کرده و با وجود این که از حقّ بودن آن آگاهند؛ ولی به شدت بر علیه آن مکر و دسیسه می‌کنند. به جای خداوند طاغوت را پرستش می‌کنند و می‌دانند معبودشان شیطان رانده شده است که دشمن خداوند ودشمن دوستان و اولیاء اوست. برای همین شیاطین اولیائی غیر از خداوند برمی‌گزینند و با شیاطین مؤنث نزدیکی می‌کنند تا خلقت خداوند را تغییر دهند و شیاطین جن از طریق نسل انسان تولید مثل کرده و جمعیت خود را افزایش می‌دهند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيَوْمَ يِحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يَا مَعْشَرَ الجنّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النّار مَثْوَاكُمْ خَالدّين فِيهَا إلا مَا شَاء اللّهُ إِنَّ ربّك حَكِيمٌ عَليمٌ (۱۲۸)} صدق الله العظيم [الأنعام]
    آنها بدون حساب وارد آتش می‌شوند یعنی به جهنم رفتن آنها تا روز قیامت به تأخیر نمی‌افتد و بلا فاصله بعد از مرگ وارد آتش می‌شوند. آنها شیاطین بشرهستند و در هر زمان و مکانی که باشند بعد از مرگ مستقیم وارد آتش می شوند. برعکس آنها بندگان مقرب خداوندند که با حساب وارد بهشت نمی‌شوند یعنی تا روز قیامت منتظر نمی‌شوند تا بعد از محاسبه اعمال به بهشت بروند؛ بلکه بلافاصله بعد از مرگ وارد بهشت شده و تا زمانی که آسمان‌ها و زمین برقرار باشند در آن ساکنند و شیاطین بشر نیز تا زمان برپا بودن آسمان‌ها و زمین در آتش خواهند ماند.
    اما اصحاب یمین، ورود آنها به بهشت تا روز برانگیختگی و محاسبه به تأخیر می‌افتد؛ یعنی ورود آنها به بهشت بعد از برپایی قیامت خواهد بود و بعد از آن که مورد محاسبه قرار گرفتند وارد بهشت شده و در آنجا از نعمت‌های بی حساب خداوند برخوردار خواهند شد. در مورد گمراهان نیز چنین است و ورود آنها به آتش نیز تا روز قیامت به تأخیر می‌افتد و بعد از حساب رسی در قیامت؛ وارد جهنم شده و بی حساب از "شجرة الزقوم" تغذیه خواهند شد؛ طعام ناپاکی که درشکم مانند پاره‌ای ازآتش جهنم است. منظور از "حساب" این است که مورد محاسبه قرار می‌گیرند تا روشن شود خداوند در حق آنها هیچ ظلمی نکرده و ورود به آتش حاصل عملکرد وظلمی است که خود در حق خودشان کرده‌اند. اما شیاطین بشر در حالی که در همین دنیا زندگی می‌کنند آگاهند که به بیراهه رفته وآشکارا درگمراهیند. آنها دوبار وارد آتش می‌شوند؛ بار اول در زندگی برزخی و بلافاصله بعد از مرگ‌شان وبار دیگر در روزی که مردم –برای رسیدگی به اعمال- در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار می‌گیرند.
    ای مسلمانان؛ بیایید تا تفاوت بین اصحاب یمین و مقربین را برای‌تان روشن نمایم و تفاوت درجه آنها را برای‌تان بازگو کنم؛ به راستی که بین انجام اعمال واجب و انجام اعمال نافله که به قصد قربت انجام می شوند ۶۹۰ پله تفاوت وجود دارد؛ اصحاب یمین به محبت خداوند دست نیافته‌اند بلکه تنها رضای او را کسب کرده‌اند؛ یعنی اینکه خداوند نسبت به آنها خشمگین نبوده و از آنها راضی است؛ چون آنها اعمال واجب شده از جانب خداوند را بجا آورده‌اند ولی به اعمال اختیاری نزدیک نشده‌اند؛ اعمالی که خداوند آنها را اجبار نکرده است ولی اگر کسی بخواهد به قصد قربت آنها را بجا می‌آورد. آنها این اعمال را انجام نداده‌اند بلکه فقط صدقه زکات واجب را پرداخته‌اند و با صدقات نافله قصد قربت بیشتر به خداوند را نکرده‌اند.
    و ای مؤمنان بدانید که فرق این دو بسیار بزرگ است پس
    بیایید به این تفاوت نگاهی کنیم:
    و اما مقربان؛ صدقه‌ای را که خداوند
    بر آنها فرض نموده می‌پردازند و این عمل‌شان؛ مانند اعمال نیکی که اصحاب یمین انجام می‌دهند در نزد خداوند ده برابر می‌شود؛ سپس در راه خداوند به صورت نافله و برای بدست آوردن رضای خداوند و قربت به او صدقات بیشتری می‌دهند تا در ایمان خود نیز ثابت قدم‌تر گردند؛ این پرداخت‌ها مانند زکات اجباری نیست ؛ خودشان می‌خواهند پرداخت کنند و چون خداوند از آنها کریم‌تر است لذا بین اعمال واجب و نافله فرق بسیار زیاد ۶۹۰ پله‌ای قائل شده است وآنها را بیشتر دوست داشته و به خود نزدیک می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۶۰]
    این همان اعمال حسنه‌ای است که بر انسان فرض شده و واجب است؛ نافله قبول نمی‌شود مگر اینکه وظایف واجب انجام شوند و سپس نوبت اعمال اختیاری و داوطلبانه می‌رسد؛ خداوند در قرآن عظیم به صراحت تفاوت بین اینها را آورده است؛ اعمال نیک واجب ده برابر پاداش داده می‌شوند ؛ اما اعمال نیک داوطلبانه که به قصد قربت الی الله انجام می‌گیرند پاداشی هفت صد برابر دارند ؛ پس ۶۹۰ پله با هم فرق دارند و هم چنین خداوند اگر بخواهد بیش از این نیز خواهد داد چرا که کرم خداوند سبحان حد ومرزی نمی‌شناسد.
    ولی عمل نیک و بدی وجود دارد که خداوند میزان اجر یا جریمه آن را برابرهم قرار داده است و آن قتل نفسی است که در زمین فساد نکرده باشد؛ کسی که چنین قتلی انجام دهد مانند این است که تمام انسان‌ها را کشته باشد؛ و اگر کسی او را نجات دهد و قاتل را بخشیده و یا دیه را به اولیاء دم مقتول بپردازد تا قاتل را عفو کنند مانند آن است که تمام انسان‌ها را نجات داده باشد.
    پس ای مؤمنان همگی به سوی خداوند رو کرده و توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید و هر یک ببنید آیا از مقربین هستید یا از اصحاب یمین و یا از اهالی آتش؛ آیا کسی جز انسان و خالقش از نیت و اعمال انسان آگاه است؟ به قلب خود رجوع کنید و ببینید آیا فرمان خداوند را اجرا کرده‌اید یا خیر و اگر انجام داده‌اید توجه کنید عمل خالصانه برای خداوند بوده است یا هدف و منظور دیگری داشته‌اید؛ ریا در برابر مردم و یا حاجتی دنیایی در نفس‌تان عامل آن بوده است؟ و شما می‌دانید در نفس‌تان چه می‌گذرد و خدای‌تان نیز آگاه است. پس به نیتی که پشت سر اعمال‌تان است نگاه کنید تا بدانید از مقربین هستید یا اصحاب یمین و یا اصحاب"شمال" –یعنی دوزخیان-.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (۱۸)}صدق الله العظيم [الحشر]
    أخو المسلمين خليفة الله على البشر الإمام الثاني عشر من أهل البيت المطّهر اليماني المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني..


    اقتباس المشاركة 4052 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..

    - 3 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليمانيّ
    05 - جمادي الآخرة - 1428 هـ
    20 - 06 - 2007 مـ
    12:17 صباحًا
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
    https://albushra-islamia.net./showthread.php?p=138
    ــــــــــــــــــــــــ



    اليماني المنتظَر يدعو المؤمنين للخروج من عبادة العباد إلى عبادة ربِّ العباد ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وقال الله تعالى: {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]. منَ الناصر لمحمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الإمام المهدي ناصر محمد اليمانيّ إلى جميع المسلمين والنّاس أجمعين، والسلام على من اتَّبع الهادي إلى الصّراط المستقيم..

    يا معشر المسلمين، لا تدعوا مع الله أحدًا، وإني لآمركم بالكفر بالتّوسل بعباد الله المقرّبين فذلك شركٌ بالله، فلا تدعوهم ليشفعوا لكُم عِند ربّكم فذلك شركٌ بالله، وتعالوا لننظر في القرآن العظيم نتيجة الذين يدعون من دون الله عبادَه المكرّمين فهل يستطيعون أن ينفعونهم شيئًا أم إنّهم سوف يتبرّأون ممَّن دعاهم من دون الله؟ وكما بيَّنا لكم من قبل بأنّ سبب عبادة الأصنام هي المبالغة في عباد الله المُقَرَّبين والغلوّ فيهم بغير الحقّ، حتى إذا مات أحدهم من الذين عُرفوا بالكرامات والدعاء المُستجاب بالغَ فيهم الذين من بعدِهم؛ وبالغوا فيهم بغير الحقّ فيصنعون لكُلٍّ منهم صَنَمًا تمثالًا لصورته فيدعونه من دون الله، وهذا العبد الصالح المُكرّم قد مات ولو لم يزل موجودًا لنهاهم عن ذلك ولكن الشرك يحدث من بعد موته، فهلمّوا لننظر إلى حوار المشركين المؤمنين بالله ويشركون به عباده المُكرمين، وكذلك حوار الكفار الذين عبدوا الأصنام دون أن يعلموا سرّ عبادتها إلّا أنّهم وجدوا آباءهم كابِرًا عن كابرٍ كذلك يفعلون فهم على آثارهم يهرعون. وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿٦٢﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [القصص].

    وإليكم التأويل بالحقّ؛ حقيقٌ لا أقول على الله بالتأويل غير الحقّ وليس بالظنّ فالظنّ لا يُغني من الحقّ شيئًا، والتأويل الحقّ لقوله: {‏وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿٦٢﴾}، ويقصد الله أين عبادي المُقَرَّبين الذين كنتم تدعونهم من دوني؟ وقال الذين كانوا يعبدون الأصنام: " ربنا هؤلاء أغوينا. " ويقصدون آباءهم الأولين بأنّهم وجدوهم يعبدون الأصنام ولم يكونوا يعلمون ما سرّ عبادتهم لها فهَرَعوا على آثارهم دون أن يعلموا بسرّ ذلك وآباؤهم يعلمون السرّ في عبادتها. ثمّ ننظر إلى ردِّ آبائهم الأولين فقالوا: {أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}، ويقصدون بذلك بأنّهم أغووا الأمم الذين من بعدهم بسبب عبادتهم لعباد الله المُقَرَّبين ليقرّبوهم إلى الله زُلفًا ومن ثمّ زيّل الله بينهم وبين عباده المقربين فرأوهم وعرفوهم كما كانوا يعرفونهم في الحياة الدُّنيا من الذين كانوا يُغالون فيهم من بعد موتهم، وقال تعالى: {وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِن دُونِكَ ۖ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٨٦﴾} صدق الله العظيم [النحل]. وإنّما أزال الله الحجاب الذي يحول بينهم وبين رؤيتهم لبعضهم بعضًا فأراهم إيّاهم، ولذلك قال تعالى: {وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِن دُونِكَ ۖ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٨٦﴾}، وذلك هو التزييل المقصود في الآية، وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [يونس]. ومن ثمّ قال عباد الله المقربون: {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم [القصص:63]، وهذا هو التأويل الحقّ لقوله تعالى: {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿٦٢﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم.

    إذًا يا معشر المسلمين، قد كفر عبادُ الله المقرّبين بعبادة الذين يعبدونهم من دون الله كما رأيتم في سياق الآيات وكانوا عليهم ضدًا، تصديقًا لقوله تعالى: {وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿٨١﴾ كَلَّا ۚ سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [مريم].

    إذًا يا معشر الشيعة من الذين يدعون أئمة أهل البيت أن يشفعوا لهم فقد أشركتم بالله أنتم وجميع الذين يدعون عبادَ الله المُقَرَّبين ليشفعوا لهم من جميع المذاهب، وإنّما هم عبادٌ لله أمثالكم، وقال الله تعالى: {قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وهذا بالنسبة للمؤمنين المشركين بالله عبادَه المقربين، ولكنّه يوجد هناك أقوامٌ يعبدون الشياطين من دون الله؛ بل ويظهر لهم الشياطين ويقولون بأنّهم ملائكة الله المقربين فيخرّون لهم ساجدين حتى إذا سألهم: ما كنتم تعبدون من دون الله؟ فقالوا: الملائكةَ المقرّبين. ومن ثمّ سأل ملائكتَه المقربين: هل يعبدونكم هؤلاء؟ وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [سبأ]. وهؤلاء من الذين تصدّهم الشياطين عن السبيل ويحسبون أنّهم مهتدون، وكُلّ هذه الفرق ضالّة عن الطريق الحقّ ويحسبون بأنّهم مهتدون، ويُطلَق عليهم الضالين عن الطريق الحقّ وهم لا يعلمون بأنّهم على ضلالٍ مبينٍ؛ بل ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا وهم يحسبون بأنّهم يُحسنون صُنعًا.

    وأما فرقةٌ أخرى فليسوا ضالّين عن الطريق وبصَرهم فيها حديد، ولكنّهم إن يروا سبيل الحقّ لا يتّخذونه سبيلًا لأنّهم يعلمون بأنّه سبيل الحقّ، وإن يروا سبيل الغيّ يتّخذونه سبيلًا وهم يعلمون بأنّه سبيل الباطل، أولئك شياطين البشر، أولئك ليسوا الضالين؛ بل هم المغضوب عليهم باءوا بغضبٍ على غضبٍ، كيف وهم يعلمون سبيل الحقّ فلا يتّخذونه سبيلًا وإن يروا سبيل الغيّ يتخذونه سبيلًا؟! كيف وهم يعرفون بأنّ محمدًا رسول الله حقٌّ كما يعرفون أبناءهم ثمّ يصدّون عن دعوة الحقّ صدودًا؟! أولئك هم أشدُّ على الرحمن عتيًّا، أولئك هم أولى بنار جهنم صليًّا، ويحاربون الله وأوليائه وهم يعلمون أنّه الحقّ فيكيدون لأوليائه كيدًا عظيمًا، ويعبدون الطاغوت من دون الله وهم يعلمون أنّه الشيطان الرجيم عدوّ الله وعدّو مَن والاه لذلك اتّخذوا الشياطين أولياء من دون الله وغَيَّروا خلق الله، ويجامعون إناث الشياطين لتغيير خلق الله، فاستكثروا مِن ذُريّات بني البشر عالَم الجنّ الشياطين، وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّـهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿١٢٨﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    أولئك لا يدخلون النّار بالحساب؛ بمعنى أنّهم لا يؤخَّرون إلى يوم القيامة بل يدخلون في النّار مباشرةً من بعد موتهم، أولئك شياطين البشر في كلّ زمانٍ ومكانٍ يدخلون النّار من بعد موتهم مباشرةً، وعكسهم عباد الله المُقَرَّبون لا يدخلون الجنة بحسابٍ؛ بمعنى أنهم لا يُؤخَّرون إلى يوم القيامة لمحاسبتهم بل يدخلون الجنّة فور موتهم ويَمكُثون في الجنة ما دامت السماوات والأرض، وكذلك شياطين البشر يمكُثون في النّار ما دامت السماوات والأرض، وأما أصحاب اليمين فيُؤخَّر دخولهم الجنّة إلى يوم البعث والحساب؛ بمعنى أنّهم يتأخرون عن دخول الجنّة إلى يوم القيامة فيدخلون الجنة بحساب ويرزقون فيها بغير حساب، وكذلك الضالّون يُؤخَّر دخولهم النّار إلى يوم القيامة فيدخلون النّار بحساب ويأكلون من شجرة الزَقُّوم بغير حساب؛ طعام الأثيم كالمُهل يغلي في البطون كغلي الحَميم. ومعنى القول بحساب أي: يُحاسَبون حتى يتبيّن لهم بأنّ الله ما ظلمهم شيئًا بل أنفسهم كانوا يظلمون، أما شياطين البشر فهم يعلمون وهم في الحياة الدنيا بأنّهم على ضلالٍ مبينٍ أولئك يدخلون النّار مرتين المرة الأولى من بعد موتهم في الحياة البرزخيَّة والأخرى يوم يقوم الناس لله ربّ العالمين.

    ويا معشر المسلمين، تعالوا لأبيّن لكم الفَرْقُ بين أصحاب اليمين والمُقَرَّبين، والفارق هو بين الدرجات، وأن الفرق هو بين عمل الفرض وعمل النافلة تقرُّبًا إلى الله، فإنَّ الفَرق بينهما ستمائة وتُسعون درجة، ولا ينال محبَّة الله أصحاب اليمين بل ينالون رضوانه؛ بمعنى أنّه ليس غاضِبًا عليهم بل راضٍ عنهم، وذلك لأنّهم أدّوا ما فرضه الله عليهم، ولكنّهم لم يقربوا الأعمال التي جعلها الله طوعًا وليس فرضًا؛ بل إن شاءوا أن يتقرّبوا بها إلى ربّهم ولكنهم لم يفعلوها بل أدّوا صدقة فرض الزكاة ولم يقربوا صدقات النافلة.

    ولكنّ الفرق عظيم في الميزان يا معشر المؤمنين، فتعالوا ننظُر الفَرق: فأما المُقَرَّبون فأدّوا صدقة الفرض فكُتبت لهم كحسنات أصحاب اليمين عشرة أمثالها، ومن ثمّ عمدوا إلى صدقات النافلة فأنفقوا في سبيل الله ابتغاء مرضاة الله وقربةً إليه تثبيتًا مِن أنفسهم ولم يكن عليهم فرضُ أمرٍ جبريٍّ كفرض الزكاة بل من أنفسهم، وكان الله أكرم منهم فجعل الفرق بين درجة الفرض ودرجة النافلة ستمائة وتُسعون درجة، وأحبَّهم وقرَّبهم. وقال الله تعالى: {مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا} [الأنعام:160].

    وتلك هي حسنة الفرض والأمر الجبريّ، ولا تُقْبَل النافلة إلا بعد إتيان العمل الجبريّ ومن ثمّ الأعمال الطوعيّة، وذكر الله الفرق بينهما بنصّ القرآن العظيم بأنّ الحسنة الجبريّة هي في الميزان بعشرة أمثالها وأما الحسنة الطوعيّة قربةً إلى الله فهي بسبعمائة حسنة، وبَيَّن الفرق بينهما أنّه ستمائة وتُسعون درجة، وكذلك يُضاعف الله فوق ذلك لمن يشاء فلم يحصر كرمه سبحانه.

    ولكن توجد هُناك حسنة وسيئة قد جعلهم الله سواءً في الميزان في الأجر أو الوزر وهي قتل نفسٍ بغير نفسٍ أو فسادٍ في الأرض فكأنّما قتل الناس جميعًا، وكذلك من أحياها وعفا أو دفع ديّة مُغرية لأولياء الدم حتى عفوا فكأنّما أحيا الناس جميعًا.

    فتوبوا إلى الله جميعًا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون، ولينظر أحدُكم هل هو مِن المُقَرَّبين أو من أصحاب اليمين أو من أصحاب الجحيم؟ فهل يعلم بحقيقة عمل الإنسان ونيّته غير الإنسان وخالق الإنسان؟ فانظروا إلى قلوبكم تعلمون هل أدّيتُم ما أمركم الله به أم لا؟ وإذا أدَّيتُموه انظروا هل عملكم خالصٌ لوجه الله أم لكم غاية أخرى ( رياء الناس أو حاجة دنيوية في أنفسكم )؟ فأنتم تعلمون ما في أنفسكم وكذلك ربّكم، فانظروا إلى نوايا أعمالكم وسوف تعلمون هل أنتم من المُقَرَّبين أم مِن أصحاب اليمين أم مِن أصحاب الشِّمال، وذلك تصديقًا لقول الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الحشر].

    أخو المسلمين خليفة الله على البشر الإمام الثاني عشر من أهل البيت المُطهَّر؛ اليماني المُنتَظَر الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  4. افتراضي مهدی منتظر تمام علمای شیعه و سنی را به گفت‌وگو فرا می‌خواند...

    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 08 - 1429 هـ
    03 - 08 - 2008 مـ

    ۱۳-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    03:11 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ


    مهدی منتظر تمام علمای شیعه و سنی را به گفت‌وگو فرا می‌خواند...

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين من أوّلهم إلى خاتم مسكهم محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولا أفرق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، السلام علينا وعلى جميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..

    ای علمای اهل سنت؛ ای علمای شیعه و ای علمای تمام مذاهب اسلامی که در دین‌تان دچار اختلاف شده‌اید! من مهدی منتظر، از شما دعوت می‌کنم تا در دوران "گفتگو قبل از ظهور" بر سر میز گفتگو حاضر شوید. من با دین جدیدی نیامده‌ام، بلکه از شما دعوت می‌کنم به کتاب خداوند و سنت حق رسولش که مخالفتی با آیات محکم کتاب خدا نداشته باشد بازگردید و شهادت می‌دهم: لا إله إلا الله و شهادت می‌دهم: محمد رسول الله و شهادت می دهم من مهدی منتظر حق و رحمتی هستم که از جانب خداوند شامل همگان خواهد شد مگر کسانی که روبرگردانند و از حق پیروی نکنند. اما شما هنوز بر سر نام او مجادله می‌کنید. محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – در این فرمایش خود (علیه الصلاة والسلام ) به راستی همگان را از نامیدن مهدی منتظر
    جز با صفت "مهدی منتظر" نهی نموده‌اند ایشان (علیه الصلاة والسلام ) فرموده اند:
    [ من سماه فقد كفر ]
    [هرکس نامی برای او قایل شد؛ نسبت به او کافر شد
    ]
    صدق عليه الصلاة والسلام وآله

    و حال شما سنیان و شیعیان اولین کسانی هستید که به شأن مهدی منتظر کافر شده و بر سر نام او مجادله می‌کنید. حجت خداوند که در نام فرد نیست، بلکه در علم و دانش اوست. فرض کنیم در قرآن آیه‌ای آمده باشد که نام مهدی منتظر را به شما خبر داده باشد و خداوند فرموده باشد نام مهدی منتظر"محمد" است و من به شما بگویم من همان محمدی هستم که در کتاب آمده است و من ناصر محمدم؛ همان گونه که محمد رسول الله به منکران زمان خود فرمود؛ مسیحیان در زمان ایشان می‌گفتند نام آن نبیّ که خداوند بعد از عیسی علیه الصلاة و السلام برخواهد انگیخت "احمد" است و نام تو محمد؛ نبیّ که سلام و صلوات بر ایشان باد در پاسخ‌شان می‌گفتند من همان "احمد"ی هستم که درکتاب آمده است و من "محمد"م ولی خداوند "نام "را حجت برای شما مسیحیان قرار نداده است بلکه آگاهی و علم من که تأیید کننده کتابی است که درنزد شماست حجت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (۶۱)}صدق الله العظيم [ازآل عمران]
    اما شما سنیان و شیعیان با تمسک جستن به نام فرد به عنوان حجت؛ مردم را از راه حقی که رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –آورده است باز می‌دارید. آیا می‌خواهید برهانی به دست مسیحیان بدهید که بتوانند قرآن را تکذیب کنند و بگویند نام آن نبیّ که بعد ازمسيح عيسى ابن مريم می‌آید "احمد" است و سپس کفرشان نسبت به آن چه که محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم آورده است عمیق‌تر گردد؟ ای مسلمانان و مسیحیان؛ آیا می‌دانید حکمت این که خداوند دو نام برای محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم معین فرموده در چیست، یکی نام "احمد" و دیگری نام "محمد" ؟ این برای آن است که بدانید حجت در نام فرد نیست بلکه علم او حجت است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (۶۱)} صدق الله العظيم [ازآل عمران]
    و مهدی منتظری که به حق از جانب خداوند آمده است به شما می‌گوید: همانا که خداوند حجت را در نام فرد قرار نمی‌دهد بلکه حجت "علم" است؛ با این که سه نام – و نه دو نام- برای مهدی منتظر قائل شده است وهر سه نام مهدی در بطن خود حکمت رسا و بالغه‌ای دارند. اسامی او به این شرح است:
    ۱- مهدی منتظر: که حامل صفت اوست و خداوند به واسطه او تمامی مردم را هدایت خواهد کرد.
    ۲- عبدالنعیم الأعظم: که صفت بندگی و عبودیت مهدی را نشان می‌دهد و او خداوند را همان گونه که سزاوار است بندگی و عبادت می‌نماید. او امید دارد به آن درجه عالی‌(مقام وسیله) برسد تا آن را وسیله تحقق غایت خود که هدایت تمام مردم به راه راست-صراط مستقیم – است، قرار دهد. به این ترتیب نعیم اعظم من محقق خواهد شد و خداوند درنفس خود راضی شده و نسبت به بندگانی که به خاطر عدم تصدیق رسولان خداوند درحق خود ظلم کرده و هلاک شده‌اند؛ متحسر نباشد. زمانی که خداوند آنها را هلاک می‌کند در نزد خود چیزی را می‌گوید که نه فرشتگان آن را می‌شنوند و نه تمام موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین او هستند از آن آگاه می‌گردند.
    مادری را در نظر بیاورید که فرزندش صد سال دربرابرش عصیان کرده و به اوامرش وقعی ننهاده باشد و بعد از مرگ؛ مادر او را در حالی که در آتش جهنم عذاب می‌کشد ببیند؛ مطمئناً مادر او را شماتت نمی‌کند بلکه خواهد گفت:" حسرت بر فرزندم" و شما می‌دانید حسرت مادر نسبت به فرزند عاق شده‌اش چقدر عظیم و بزرگ است؛ پس با عظمت حسرت خداوند درنفسش چه می‌کنید که از مادر به فرزند رحیم تر است!! این خداوند و پروردگار ارحم الراحمین شماست.
    ممکن است "کاشف" یا کس دیگری حرف مرا قطع کرده و بگوید:" صبر کن صبر کن خداوند منزه از آن است که متحسر شود! و منزه از آن است که برای کافران متحسر گردد". خبیر به الرحمن؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: بله خداوند نسبت به بندگان کافری که به خاطر عدم پذیرش رسولان پروردگارشان هلاک شده‌اند متحسر گردیده و نزد خود سخنی را می‌گوید که نه فرشتگان مقرب و نه هیچ موجود دیگر در آسمان‌ها و زمین و هیچ یک از خلائق آن را نمی‌شنوند. اما خبیر به خداوند رحمان؛ مهدی منتظر می‌داند که خداوند در نفس خود چه می‌گوید. خداوند این سخن را به صورت واضح و روشن در آیات محکم قرآن عظیم جای داده است؛ البته اگر شما در آیات تدبر کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ(۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}صدق الله العظيم [يس]
    مهدی منتظر از این سخن آگاه شده و می‌گوید: من از میزان تحسر جدّم محمد رسول الله نسبت به امتش آگاهم به طوری که ایشان از شدت حسرت بر آنها و ترس از اینکه خداوند آنها را هلاک کرده و به آتش جهنم بفرستد؛ نزدیک بود جان بدهد. حال حسرت خداوند ارحم الراحمین که نسبت به بندگانش بیشتر از محمد رسول الله رحیم است چقدر است؟ چگونه بر بندگانی که با تکذیب رسولان در حق خود ظلم کرده‌اند حسرت می‌خورد؛ و خداوند وعده داده است که اگر مردم، حق فرستاده شده از جانب او را تکذیب کنند آنها را هلاک خواهد کرد و در وفای به این وعده؛ وقتی رسولان خداوند برعلیه مردم او را می‌خوانند، مردم را هلاک می‌نماید سپس بلافاصله بعد از به هلاکت رساندنشان می‌فرماید:

    {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}صدق الله العظيم [يس]
    برای همین مهدی منتظر عبد نعیم اعظم و خبیر به خدای رحمان؛ تا زمانی که خداوند نعیم اعظم خود یعنی راضی بودن در نفسش را برایش محقق نسازد؛ بهشت نعیم را برخود حرام نموده است. ولی بین من و تحقق نعیم اعظم تمام امت‌ها از پشه گرفته تا فراتر از آن و تمام جنبندگان و پرندگان حائل شدند و به اذن خداوند همه آنها را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت کرده و مشمول رحمت خداوند خواهند شد و همگی مردم به صورت امتی واحد در راه راست قرار خواهند گرفت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷) كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكنتم أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ ترجعونَ (۲۸)} صدق الله العظيم [البقرة]
    برای همین خداوند در کتاب نام مرا "عبدالنعیم الأعظم"قرار داده است و این نام حاوی صفت بندگی برای خداوند است و برای همین من رضوان نفس خداوند تعالی را عبادت می‌کنم تا او در نفس خود راضی شود و این نعیم؛ از بهشت نعیم خداوند بزرگ‌تر است ولی اکثر مردم از آن آگاه نیستند و این اسم اعظم الهی است که خداوند صفت رضوان نفس خود نسبت به بندگانش را در آن نهاده است و رضوان نفس خداوند از نعیم جنت عظیم‌تر و بزرگ‌تر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
    خداوند حکمت خلقت شما را در این نعیم نهاده، ولی اکثر شما از آن غافلید. حیات دنیوی شما را به خود مشغول کرده؛ در حالی که خداوند شما را برای دنیا نیافریده است ولی شما آن را نهایت آرزو و خواسته و غایت خود قرار داده‌اید و روزی درباره حکمت خلقت‌تان و محقق شدن آن مورد سؤال واقع خواهید شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (۱) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (۲) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۳) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۴) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (۵) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (۶) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (۷) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (۸)}صدق الله العظيم [ازالتكاثر]
    به شما آموختیم که: نعیم؛ حقیقت اسم اعظم الهی است و خداوند آن را صفتی برای رضوان نفس خود قرار داده است و شما برای آن که رضوان نفس خداوند را عبادت کنید، آفریده شده‌اید ولی اکثر شما نمی‌دانید این هدف آفرینش شماست واگر حیات دنیوی شما را به خود مشغول سازد؛ درباره آن (نعیم اعظم) مورد سؤال قرار خواهید گرفت.
    ای علمای امت؛ خداوند هدف خلقت شما را در سوره "التکاثر" بصورت روشن و واضح بیان نموده است؛ اما مفسرانی که شما مرا به پیروی از آنها فرا می‌خوانید؛ آیات این سوره را بدون آگاهی از حقیقت آن معنی کرده و باعث تحریف منظور و مقصود آن شده‌اند. برخی می‌گویند معنی این فرموده خداوند تعالی: {ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (۸)} خرما و آب است؛ و حدیثی را که به دروغ به محمد رسول الله نسبت داده شده را برای تفسیر آن ارائه می‌کنند حاشالله که محمد رسول الله چنین گفته باشد؛ مگر خداوند شما را برای خرما وآب آفریده است ! خداوند کسانی را که به او افترا می‌زنند بکشد...هرکدام‌شان تفسیری آورده و بعد حدیثی می‌آورند که دروغ و افترا است تا دلیلی برای تفسیر باطلشان باشد. ببینید چقدر با جعلیات؛ از احادیث دروغ تبعیت کرده‌اند. به گفتار یکی از آنها توجه کنید:
    اقتباس المشاركة :
    {‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (8)} در پیشگاه خداوند از شراب خنک و منازل سایه دار و شکم های سیر و اعتدال خلق و لذت خواب پرسیده می شود تا جایی که اگر یکی از شما عزم ازدواج با زنی را بکند به محض عزم کردن همسر او خواهد شد ودیگران از آن زن منع خواهند شد..."
    یکی دیگر گفته است:" ابن جرير وابن أبي حاتم وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن عباس نقل کرده است‏:‏:::: {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }یعنی سلامتی و صحت بدن و گوش و چشم.
    یکی دیگر گفته است:"[ازالفريابي وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر عن مجاهد نقل کرده‏: {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } یعنی تمام لذات دنیایی
    یکی دیگر عنوان کرده که عبد الله بن أحمد في زوائد الزهد وابن أبي حاتم وابن مردويه عن ابن مسعود عن النبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }یعنی از امن و صحت سؤال می شود.
    یکی دیگر گفته است:" هناد وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن مسعود في از النعيم‏ در این آیه پرسیده است:‏ جواب داده شده امن و صحت‏.‏ البيهقي في شعب الإيمان عن علي بن أبي طالب نقل می کند منظور از: { ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }سؤال شده و ایشان گفته اند : نعیم عافیت
    ‏دیگری می گوید:[از عبد بن حميد وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه از علي بن أبي طالب از این فرموده سؤال شده است‏ :{ ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } و فرمود از خوردن نان خشک وآب سؤال می شود از خنکی اب فرات که همچون منزلگاهی است و این نعیمی است که از آن مورد سؤال واقع خواهید شد
    دیگری می گوید[از ابن مردويه عن أبي الدرداء قال‏:‏ قال رسول الله صلى الله عليه وسلم‏:‏: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } فرمود از امت کسانی هستند که روغن و عسل خالص را غلیظ کرده و می خورند..
    دیگری گفته است [از عبد بن حميد عن حمران بن أبان عن رجل من أهل الكتاب قال‏:‏ خداوند از هر چیزی که افزون به بنده اش داده سوال می کند جز سه چیز نانی که با آن خود را نگهدارد ؛ و سایه ای که بر سر داشته و لباسی که با آن خود را از مردم پوشیده نگاه می داشته است..
    دیگری گفته است [ازعبد بن حميد وابن أبي حاتم عن عكرمة نفل کرده:این ایه چرا نازل شده: {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } صحابه گفته اند یا رسول الله ما در کدام نعیم هستیم در حالی که شکم خود را با نان جو سیر می کنیم و خداوند به نبی خود وحی نمود که به آنها بگوید آیا کفش بپا نداشته و اب خنک نمی نوشید؟ این نعیم است.
    دیگری می گوید: [ازابن أبي شيبة وهناد وأحمد وابن جرير وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن محمود بن لبيد نقل می کند چرا این آیه نازل شده است ‏{‏ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ و به قرائت ادامه داد تا به این آیه رسید: { ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ وگفت یا رسول الله از کدام نعیم مورد سؤال واقع خواهیم شد ؛ که غذایمان آب و خرماست وشمشیرهایمان دایم آماده کشیده شدن و دشمنانمان در کمین. از کدام نعیم مورد سؤال قرار خواهیم گرفت؟ فرمود: " از همین هم سؤال خواهد شد"
    و دیگری گفته است[ازأحمد والترمذي وحسنه وابن ماجة وابن المنذر وابن مردويه عن الزبير بن العوام نقل شده چرا این ایه نازل شده است {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏یا رسول الله از کدام نعیم سؤال خواهد شد ما که تنها نان و خرمایی می خوریم .فرمودند: از همین هم سؤال خواهد شد"
    ‏دیگری گفته است[از الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم في الحلية عن ابن الزبير نقل شده چرا این آیه نازل شده است که {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ الزبير بن العوام گفت یا رسول الله از کدام نعیم سؤال خواهد شد ما که تنها نان و خرمایی می خوریم .فرمودند: از همین هم سؤال خواهد شد"‏‏.
    ‏و دیگری گفته است[از عبد بن حميد عن صفوان بن سليم نقل شده چرا این آیات ‏{‏ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ }‏ تا آخر سوره{‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ نازل شده است أصحا ب نبي صلى الله عليه وسلم‏ سؤال کردند کدام نعیم خوراک ما نان و خرماست و شمشیرهای مان آماده نبرد ؟نبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ "همین خواهد شد"
    دیگری گفته است: [از ابن جرير عن ثابت البناني ازنبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده است:‏ ‏"‏ نعیمی که از آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت خوراک و آبی است که می نوشید و لباسی است که شما را می پوشاند.
    و دیگری گفته است [از أحمد والنسائي وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن جابر بن عبد الله نقل شده: رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر آمدند و ما به آنها خرما و آب دادیم. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود این نعیمی است که از آن مورد سؤال واقع خواهید شد..
    و دیگری می گوید:[از مسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجة وابن جرير وابن مردويه عن أبي هريرة نقل شده‏:‏ روزی رسول الله صلى الله عليه وسلم از خانه خارج شده و با أبي بكر وعمر روبرو شدند و از آنها پرسیدند درچنین ساعتی چه چیز شما را از خانه بیرون کشیده است جواب دادند یا رسول الله گرسنگی ایشان جواب دادند به خدایی که جان من به دست اوست؛ من نیز به همین دلیل از خانه بیرون آمده ام.با من بیایید وآنها با ایشان به نزد یکی از انصار رفتند؛ مرد در خانه نبود و زن آنها را دید وخوش آمد گفت .نبی الله صلی علیه و آله و سلم پرسید: فلانی کجاست .زن جواب داد رفته است تا برایمان آب بیاورد. زمانی که مرد بازگشت و نبی صلی علیه و آله و سلم و همراهانش را دید گفت: الحمدالله تا امروز میهمانانی به این گرامی نداشتم و رفت و با شاخه ای که پر از خرما بود بازگشت و گفت از این میل کنید و چاقویی در آورد. رسول الله صلى الله عليه وسلم‏ به او گفتند :شیرده را نباید سر ببری ، برای آنان بره ای سر برید و از آن و از خرما خوردند و نوشیدند . هنگامی که سیر شدند و نوشیدند رسول الله به ابوبکر و عمر گفتند : به کسی که جانم در دست اوست در روز قیامت از این نعیم سوال خواهید شد .
    و دیگری گفته است:[از أبو يعلى وابن مردويه از أبي بكر الصديق نقل می کند ‏"‏با نبی صلى الله عليه وسلم می رفتیم و عمر با ما بود نزد مردی رفتیم که الواقفی نام داشت و برایمان گوسفندی ذبح نمود و نبی الله صلی الله علیه و سلم فرمود: شیرده را ذبح نکن ، نان درآبگوشت خوردیم و آب آشامیدیم ، پس پیامبر صلى الله عليه وسلم‏فرمود : این از نعیمی است که در باره آن سوال خواهید شد

    انتهى الاقتباس

    سبحان الله النّعيم الأعظم عما تصفون وتعالى علواً كبيراً؛
    اینها نعمت های خداوندند اما خداوند ما را برای این نعمت‌ها نیافریده است تا تبدیل به هدف خلقت‌مان شوند بلکه این نعمت‌ها را برای خاطر ما آفریده است و ما را برای نعیم رضوان نفسش خلق نموده است.

    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ(۵۷) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (۵۸)} صدق الله العظيم [الذاريات]
    همانا که خداوند با ذکراین نعمت‌ها با شما محاجه کرده تا شاید پروا کنید و بدانید این نعمت‌ها را به خاطر شما خلق شده وشما نیز برای عبادت کردن رضوان نفس خداوند خلق شده‌اید و این نعیم حقی است که در مورد آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت. روز قیامت از شما درباره هدفی که برای آن آفریده شده‌اید سؤال می‌شود و آن هدف" نعیم رضوان نفس او" بر شماست. آیا هدف خداوند از آفرینش‌تان را محقق کردید و پروردگار را آن گونه که سزا
    وار است عبادت نمودید؟ اما اکثر شما نمی‌دانید و خود را به جهالت می‌زنید.
    مهدی منتظر حق از امیال و خواسته‌های شما پیروی نمی‌کند که اگر چنین کند آسمان‌ها و زمین به فساد کشیده می‌شوند و حکمت آفرینش آسمان‌ها و زمین و آنچه مابین آنهاست تحقق پیدا نکرده است. خداوند آسمان‌ها و زمین را به حق و برای آن آفریده است تا برای‌تان روشن شود کدام یک از شما بهترین اعمال را انجام داده و خداوند را آن گونه که شایسته عبادت است؛ عبادت می‌کند و هدف خلقت خود توسط خداوند را محقق می‌سازد وخداوند روز قیامت از نعیم رضوان نفس خود از او سؤال خواهد کرد؛ چرا که این هدف او از خلقت آن عبد بوده است.
    ای اهل سنت و شیعیان و ای تمام مسلمانان و مردم جهان! قسم به پروردگار عالمیان، کسی که مهدی منتظر بنده نعیم اعظم ناصر محمد یمانی را انکار نماید، مانند آن است که نسبت به تمام انبیاء و رسولان خداوند کافر شده باشد و تنها کسانی از من تبعیت خواهند کرد که به حق شهادت دهند رضوان خداوند نعیم اعظم است و برای همین نیز خلق شده‌اند.
    و حال سه نام او را می‌آوریم و هر یک از نام‌ها صفتی را با خود دارند:
    ا- المهدی:که صفت هدایت تمامی مردم را با خود دارد و خداوند همگان را به واسطه مهدی به راه راست-صراط مستقیم- هدایت خواهد کرد تا تمام مردم یک امت شده و یک دین داشته باشند و به این خاطر مهدی نامیده می‌شود.
    ۲- عبدالنعیم الاعظم: و این نام صفت عبودیت مهدی منتظر را در خود دارد و او خداوند را آن گونه که باید، عبادت می‌کند و هدف خلقت را محقق می‌سازد.
    ۳-ناصر محمد: و این صفت، نشانه آن است که او یاری دهنده محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است.
    کسی که مرا تکذیب کند؛ نام اعظم خداوند را تکذیب کرده است و خداوند حقیقت رضوان نفس خود را در اسم اعظم خود نهاده است. کسی که مرا تکذیب کند غضب خداوند را بر خود خریده و رضوان او را با نارضایتی و ناخشنودی او عوض کرده است.
    آیا اگر ببینید در آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۹هجری(۱۳۸۷ه.ش.) روز یکشنبه خورشید به ماه برسد و ادراک رخ دهد؛ واقعا می‌پذیرید و یقین خواهید کرد که یکی از نشانه‌های بزرگ ساعت ( اشراط ساعت ) رخ داده و خورشید به ماه رسیده است؟ یا منتظر می‌مانید تا سیاره عذاب را ببینید که بر سرتان سنگ ببارد و سپس ایمان می‌آورید ؟ آیا کسی هست که پند گرفته و متذکر شود؟
    ای شیعیان اثنی عشری من مهدی منتظرم و اگر شما واقعاً انصار آل بیت مطهر هستید از سرداب سامراء بیرون بیایید که ماه بدر ظاهر شده است و به خداوند واحد قهار قسم تا شما از آن سرداب سامراء بیرون نیایید بدر ماه را نخواهید دید؛ آیا کسی که در تاریکی سرداب است می‌تواند ماه بدر را در آسمان ببیند!
    خداوند کسی که داستان سرداب را ساخته است بکشد که اگر این داستان نبود، شیعیان به کسی که خداوند به او علم کتاب را عطا کرده ایمان می‌آوردند و از انصار پیشگام می‌شدند. اگر این سردابی که تصور می‌کنند او وارد آن شده و هنوز از آن بیرون نیامده نبود، آنها بیش از همه مردم در مورد مهدی منتظر آگاهی دارند. اما این امر باعث تردید آنها شده و مرددند که آیا ناصر محمد یمانی واقعاً مهدی منتظر است یا دروغ‌گویی بی‌شرم؟ به زودی حقیقت امر را خواهند دانست. آنها در مورد من شک دارند که چه تردید خوبی خواهد بود اگر به یقین بدل شود .
    ولی شیعیانی که خداوند آنها را از امر من باخبر کرده است، می‌ترسند ناصر محمد یمانی مهدی منتظر باشد و آنها از او رو گردانده باشند و هنوز یقین پیدا نکرده‌اند.
    همچنین سنیانی که خداوند از راه اینترنت آنها را از امر من با خبر کرده است، می‌ترسند من مهدی منتظر باشم یا یک دروغ‌گوی بی شرم و به زودی در روز عذاب دردناک و بی‌نظیر-یوم عقیم- همگی سنیان و شیعیان از حقیقت امر من آگاه خواهند شد؛ به چه حقی مرا تکذیب می‌کنید؟ من شما را به عبادت خود فرا نمی‌خوانم و پناه بر خداوند که سخن ناحق بزنم. من از شما دعوت می‌کنم خداوند یکتا را آن گونه که باید عبادت نمایید؛ من شما را به بازگشت به کتاب خداوند و سنت رسولش فرا می‌خوانم تا تمام احادیثی را که به دروغ از محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است به شما نشان دهم و حکم بطلان احادیث دروغ را برای‌تان از کتاب خداوند که از تحریف محفوظ است استنباط نمایم؛ احادیث دروغی که به کلی با قرآن- که مرجع حق شما درموارد اختلاف در احادیث سنت است – مغایرت دارند و اگر می‌دانستید پس چرا حقی که از جانب پروردگارتان آمده است را تکذیب کردید.
    ای "کاشف" مهدی منتظر بر سر دوراهی که هر دو بی فرجام باشد قرار ندارد و من به کتاب حق پروردگارم و سنت حق رسول شکی ندارم ولی احادیث باطل درباره مهدی منتظررا که با حقایق کتاب خداوند اختلاف داشته باشند رد می‌کنم. و اما این سخنت:
    اقتباس المشاركة :
    ({ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) } خداوند به حرفی از حروف نام مهدی قسم می خورد و چرا نام او صالح نباشد , این که با قاعده شما مغایرتی ندارد و {ن} چرا به معنی نادر و یا ناجی و یا نورالدین نباشد!!! به سخنان علما درباره حروف مقطعه توجه کن)
    انتهى الاقتباس
    "کاشف"در جوابت می‌گوییم این حرف نیز از حروف نام ناصر است و سپس برایت بیان حق در این باره را می‌آوریم و شایسته نیست که به ناحق از جانب خداوند چیزی بگوییم. من از سخنان علمای تو که بر اساس ظن و گمان بیان می‌شوند تبعیت نمی‌کنم، چون ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
    برادر گرامی من "کاشف"! اندیشه و تدبر کن؛ باشد که تو و تمام علمای اهل سنت و علمای شیعه دوازده امامی متذکر شوید. خداوند به
    {ن} ناصر محمد یمانی قسم خورده است که تو ( پیامبر ) به نعمت خداوند مجنون نیستی و سپس وعده حق خداوند به نبی خود می‌آید که دین او بر همه ادیان غلبه خواهد کرد ولو مجرمان را خوش نیاید و این امر به دست امام {ن} خواهد بود و این رمز نام مهدی منتظر است اگر می‌دانستید....
    و حروفی که در اوائل سوره‌ها آمده‌اند رمز اسامی انبیاء وخلفای خداوند در زمین هستند. اسامی که خداوند به آدم علیه الصلاة و السلام آموخت و زمانی که خداوند به حرفی سوگند می‌خورد؛ سوگند به یک حرف نیست بلکه سوگند به نام یکی از انبیاء و خلفای اوست و حرفی از حروف نام کسی که به او قسم خورده می‌شود به صورت رمز می‌آید؛ ولی شرط این است که حرف از حروف اسم اول نبی یا امام و خلیفه باشد و از نام او تجاوز نکند و به نام پدرش نرسد که خداوند به نام پدر قسم نمی‌خورد. بلکه حرفی که به آن قسم خورده می‌شود حرف اول یا دوم یا سوم یا حرف آخر نام اول است و از نام اول فراتر نمی‌رود و قسم به نام پدر نمی‌رسد. فقط به یکی از حروف نام اول قسم خورده می‌شود که ممکن است حرف اول، وسط یا آخر باشد.
    بیا تا به انبیاء آل یعقوب در سوره مریم دختر عمران نظری بیندازیم و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {كهيعص} و این قسم مخفیانه پروردگار عالمیان است.
    - و اما (ک) رمز نام نبی الله (زکریا) است.
    - و اما (ه) رمز نام نبی الله ( هارون ) پسر عمران و برادر مریم است
    - و اما (ی) رمز نام (یحیی) علیه السلام است.
    - و اما (ع) رمز کلمة الله (قدرت خداوند ) است که خداوند با کن فیکون بر مریم نازل کرد یعنی ( مسیح عیسی بن مریم) و اوعليه الصلاة والسلام در مهد در حالی که خردسال بود با مردم سخن گفت.
    - و اما (ص) از ( نامی که صفت مریم) عليها الصلاة والسلام است گرفته شده است چون او نه نبی خداست و نه رسول یا خلیفه اش. بلکه خداوند نام او را صدیقه گذاشته و به نامی که صفت مریم عليها الصلاة والسلام است قسم خورده می‌شود.
    اما اگر قسم به حرفی خورده شد و خداوند نام قرآن عظیم را همراه آن آورد؛ حرفی که با قسم به قرآن همراهی می‌کند اغلب از نام مهدی منتظر گرفته شده است برای مثال این فرموده خداوند تعالی :
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱)}صدق الله العظيم [القلم]
    و همین طور:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)}صدق الله العظيم [ص]
    و در این جا خداوند وعده داده است که اسلام و مسلمین به دست مهدی منتظر به عزت و بزرگی می‌رسند و او در زمانی که اسلام و مسلمین ذلیل شده‌اند می‌آید، در عصری که کافران مغرور و ستیزه جو هستند. این همان چیزی است که شما در دوران "گفتگو قبل از پیروزی " شاهد آن هستید و او یک شبه بر عالمیان ظهور خواهد کرد و دشمنان خداوند از خوار شدگان خواهند بود در حالی که مغرورانه با تهمت تروریسم در برابر دین خداوند ستیزه‌جویی می‌کنند. برای همین می‌بینید که خداوند به حرفی از حروف نام مهدی منتظر قسم می‌خورد . خداوند با شدت و به واسطه سیاره عذاب دردناک؛ یک شبه او را بر عالمیان چیره خواهد کرد. پس در حرفی از حروف نام ناصر که خداوند به آن قسم می خورد{ص} اندیشه کنید. خداوند او را برمی‌انگیزد تا در دورانی که در آن دچار ذلت شده‌اید و دشمنان‌تان قدرتمند بوده و با خداوند ستیزه کرده و با مسلمانان و دین شان می‌جنگند ؛ به شما کمک نماید. خداوند به یکی از حروف نام (ناصر) قسم می خورد و آن حرف:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
    که اگر به حق در آن تدبر کنید برای خردمندان واضح و روشن خواهد بود. و اما {ن} این حرفی از حروف نام ناصر است و در قسم به حرف نون؛ خداوند وعده پیروزی بزرگی را می‌دهد و این وعده زمانی به نبی علیه الصلاة و السلام داده می‌شود که کافران به ایشان نسبت جنون می‌دادند. خداوند به او وعده می‌دهد که دین او بر تمامی دین‌ها غلبه خواهد کرد ولو این که مشرکان ناراضی باشند. ولی قسم به قرآن که همراهش حرفی می‌آید که خداوند به آن قسم می‌خورد از حروف نام مهدی است و قرآن حجت مهدی بوده و مردم را به سوی قرآن فرا می‌خواند تا آنها را به واسطه قرآن به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید و برای همین خداوند باعزت و جلال با حرف دیگری از نام ناصر و قرآن که برای ذکر است قسم می‌خورد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
    این آیه کوتاه اسرار و اخباری در خود دارد که اگر در قرآن تدبر می‌کردید قادر به درک چیزهایی می‌شدید که نمی‌دانستید، ولی اکثریت شما بدون فکر و تدبر از چیزهایی حرف می‌زنند که از آن آگاهی ندارند. خردمندان چه چیزی را از این آیه درک می‌کنند؟ آیه‌ای که خداوند در آن سوگندی را پنهان کرده است که به بنده خود و قرآن عظیم و مؤمنان وعده می‌دهد که به واسطه قرآن آنها را نصرت خواهد کرد. این را در قسمی که خداوند می‌خورد که نصرت عطا خواهد کرد می‌یابید:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)} صدق الله العظيم [ص]
    سپس از وضعی که شما مسلمانان در دوران دعوت به گفتگو به آن دچار هستید می‌گوید؛ از ذلت شما و ستیزه جویی مغرورانه دشمنان‌تان می‌گوید که آن هم به علت پراکندگی و عدم اعتصام شما به ریسمان الهی قرآن عظیم است. قرآنی که خداوند شما را به پیروی از آن و رها کردن هرآن چه که مخالف آن است دعوت کرده است؛ به تمسک به قرآن و سنت هدایت‌گری که مغایرتی با قرآن نداشته باشد و تنها توضیح و بیانی بیشتر درباره قرآن برای مسلمین باشد.
    ممکن است یکی از شما سخن مرا قطع کرده و بگوید : " از کجا می‌دانی که خداوند در این آیه می گوید مثل حرف {ص} که به آن قسم خورده همانند حرف {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ(1)} است و منظور او از آن مهدی و قرآن عظیم است و وعده‌ای که خداوند به عزت خود به آن قسم خورده است برای مهدی و قرآن عظیم محقق خواهد شد و هم چنین وضع مسلمانان را در عصری که به ذلت و خواری دچار شده و خداوند مهدی منتظر را در آن برمی‌انگیزد را توصیف می‌کند و این که به ما خبر می‌دهی که از جانب خداوند به واسطه سیاره عذاب یاری خواهی شد و کسانی از مردمان عالم را که خداوند اراده کند نابود شده و سپس خداوند با عذاب خود مهدی منتظر را یک شبه بر کسانی که خوار شده واز عذاب شدید خداوند جایی برای فرار ندارند غلبه می دهد". پس مهدی منتظر در جواب او می‌گوید: این حق است و اگر باور نمی‌کنی بر توست که بیان این آیه را با واقعیات تطبیق دهی. خواهی دید که از همه نظر با آن تطابق دارد و اما قسمی که من باب تکریم خورده شده است برای ناصر و قرآن عظیم است و در این فرموده خداوند تعالی است:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)}صدق الله العظيم [ص]
    اما این که این آیه توصیف وضعیت ذلت‌بار شما در دورانی است که می‌آید؛ در خبری است که درباره دشمنان تان آمده: آنان که مغرورانه با شما و دین تان در ستیزه‌اند و خداوند این را در آیه خود بیان می‌فرماید:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲)} صدق الله العظيم [ص]
    و شما در این زمان و عصر از آن خبر دارید؛ شما ذلیل بوده و دشمنانتان مغرورانه در ستیزند و با خداوند و رسول و حزب او مبارزه می‌کنند و به بهانه تروریسم با مسلمانان در ستیزه‌اند و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲)}صدق الله العظيم [ص]
    سپس به شما خبر داده می‌شود که سبب پیروزی و نوع یاری به مهدی منتظر چگونه است. خداوند او را به واسطه عذابی دردناک در یک شب پیروز کرده و مفسدین در زمین را که با خداوند و رسول و دینش و مسلمانان ستیزه می‌کنند توسط پروردگار هلاک خواهند شد . خداوند به دشمنانش وعده هلاکت آشکاری را می‌دهد:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
    کسی که تفسیر بهتری از این آیه دارد و تأویل بهتری برایش می کند؛ تشریف آورده و تفسیرحق خود را – اگر راست می گوید-بیاورد.
    به پروردگار عالمیان قسم که این بیان حق و روشنی است که واقعیاتی را بیان می کند که شما در آن زندگی می کنید اگر می دانستید..
    وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين.

    المهدي المنتظر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني


    اقتباس المشاركة 4053 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..



    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 08 - 1429 هـ
    03 - 08 - 2008 مـ
    03:11 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ



    المهديّ المنتظَر يدعو جميع علماء السُّنة والشيعة للحوار ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين من أوّلهم إلى خاتم مسكهم محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولا أفرّق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، السلام علينا وعلى جميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..

    ويا معشر جميع علماء السُّنة والشيعة وجميع علماء الفرق الإسلاميّة المُختلفين في دينهم، إني أنا المهديّ المنتظر أدعوكم إلى طاولة الحوار في عصر الحوار من قبل الظهور، ولم أتيكم بدينٍ جديدٍ بل أدعوكم إلى الرجوع إلى كتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ التي لا تخالف محكم كتاب الله، وأشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمد رسول الله وأشهد أني المهديّ المنتظَر الحقّ رحمة الله الشاملة إلا من أبى ولم يتبع الحقّ، ولا تزالون تجادلون في شأن الاسم وصدق محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- في قوله عليه الصلاة والسلام في حديث النفي لتسمية المهديّ المنتظَر بغير اسم الصفة (المهدي المُنتظر) وقال عليه الصلاة والسلام:
    [من سماه فقد كفر] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.

    وها أنتم يا معشر السُّنة والشيعة أول من كفر بشأن المهديّ المنتظَر وتجادلونني في الاسم ولم يجعل الله الحجّة في الاسم بل في العلم، فلنفرض بأنّه قد نزلت في القرآن آيةٌ تخبركم باسم المهدي المنتظر فقال الله لكم بأنّ اسم المهدي المنتظر (محمد) لقلت لكم أنا محمد في الكتاب وأنا ناصر محمد كما قال محمد رسول الله للمُنكرين من النّصارى حين قالوا بأنّ النّبي الذي يبعثه الله من بعد عيسى عليه الصلاة والسلام بأن اسمه (أحمد) وأنت اسمك محمد، ومن ثم ردّ عليهم النّبي عليه الصلاة والسلام وقال أنا أحمد في الكتاب وأنا محمد ولم يجعل الله حُجتكم علي يا معشر النّصارى في الاسم بل في العلم المصدق لما معكم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (61)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ولكنكم يا معشر السُّنة والشيعة إنكم لتصدُّون عن الحقّ الذي جاء به محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- بتمسككم بحجّة الاسم، فهل تريدون أن تجعلوا للنصارى سلطاناً على التكذيب بالقرآن فيقولون إن اسم النّبي الذي يأتي من بعد المسيح عيسى ابن مريم اسمه (أحمد) ومن ثم يزدادون كفراً بما جاء به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ أفلا تعلمون يا معشر المسلمين والنّصارى ما هي الحكمة بأن يجعل الله لمحمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- اسمين مُختلفين (أحمد) وكذلك (محمد)؟ وذلك لكي تعلموا بأنّ الله لم يجعل الحجّة في الاسم بل في العلم. ولذلك قال الله تعالى:
    {فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (61)}صدق الله العظيم [آل عمران].

    وكذلك المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم أقول: بأنّ الله لم يجعل الحجّة في الاسم بل في العلم برغم أنّ الله جعل للمهديّ المنتظَر ثلاثة أسماء وليس اثنين فقط بل ثلاثة وكلّ اسمٍ يحمل في باطنه حكمةً بالغةً، وهي:

    1- المهدي المنتظر : ويحمل صفة الهُدى فيهدي به الله النّاس أجمعين.

    2- عبد النّعيم الأعظم : ويحمل للمهديّ المنتظَر صفة العبوديّة، فعبد الله كما ينبغي أن يُعبد فتمنّى الفوز بالدرجة العالية لتكون وسيلةً لتحقيق الغاية ليهدي النّاس أجمعين إلى الصراط المستقيم حتى يتحقق نعيمي الأعظم فيكون الله راضياً في نفسه وليس متحسِّراً على عباده الذين ظلموا أنفسهم بعدم تصديق الرُّسل فأهلكهم الله، حتى إذا أهلكهم فيقول الله في نفسه قولاً لا تسمعه ملائكته ولا جميع من في سماواته وأرضه.

    أرأيتم لو عصى الولد أمَّه فلم يُطِع لها أمراً لمدة مائة عامٍ ومن ثم مات فرأته أمَّه يتعذب في نار جهنّم، فحتماً لن تشمت بولدها وسوف تقول (يا حسرةً على ولدي)، فأنتم تعلمون كم مدى العظمة في حسرة هذه الأمّ على ولدها العاق فما بالكم بعظمة الحسرة في نفس من هو أرحم بولدها منها! ذلكم الله أرحم الراحمين.

    ولربّما يودّ الكاشف أو غيره أن يُقاطِعني فيقول: "مهلاً مهلاً سبحان الله أن يتحسر! وعلى أن يتحسر على الكافرين". ومن ثم يَردّ عليه الخبير بالرحمان المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني وأقول: بلى إنَّ الله يتحسَّر على عباده الكافرين الذين أهلكهم بسبب التكذيب لرسل ربّهم فيقول قولاً في نفسه لا يسمعه من عنده من الملائكة المقرّبين ولا يسمعه جميع من في سماواته وأرضه ولا يسمعه الخلائق أجمعين، ولكن الخبير بالرحمان المهديّ المنتظَر يعلم بهذا القول في نفس الله وأعلم بعظمة مداه في نفس أرحم الراحمين.

    وإليكم السلطان لهذا القول في نفس الله وقد جعل الله هذا القول قولاً محكماً واضحاً وبيَناً في القرآن العظيم لو كنتم تتدبرون، وقال الله تعالى:
    {إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ(31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وعلِم بذلك المهديّ المنتظر وقال: قد علمتُ عظيم تُحسِّر جدّي محمد رسول الله على الأمّة حتى كاد أن يُذْهِبَ نفسه حسرات عليهم خشية أن يهلكهم الله فيدخلهم نار جهنّم، فكيف بتحسِّر من هو أرحم من محمدٍ رسول الله بعباده الله أرحم الراحمين؟ فكيف بتحسُّرِه عليهم إذا أهلكهم بسبب ظُلمهم لأنفسهم بتكذيب رسل ربّهم حتى إذا كذّبوا رسل الله فيدعو الرسل على قومهم ثم يُجيبهم الله تصديقاً لوعده إن كذبّوا بالحقّ فيهلكهم ومن ثمّ يقول فور إهلاكِهم:
    {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    ومن أجل ذلك فإنّ الخبير بالرحمن المهديّ المنتظَر عبد النّعيم الأعظم قد حرّم على نفسه جنّة النّعيم حتى يُحقِّق له الله النّعيم الأعظم من ذلك وهو أن يكون الله راضياً في نفسه، ولكنّه حال بيني وبين تحقيق نعيمي الأعظم جميع الأمم من البعوضة فما فوقها كلّ ما يَدِبُّ أو يطير فأهديهم بإذن الله إلى الصراط المستقيم فيدخلهم الله في رحمته أجمعين فيجعل الله النّاس أمّةً واحدةً على الصراط المستقيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (26) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (27) كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكنتم أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ ترجعونَ (28)} صدق الله العظيم [البقرة].

    ولذلك جعل الله اسمي في الكتاب (عبد النّعيم الأعظم)، وهذا الاسم جعل الله فيه صفة العبوديّة لله وذلك لأني أعبد رضوان نفسه تعالى حتى يكون هو راضياً في نفسه، وذلك هو النّعيم الأعظم من جنّة النّعيم ولكن أكثر النّاس لا يعلمون، وذلك هو اسم الله الأعظم جعله الله صفة رضوان نفسه على عباده ورضوان نفس الله نعيماً أعظم وأكبر من نعيم الجنّة. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    وذلك هو النّعيم الذي جعل الله فيه الحكمة من خلقكم وأكثركم عنه غافلون، فألهَتْهُمُ الحياةُ الدُّنيا ولم يخلُقْهُمْ من أجلها حتى تكون غايتهم ومنتهى أملهم وعن الحكمة من خلقهم سوف يسألهم عن تحقيقها. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (2) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (3) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (4) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (8)} صدق الله العظيم [التكاثر].

    وقد علمّناكم بأنّ: النّعيم هو حقيقة اسم الله الأعظم الذي جعله صفةً لرضوان نفسه، ولذلك خلقكم لتعبدون رضوان نفس ربّكم، ولكن أكثركم لا يعلمون بأنّ ذلك هو الهدف من خلقكم وعنه سوف تُسألون إنْ أَلهَتْكُم عنه الحياة الدُّنيا.

    ويا معشر علماء الأمّة، لقد جعل الله الهدف من خلقكم بيِّنٌ وواضحٌ في سورة التكاثر ولكنّ الُمفسِّرين منكم الذين تدعوني لاتِّباعهم قد حرَّفوا هذه الآية السورة عن موضعها المُراد، والمقصود بتحريفهم للمعنى بغير علمٍ فمنهم من قال بأنّ معنى قول الله تعالى: {ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (8)} [التكاثر]، بأنّه الأسودان التمر والماء، وجاء بحديث مفترى مصدق لتفسيره عن محمد رسول الله! وحاشا لله أن يقول ذلك محمد رسول الله، فهل خلقكم الله من أجل التمر! والماء قاتلهم الله أنى يؤفكون؛ بل كُلٌّ أتى له بتفسير وأتى بحديث عن محمد رسول الله كذِباً من الأحاديث المفتراة مصدقاً لتفسيره الباطل! فانظر إلى كثرة تزييفهم لأنَّهم اتّبعوا الأحاديث المفتراة فانظروا لقولهم وقال أحدهم:
    اقتباس المشاركة :
    {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (8) } بين يدي ربكم عن بارد الشراب وظلال المساكن وشبع البطون واعتدال الخلق ولذاذة النوم حتى خطبة أحدكم المرأة مع خطاب سواه فزوجها ومنعها غيره‏"‏‏..

    وقال آخر: [وأخرج ابن جرير وابن أبي حاتم وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن عباس في قوله‏:‏:::: {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ صحة الأبدان والأسماع والأبصار.

    وقال آخر: [وأخرج الفريابي وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر عن مجاهد في قوله‏:‏: {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ كل شيء من لذة الدنيا‏.‏..

    وقال آخر: [وأخرج عبد الله بن أحمد في زوائد الزهد وابن أبي حاتم وابن مردويه عن ابن مسعود عن النبي صلى الله عليه وسلم في قوله‏:‏:: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ الأمن والصحة‏.‏..

    وقال آخر: [وأخرج هناد وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن مسعود في الآية قال النعيم‏:‏ الأمن والصحة‏.‏ وأخرج البيهقي في شعب الإيمان عن علي بن أبي طالب: { ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ النعيم العافية.

    ‏. وقال آخر:[وأخرج عبد بن حميد وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه عن علي بن أبي طالب أنه سئل عن قوله‏:‏ :{ ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ عن أكل خبز البر وشرب ماء الفرات مبردا، وكان له منزل يسكنه، فذاك من النعيم الذي يسأل عنه‏.‏..

    وقال آخر: [وأخرج ابن مردويه عن أبي الدرداء قال‏:‏ قال رسول الله صلى الله عليه وسلم‏:‏: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال‏:‏ ناس من أمتي يعقدون السمن والعسل بالنقى فيأكلونه‏..

    وقال آخر: [وأخرج عبد بن حميد عن حمران بن أبان عن رجل من أهل الكتاب قال‏:‏ ما الله معط عبدا فوق ثلاث إلا سائله عنهم يوم القيامة‏:‏ قدر ما يقيم به صلبه من الخبز، وما يكنه من الظل وما يواري به عورته من الناس.

    وقال آخر: [وأخرج عبد بن حميد وابن أبي حاتم عن عكرمة قال‏:‏ لما نزلت هذه الآية {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } قال الصحابة‏:‏ وفي أي نعيم نحن يا رسول الله‏؟‏ وإنما نأكل في أنصاف بطوننا خبز الشعير فأوحى الله إلى نبيه أن قل لهم‏:‏ أليس تحتذون النعال وتشربون الماء البارد‏؟‏ فهذا من النعيم.

    وقال آخر: [وأخرج ابن أبي شيبة وهناد وأحمد وابن جرير وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن محمود بن لبيد قال‏:‏ لما أنزلت ‏{‏ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ }‏ فقرأ حتى بلغ ثم { ‏ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ قالوا يا رسول الله‏:‏ عن أي نعيم نسأل‏؟‏ وإنما هما الأسودان الماء والتمر وسيوفنا على رقابنا والعدو حاضر فعن أي نعيم نسأل‏؟‏ قال‏:‏ ‏أما إن ذلك سيكون.

    وقال آخر: [وأخرج أحمد والترمذي وحسنه وابن ماجة وابن المنذر وابن مردويه عن الزبير بن العوام قال‏:‏ لما نزلت {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏قالوا يا رسول الله‏:‏ وأي نعيم نسأل عنه وإنما هما الأسودان التمر والماء‏؟‏ قال‏:‏ ‏" إمأ ‏إن ذلك سيكون.

    ‏"‏‏.‏ وقال آخر: [وأخرج الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم في الحلية عن ابن الزبير قال‏:‏ لما نزلت {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ قال الزبير بن العوام‏: :‏ يا رسول الله أي نعيم نسأل عنه‏؟‏ وإنما هما الأسودان الماء والتمر‏.‏ قال‏:‏ ‏"‏أما ذلك سيكون.‏"‏‏.

    ‏ وقال آخر: [وأخرج عبد بن حميد عن صفوان بن سليم قال‏:‏ لما نزلت ‏{‏ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ }‏ إلى آخرها {‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }‏ قال أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ عن أي نعيم نسأل‏؟‏ إنما هما الأسودان الماء والتمر وسيوفنا على عواتقنا‏.‏ فقال النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ ‏"‏إنه سيكون.

    وقال آخر: [وأخرج ابن جرير عن ثابت البناني عن النبي صلى الله عليه وسلم قال‏:‏ ‏"‏النعيم المسؤول عنه يوم القيامة كسرة تقوته وماء يرويه وثوب يواريه.

    وقال آخر: [وأخرج أحمد والنسائي وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن جابر بن عبد الله قال‏:‏ جاءنا رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر فأطعمناهم رطبا وسقيناهم ماء، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم‏:‏ ‏"‏هذا النعيم الذي تسألون عنه.

    وقال آخر: [وأخرج مسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجة وابن جرير وابن مردويه عن أبي هريرة قال‏:‏ خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم ذات يوم فإذا هو بأبي بكر وعمر فقال‏:‏ ما أخرجكما من بيوتكما هذه الساعة‏؟‏ قالا‏:‏ الجوع يا رسول الله‏.‏ قال‏:‏ والذي نفسي بيده لأخرجني الذي أخرجكما، فقوموا، فقاما معه فأتى رجلا من الأنصار، فإذا هو ليس في بيته، فلما رأته المرأة قالت‏:‏ مرحبا وأهلا فقال النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ أين فلان‏؟‏ قالت‏:‏ انطلق يستعذب لنا الماء إذ جاء الأنصاري فنظر إلى النبي صلى الله عليه وسلم وصاحبيه، فقال‏:‏ الحمد لله ما أحد اليوم أكرم أضيافا مني، فانطلق فجاء بعذق فيه بسر وتمر فقال‏:‏ كلوا من هذا، وأخذ المدية، فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم‏:‏ إياك والحلوب فذبح لهم فأكلوا من الشاة ومن ذلك العذق وشربوا‏.‏ فلما شبعوا ورووا قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأبي بكر وعمر‏:‏ ‏"‏والذي نفسي بيده لتسألن عن هذا النعيم يوم القيامة.

    وقال آخر:[وأخرج أبو يعلى وابن مردويه عن أبي بكر الصديق قال‏:‏ ‏"‏انطلقت مع النبي صلى الله عليه وسلم ومعنا عمر إلى رجل يقال له الواقفي، فذبح لنا شاة، فقال النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ إياك وذات الدر، فأكلنا ثريدا ولحما وشربنا ماء، فقال النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ هذا من النعيم الذي تسألون عنه.
    ..............................

    انتهى الاقتباس

    فسبحان الله النّعيم الأعظم عمَّا تصفون وتعالى علوَّاً كبيراً فتلك نِعمُ الله لم يخلقنا الله من أجلها حتى تكون الهدف من خلقنا بل خلقها الله من أجلنا وخلقنا من أجل نعيم رضوان نفسه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (56) مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ(57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58)} صدق الله العظيم [الذاريات].

    إنّما هذه النِّعم يُحاجُّكم الله بها في الدُّنيا لعلكم تتقون فتعلمون إنّما خلقها الله من أجلكم وخلقكم من أجل أن تعبدوا رضوان نفس الله وذلك هو النّعيم الحقّ الذي عنه سوف تُسألون يوم القيامة عن الهدف الذي خلقكم من أجله وهو نعيم رضوان نفسه عليكم، فهل حقّقْتُم الهدف المقصود فعبدتُم الله كما ينبغي أن يُعبد؟ ولكنّ أكثركم يجهلون.

    ولن يتّبع المهديُّ المنتظر الحقّ أهواءَكم إذاً لفسدت السماوات والأرض ولم تنقضِ الحكمة من خلق السماوات والأرض وما فيهن، بل خلق الله السماوات والأرض بالحقّ ليبلوكم أيُّكم أحسن عملاً فيعبد الله كما ينبغي أن يُعبد فيحقِّق الهدف الذي خلقه الله من أجله وعن نعيم رضوان نفس ربِّه سوف يَسأله الله يوم القيامة لأنّه الهدف من خلق هذا العبد.

    ويا معشر السُّنة والشيعة وجميع المسلمين والنّاس أجمعين، أقسم بالله ربّ العالمين بأنّ من كفر بشأن المهديّ المنتظَر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني بأنّه يساوي الكفر بجميع الأنبياء والمرسلين، ولن يتَّبعني إلا من شهد بالحقّ بأنّ رضوان الله هو النّعيم الأعظم ولذلك خلقكم.

    ونأتي الآن لذكر الأسماء الثلاثة وكلّ اسم يحمل صفته:
    1- المهديّ : ويحمل صفة الهدى للناس أجمعين فيهديهم الله بالمهديّ إلى الصراط المستقيم فيكونون أمّةً واحدةً على دينٍ واحدٍ ولذلك يُسمى بالمهديّ.

    2- عبد النّعيم الأعظم : ويحمل هذا الاسم صفة العبوديّة للمهديّ المنتظَر لأنه يعبد الله كما ينبغي أن يُعبد فحقّق الهدف من الخلق.

    3- ناصر محمد : ويحمل هذا الاسم صفة النّصرة لمحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    فمن كذَّبني فقد كذَّب باسم الله الأعظم، واسم الله الأعظم جعله الله حقيقة لرضوان نفسه، فمن كذبني فقد نال غضب الله وبدّل نعيم رضوانه بسخطه.

    أفلا ترون لو تدرك الشمس القمر فتكون غرّة رمضان 1429 يوم الأحد، فهل سوف توقنون بأنّها حقاً أدركت الشمس القمر تصديقاً لأحد أشراط الساعة الكُبر أم إنّكم سوف تُنْظِرون إيمانكم بالأمر حتى تروا كوكب العذاب يُمطر عليكم بالأحجار؟ فهل من مُدَّكر؟

    ويا معشر الشيعة الاثني عشر، إني أنا المهديّ المنتظَر فإن كنتم حقاً الأنصار لآل البيت المطّهر فاخرجوا من سرداب سامراء فقد ظهر البدر، وأقسم بالله الواحد القهّار بأنّكم لن تشاهدوا البدر ما لم تخرجوا من سرداب سامراء فهل يشاهد البدر في السماء من كان في سردابٍ مظلمٍ! وقاتل الله المفتري بأسطورة السرداب ولولاه لصدّقت الشيعة بمن آتاه الله علمَ الكتاب وكانوا من السابقين الأنصار فهم أكثر النّاس دراية بشأن المهديّ المنتظَر لولا السرداب الذي دخلوا فيه ولم يخرجوا منه بعد، ولذلك لا يزالون في ريبهم يتردّدون هل ناصر محمد اليماني هو حقاً المهديّ المنتظَر أم إنّه شيطان أشِر؟ وسوف يعلمون بعد قليل حقيقة الأمر وإنّهم لفي شكٍّ من أمري مُريب! فنِعم الشك لو يتلوه اليقين، وذلك لأنّ الشيعة من الذين أظهرهم الله على أمري يخشون بأن يكون ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر وهم عنه معرضون، ولكنهم لم يوقنوا بعد.

    وكذلك السُّنة من الذين أظهرهم الله على أمري في الإنترنت العالمية يخشون بأنّي لربّما أكون المهديّ المنتظَر ولربّما شيطانٌ أَشِر، وسوف يعلمون بعد قليل حقيقة الأمر يوم العذاب العقيم يعلم بشأني جميع السُّنة والشيعة، فبأي حقٍّ تُكذِّبوني؟ وما أدعوكم لعبادتي وأعوذ بالله أن أقول ما ليس لي بحقّ بل لعبادة الله وحده كما ينبغي أن يُعبد، وأدعوكم إلى الرجوع إلى كتاب الله وسُنّة رسوله لكي أبيِّن لكم جميع الأحاديث المفتراة عن محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فأستنبط لكم الحكم في بُطلان الحديث المُفترى فآتيكم بما يخالفه جملةً وتفصيلاً من كتاب الله المحفوظ ليكون المرجعيّة الحقّ فيما اختلفتم فيه من السّنة، فلو كنتم تعلمون لما كذّبتم الحقّ من ربّكم.

    ويا أيّها الكاشف، ليس المهديّ المنتظَر أمام أمرين أحلاهما مرّ، وليس عندي شكٌّ في كتاب ربّي وسُنّة رسوله الحقّ ولكنّي أُنكِر الباطل لأنّه مخالفٌ للحقّ في الكتاب في شأن المهدي المنتظر. وأمّا قولك:
    اقتباس المشاركة :
    ({ ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) } أقسم الله بحرف من حروف المهدي فيكون صالح فما المانع على قاعدتك، و{ ن } لما لاتكون نادر أو ناجي أو نور الدّين !!!انظر اقوال العلماء في الحروف المقطعة)
    ــــــــــــــــــ
    انتهى الاقتباس
    ومن ثم أردّ عليك أيّها الكاشف وأقولك ذلك الحرف كذلك من حروف الاسم (ناصر) وسوف آتيك بالبيان الحقّ في ذلك حقيق لا أقول على الله غير الحقّ ولا أتّبع علماءك بقول الظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً.

    ويا أخي الكريم الكاشف، تدبّر وتفكّر لعلك تتذكّر وجميع علماء السُّنة وجميع علماء الشيعة الاثني عشر، وقد أقسم الله بنون
    {ن} ناصر محمد اليماني ما أنت بنعمة ربّك بمجنون، ومن ثم جاء وعد الله لنبيه بالحقّ بأن يظهر دينه على الدّين كله ولو كره المجرمون وذلك على يد الإمام {ن} [القلم:1]، وذلك رمز لاسم المهديّ المنتظَر لو كنتم تعلمون.

    فإنّ الأحرف التي في أوائل السور إنّما هي رموز الأسماء من الأنبياء والخلفاء في الأرض من الأسماء التي علّمها الله لآدم عليه الصلاة والسلام، ولا يقسم الله بالحرف (فهو حرف)، وإنما يُقسِم باسم أحد الأنبياء أو الخلفاء، ويرمز للقسم به بحرف من اسم المقسوم به، ولكن شرطٌ أن يكون الحرف من الاسم الأول للنّبي أو الإمام الخليفة فلا يتجاوز إلى اسم الأب فيقسم بحرف من اسم أبيه، غير أنّه ليس شرط أن يكون الحرف من أول الحروف في الاسم الأول بل قد يكون من أول حروف الاسم الأول أو الحرف الثاني من حروف الاسم الأول أو الثالث أو الأخير من أحرف الاسم الأول إلا إنه لا يتجاوز القَسَم إلى اسم الأب بل فقط من أحد حروف الاسم الأول سواءً من أوله أو وسطه أو آخره.

    فتعالوا للنظر إلى أنبياء آل يعقوب في سورة مريم ابنة عمرآن، وقال تعالى:
    { كهيعص } وذلك قسمٌ خفيٌّ من ربّ العالمين.
    - فأمّا
    (ك) فهو رمز اسم نبيّ الله ( زكريا ).
    - وأما
    (هـ) فرمز لاسم نبيّ الله ( هارون ) بن عمران أخو مريم.
    - وأما
    (ي) فيرمز ليحيا عليه السلام.
    - وأما
    (ع) فيرمز لكلمة الله التي ألقاها إلى مريم بكن فكان ( المسيح عيسى ابن مريم ) الذي كلم النّاس في المهد صبياً عليه الصلاة والسلام.
    - وأما
    (ص) فقد أُخذ من ( اسم الصفة لمريم ) عليها الصلاة والسلام ذلك لأنها ليست نبيّةً ولا رسولة ولا خليفة بل كما سماها الله صدّيقة فأخذ القَسَم من اسم الصفة لمريم عليها الصلاة والسلام.

    وأما إذا جاء القَسَم بحرفٍ وذكر الله معه القرآن العظيم فذلك الحرف الذي رافقه القَسَم بالقرآن غالباً ما يكون من أحرف اسم المهديّ المنتظر، مثال قوله تعالى:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1)} صدق الله العظيم [القلم].

    وكذلك:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1)} صدق الله العظيم [ص].

    وفي هذا القَسَم وعد الله بالعزّ الأكبر للإسلام والمسلمين على يد المهديّ المنتظَر، فيأتي في عصر الذُلّ للإسلام والمسلمين والذين كفروا في عزّة وشقاق في ذلك العصر كما ترون ذلك في هذا العصر عصر زمن الحوار من قبل النّصر والظهور في ليلةٍ واحدةٍ على العالمين وأعداء الله يكونون من الصاغرين وقد كانوا في عزّةٍ وشقاقٍ لدين الله بحجّة الإرهاب، ولذلك تجدون القَسَم بأحد حروف الاسم الأول للمهديّ المنتظَر الذي سوف يظهره الله في ليلةٍ واحدة بالبأس الشديد من كوكب العذاب الأليم، فتدبّروا القَسَم بحرفٍ من حروف الاسم ناصر وهو
    {ص}، ومن ثمّ إنّ الله يبعثه لنصرتكم في عصرٍ أنتم فيه أذلةً والعزّة لأعدائكم الذين يشاقّون الله ويحاربون المسلمين ودينهم ولكن الله أقسم بأحد حروف اسم (ناصر) وهو الحرف: {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)} صدق الله العظيم [ص].

    فإذا تدبّرتم الحقّ تجدوه واضحاً وبيّناً لأولي الألباب، فأمّا
    {ن} فهو حرف من حروف الاسم ناصر، وتجدون في القَسَم بنون وعداً من الله بالنّصر الكبير وذلك الوعد لنبيّه عليه الصلاة والسلام ردّاً على الذين وصفوه بالجنون فوعده الله بأنه سوف يظهره على الدّين كله ولو كره المشركون، ولكن القَسَم بالقرآن يأتي يرافقه حرف يقسم الله به كذلك من أحرف اسم المهديّ والقرآن حجّة المهديّ فيدعو النّاس إليه ليهديهم بالقرآن العظيم إلى صراط العزيز الحميد ولذلك أقسم ربّ العزة والجلال بحرفٍ آخر من حروف الاسم ناصر وكذلك القرآن ذي الذكر، وقال الله تعالى: {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)} صدق الله العظيم [ص].

    وهذه الآية القصيرة تحمل في طياتها أسراراً وأخباراً فلو كنتم تتدبرون القرآن لعلمتم ما لم تكونوا تعلمون ولكن أكثركم يهرفون بما لا يعرفون من غير تدبرٍ ولا تفكرٍ، فماذا يفهم أولو الألباب من هذه الآية التي جعل الله فيها القَسَم خفياً بوعده بأن ينصر عبده والقرآن العظيم والمؤمنين بالقرآن العظيم؟ وتجدون ذلك في قسم الله بالنّصر في قوله تعالى:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1)} صدق الله العظيم [ص].

    ومن ثم يخبركم بوضعكم يا معشر المسلمين في عصر الدعوة للحوار بأنّكم أذلّة يا معشر المسلمين والعزة والشقاق لأعدائكم بسبب تفرّقكم وعدم اعتصامكم بحبل الله القرآن العظيم الذي أدعوكم إليه وترك ما خالفه والتمسّك به وبالسنة المُهداة التي لا تخالفه ولا تزيده إلا بياناً وتوضيحاً للمسلمين.

    ولربّما يودّ أحدكم ان يقاطعني فيقول: "وكيف علمت أنّ الله يقول في هذه الآية بأنّ الحرف المقسم به
    {ص} أنّ مثله كمثل الحرف {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ(1)} وإنه يقصد بذلك المهديّ والقرآن العظيم ووعد الله المحقق بعزّته للمهديّ والقرآن العظيم؟ وكذلك تصِف وضع المسلمين بأنّ الله يبعث إليهم المهديّ المنتظَر في عصر الذلة والهوان، ومن ثم تخبرنا بأنّ نصرك سوف يكون من الله وحده بكوكب العذاب والهلاك لمن يشاء من العالمين فيظهر بعذابه المهديّ المنتظَر في ليلةٍ واحدةٍ وهم من الصاغرين وأنّهم لن يجدوا مكاناً للهرب من بأس الله الشديد". ومن ثم يردّ عليه المهديّ المنتظَر وأقول: هذا هو الحقّ وإذا لم تُصدِّق فعليك بالتطبيق لبيان هذه الآية على الواقع فتجد أنّه الحقّ في جميع النقاط، فأمّا المُقسَم به من باب التكريم فهو ناصر والقرآن العظيم، وذلك في قول الله تعالى: {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1)} صدق الله العظيم [ص].

    وأما وصف أخباركم في عصر المجيء بأنّكم أذلّة فيُعرف ذلك من خبر عدوكم بأنّه في عزّةٍ وشقاقٍ لكم ولدينكم، وذلك في قول الله تعالى:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2)} صدق الله العظيم [ص].

    وأنتم تعلمون ذلك الآن وفي هذا العصر والزمان بأنّكم أذلة وعدوكم في عزّةٍ وشقاقٍ يشاقون الله ورسوله بحرب على الإسلام والمسلمين بحجّة الإرهاب، وذلك هو البيان الحقّ لقوله تعالى:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2)} صدق الله العظيم [ص].

    ومن ثم يأتي الخبر عن نوعية سبب النّصر للمهديّ المنتظَر فيُظهره الله في ليلةٍ بعذاب أليم فيُهلك الله المفسدين في الأرض الذين يُشاقّون الله ورسوله ودينه والمسلمين فيعد أعدائه بالهلاك المبين، وذلك البيان لقول الله تعالى:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)} صدق الله العظيم [ص].

    ومن كان لديه تفسيراً لهذه الآية هو خيراً من تفسيري وأحسن تأويلاً فليتفضل بتفسيره الحقّ إن كان من الصادقين، وأقسم بربّ العالمين أنّه البيان الحقّ المبين يصدقه الواقع الحقّ الذي أنتم فيه لو كنتم تعلمون.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    المهدي المنتظر عبد النّعيم الأعظم؛ ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  5. افتراضي عظیم‌ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است.. «خداوند پرده را برایت کنار بزند کاشف، تو قادر به دیدن حق نیستی»

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 08 - 1429 هـ
    05 - 08 - 2008 مـ
    ۱۵-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    01:13 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    عظیم‌ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است..
    «خداوند پرده را برایت کنار بزند کاشف، تو قادر به دیدن حق نیستی»

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..

    ای "کاشف"، خداوند پرده را برایت کنار بزند؛ تا خداوند حجابی که قلب تو را پوشانده کنار نزند، نمی‌توانی حق را ببینی و این پرده مانع دیدن حقیقت شده است تا جایی که اسم اعظم خداوند را انکار می‌کنی. به خداوند بزرگ قسم اگر به یقین می‌دانستی رضوان خداوند، نعیمی بسیار بزرگتر از نعیم بهشت (نعیم اعظم) اوست؛ حق را انکار نمی‌کردی. پیش از این در بیاناتم فتوا داده بودم تا زمانی که کسی یقین نداشته باشد که رضوان نفس خداوند تعالی نسبت به بندگان، نعیمی بزرگ‌تر از نعیم جنت است؛ سخن من درباره اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهد کرد و از آن جا که کاشف این حقیقت را که رضوان خداوند نعیمی بزرگ‌تر از نعیم جنت اوست را نمی‌بیند، لذا حقیقت اسم اعظم الهی را انکار می‌کند؛ نامی که خداوند آن را توصیفی برای رضوان نفس خود بر بندگان قرار داده و خداوند شاهد و وکیل این سخنان ماست. آیا کسانی که می‌دانند با آنانی که نمی‌دانند یکسان هستند؟
    ای "کاشف" من مانند تو از روی ظن به خداوند نسبت نمی‌دهم، چرا که ظن کسی را ازحق بی‌نیاز نکرده و جای آن را نمی‌گیرد؛ بلکه من با آوردن برهان از آیات محکم قرآن عظیم برایتان فتوا می‌دهم:
    به راستی که اسامی خداوند صفت‌‌ای او هستند. او قادر است و "کاشف" تو صفت قدرت خداوند را در عالم واقعيت به حق می‌بینی. خداوند رحیم است و تو صفت رحمت او به بندگانش را می‌بینی و خداوند نعیم است و تو صفت نعیم را در رضوان نفس پروردگارت نسبت به خودت می‌بینی. ولی این صفت چیزی ملموس نیست که بتوانی آن را به صورت مرئی در عالم واقعیت ببینی؛ بلکه حقیقتی است که در قلب بندگانی که به رضوان پروردگارشان دست یافته‌اند، احساس می‌شود و خداوند با روحی از جانب خود این بنده را یاری کرده و-ایمانش را تقویت می‌کند-. این روح همان رضوان نفس پروردگار بر بنده است.

    و به پروردگار عالمیان سوگند؛ کسانی که در این دنیا با روح رضوان خداوند قلبشان یاري نشده و وسعت نیافته باشد؛ از حزب الله نیستند و به هیچ وجه حقیقت رضوان خداوند را درک نکرده و خداوند آنها را دوست نداشته و آنها نیز او را دوست ندارند.

    "کاشف" امکان ندارد و نمی‌توانی حقیقت رضوان نفس پروردگارت را درک کنی، مگر این که خداوند را از مادر و پدر و فرزندانت و از ملکوت دنیا و آخرت بیشتر دوست داشته باشی تا حبّ به خداوند و نزدیک شدن به او و رضوان نفسش نعیم اعظمت گردد و اگر خداوند تو را با حقیقت اسم اعظم خود یاری نکند؛ اسمی که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را در آن قرار داده است؛ قادر نخواهی بود قدر خداوند را درک کرده و بجا آوری. یعنی به شناخت و معرفت واقعی و حقیقی خداوند دست نیافته‌ای و برای همین هم فتوای حق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در مورد اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهی کرد. این هم برای آن است که خداوند تنها حزب خود را با روح رضوان خود یاری می‌دهد. آنان به یقین می‌دانند حب و قرب خداوند و رضوان نفس او همان نعیم اعظمی است که از هر نعیمی بزرگتر است. آنها در حالی که هنوز در همین دنیا هستند؛ حقیقت صفت رضوان نفس خداوند را دریافته‌اند و آنها هستند که در میان این امت حزب الله به شمار می‌آیند و حق را تکذیب نمی‌کنند و خودشان بر این امر شاهدند؛ چراکه دریافته‌اند حب خداوند نسبت به بندگانش و رضوان نفس او نعیم است که از هرنعیم دیگری بزرگتر است. آنها از عظمت محبت خود به پروردگارشان آگاهند و آنها هستند که از حزب الله بوده و درهمین دنیا خداوند آنها را با روح رضوان نفسش یاری کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آباءهم أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ إلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲) } صدق الله العظيم [المجادلة]
    در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
    { أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ
    } صدق الله العظيم
    و ای "کاشف" بدان که مقصود من این است:
    به راستی که خداوند اسم اعظم خود را صفت رضوان نفس خود قرار داده است و اینان را با روح رضوان نفس خود یاری می‌دهد-سینه شان را فراخ می‌سازد- و نعیمی را در نفس خود احساس می‌کنند که مانند هیچ بهشتی نیست و این صفت رضوان نفس خداوند بر بندگانش است و این اسم اعظم خداوند است.
    چگونه احساس کنی رضوان نفس خداوند حقاً نعیمی است که هیچ نعیمی مانند آن نیست در حالی که خداوند با روح رضوان نفسش تو را یاری نرسانده باشد تا به یقین بدانی به فوز بزرگی دست یافته وحب و قرب و رضوان نفس او را کسب کرده‌ای..پس باید در همین دنیا با بشارت یاری شدن با روح رضوان نفسش تو را ياری داده باشد و اگر این روح در این دنیا به یاریت نیاید در آخرت با آن یاری نخواهی شد. خداوند آنها را با روح رضوان نفس خود در حالی یاری می‌نماید که هنوز در این دنیا هستند؛ چون آنان خداوند را بیش از پدران و فرزندان و همسران و اموال و عشیره خود دوست دارند. پروردگار در نزدشان عزیزترین چیز است. خداوند از نفس آنها آگاه است و لذا آنها را دوست داشته و به مقام قرب خود رسانده و با روح رضوان نفس خود برآنها به ایشان یاری می‌رساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ} صدق الله العظيم
    و این اسم اعظم الهی است که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را درآن نهاده است و با روحی از جانب خود آنها را یاری می‌دهد و این روح؛ روح رضوان الهی است که به قلب نازل می‌شود. معنای آن نیست که خداوند بر قلب بنده خود نازل می‌شود. سبحان الله و تعالی خداوند بسیار والاتر از این است! بلکه منظور این است که خداوند با روح رضوان نفس خود بنده‌اش را یاری می‌نماید و آن را به قلب بنده‌ای که به فوز رضوان خداوند نائل شده است نازل می‌نماید و سپس بنده در قلب خود احساس سکینه و آرامش می‌نماید. یعنی نعیمی روحانی و نفسی را به
    او عطا می‌نماید و کارش را اصلاح کرده و قلبش را مطمئن می‌سازد. نفسش هدایت یافته و آرام می‌شود و احساس می‌کند در زندگیِ روحانی آسوده و فراخی قرار دارد و خداوند با نور رضوان خود سینه‌اش را فراخی داده و از جانب پروردگار نوری برایش قرار داده می‌شود.
    اما کسانی که از رضوان خداوندشان روگردانند؛ یعنی کسانی که اموال و همسران و فرزندان و فزون طلبی دنیا آنها را به خود سرگرم و مشغول کرده و خودشان را درحالتی عکس می‌يابند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَمَن يُردّ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُردّ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء } صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۵]
    آری؛ روگردانان از حق هرگز مرا باور نخواهند کرد چون حقیقت سخنان ناصر محمد یمانی را درک نمی‌کنند و برای همین اثری از حالاتی که او توصیف می‌کند را در خود نمی‌یابند و این به خاطر آن است که پروردگارشان را مانند ناصر محمد یمانی -که آنها را به سوی ایمان آوردن به نعیم رضوان خداوند رحمان دعوت می‌کند- نمی‌شناسند و تصدیق آن حدیثی است از جانب
    محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم که می‌فرماید:
    [ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
    صدق عليه الصلاة والسلام.
    [ ایمان و حکمت در یمن است]

    به راستی که حزب من حزب الله است؛ آنها که حقیقت اسم اعظم الهی را درک کرده‌اند و باور دارند که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را اسم اعظم خود قرار داده است و آنان هستند که با ذکر مبین از امام تبعیت می‌کنند.... و اما روگردانان از ذکر پروردگار در نفس خود عکس گفته‌های ناصر محمد یمانی را احساس می‌کنند؛ او که مردم را به سوی نعیم رضوان نفس خداوند رحمان دعوت می‌نماید. تکرار کرده و قسم می‌خورم:

    به نعیم اعظم نفس پروردگار عالمیان قسم می‌خورم کسی نشانه‌ای را که خداوند در قلبش قرار داده است تا مهدی منتظر را باور و تصدیق نماید؛ انکار نمی‌کند مگر این که نسبت به پروردگار بصیرت نداشته و کور باشد و قدر خداوند را آن گونه که حق است بجا نیاورد؛ و اینان کسانی‌اند که از حق روگردانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتّبع هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ له مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) }‏
    صدق الله العظيم [طه]

    یعنی دیده بصیرتش کور شده و و خدایش را عبادت نمی‌کند و قدر او را نشناخته و حق قدر پروردگار را بجا نمی‌آورد و برای همین خداوند با روح رضوان خود او را یاری نمی‌کند و آن نوری است که با واسطه‌اش برهان پروردگارت را می‌توانی ببینی "کاشف". این نور هدایت است که اگر به قلب نازل شود بنده نمی‌تواند ابداً در برابر پروردگارش عصیان نماید ولی این روح نورانی نیاز به سوخت دارد و اگر سوخت به آن نرسد خاموش شده و قلبت در تاریکی مطلق قرار می‌گیرد و چیزی نخواهی دید؛ و سوخت این روح نورانی چیست؟ آن محافظت به ذکر خداوند است. ألا بذكر الله تطمئن القلوب ولی کسانی که خداوند را فراموش کنند؛ خدا نیز عمدا آنها را فراموش می‌کند؛ همان گونه که آنها کرده‌اند.
    ای مردم؛ به نعیم اعظم رضوان نفس پروردگارم بر بندگانش سوگند که من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم و شما را به سوی خداوند دعوت می‌کنم. پس از من پیروی کنید تا شما را به راهی هدایت نمایم که رضوان او در آن است تا به فوزی بسیار عظیم نائل گردید.

    ای علمای امت؛ به راستی که خداوند مرا خلیفه حق خود قرار داده تا در زمین رهبر حزب او بر ضد مسیح دجال شیطان رانده شده و مأیوس از رحمت خداوند و اولیائش باشم؛ آنها که خشم و غضب خداوند را در پیش گرفته‌اند که چه مسیر و راه بدی است.
    ای علمای امت؛ من خداوند و تمام کسانی که نعیم رضوان او را عبادت می‌کنند به شهادت می‌گیرم و از شما دعوت می‌کنم برای گفتگو بر سر میزی حضور یابید که در پایگاه مهدی منتظر برای گفتگو در نظر گرفته شده است و اما حقیقت دعوت من؛ فرا خواندن مردم به سوی نعیمی است که از نعیم دنیا و آخرت بزرگتر است و به شما وعده می‌دهم به محض تصدیق و پیروی آن را درک خواهد کرد و این وعده راست است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { قُلْ إِن كنتم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ } صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱]
    ای محبان خداوند؛ ای کسانی که خداوند را دوست دارید و ای کسانی که راه رضوان او را در پیش گرفته‌اید؛ انصار من در راه خداوند باشید و نعیم رضوان او را تکذیب نکنید که هلاک خواهید شد. برادر من "کاشف"اگر حق را می‌خواهی؛ حقیقت دعوت مهدی منتظر را درک کن و بدان من به حق از جانب پروردگارتان آمده‌ام؛ حال چگونه به این امر یقین پیدا کنی؟ تصور کن خداوند در نفس خود از تو راضی نیست؛ در پیش خود این را تصور کن و در خلوت خود با خدایت به پروردگارت نجوا کن و به او بگو:" ای خدای من ؛ توبه کنان و با امید به سوی حب و قرب و رضوان نفس تو بازگشته‌ام و تو مرا برای آن آفریده‌ای که عبد و بنده رضوان پروردگارم باشم. من برای تحقق این هدف به سویت آمده‌ام و چگونه می‌توانم اگر که مرا با روح رضوانت یاری نکنی؟" در پیشگاه خداوندت بمان و از جایت تکان نخور تا جوابت داده شود. طولی نخواهد کشید و خواهی دید پروردگارت به تو خوش آمد خواهد گفت ؛ چگونه می‌توانی این را بفهمی؟ تو را به سوی آیه رضوان راهنمائی خواهم کرد و اگر نور رضوان او قلبت را فراگیرد، قلبت خاشع شده و اشک در چشمانت جمع می‌شود و آرزو می‌کنی در تمام طول عمر در چنین حالی باشی و این روح رضوان است که حتی اگر قلبت از سنگ هم سخت‌تر باشد باعث می‌شود آب از آن بیاید و سیل اشک به خاطر حقیقتی که درک کرده‌ای از چشمانت جاری خواهد شد. پروردگار تو حق است و مادون آن همه باطل. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الحقّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳) } صدق الله العظيم [المائدة]
    برادر من "کاشف" به خداوندی که رضوان نفسش، نعیمی بزرگتر از جنت است قسم که من مهدی منتظرم و تمام مسلمانان و مردم جهان را به سوی نعیمی دعوت می‌کنم که خواهید دید از نعیم دنیا و آخرت بزرگ‌تر است. این راه رضوان خداوند و پروردگار عالمیان است پس همراه من این راه را درپیش گیرید. ای مسلمانانی که به قرآن عظیم ایمان دارید؛ سخن خبیر به خداوند رحمان را باور کنید؛ خبر خداوند در قرآن را باور نمایید که رضوان نفس خدا بر بندگانش نعیمی بزرگتر از نعیم جنت است وتصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    { وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲) } صدق الله العظيم [التوبة]

    برادر من "کاشف" چگونه حرف مرا تکذیب می‌کنی؟ تو با تکذیب این که خداوند در اسم اعظم خود حقیقت رضوان نفس خود را قرار داده است در حقیقت کلام خداوندت را که در قرآن عظیم از آن به تو خبر داده است؛ تکذیب کرده‌ای:
    {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)
    } صدق الله العظيم
    ببین خداوند قبل از این؛ از چه سخن می‌گوید؟ از نعیم جنت و سپس نعیم رضوان نفس خود بر بندگانش را به عنوان نعیمی بزرگتر از نعیم جنت توصیف می‌نماید. اگر راست می‌گویی و برای این آیه محکم بیان دیگری داری مرا به سوی آن هدایت کن . قسم به پروردگار عالمیان که اگر تمامی علمای مسلمین از اولین نفر تا آخرین‌شان جمع شوند نمی‌توانند بیانی درست‌تر و برحق‌تر از بیان ناصر محمد یمانی بیاورند و دلیلش این است که بعد از حق تنها گمراهی است و بعد از رضوان خداوند چه چیزی جز غضبش وجود خواهد داشت و پناه بر خدا از غضبش به نعیم رضوان و حب و قرب او که پروردگار من غفور و رحیم است.

    ای "کاشف" خداوند تو را برای چه خلق کرده است؟ جوابت را می‌دانم؛ خواهی گفت:" برای اینکه او را عبادت نمایم" پس درمقابل می‌گویم: آیا او را برای رسیدن به رضوان و رضایتش عبادت کرده‌ای؟ و خواهی گفت:"بله" می‌گویم: چرا به دنبال رضوان پروردگارت هستی؟ اگر بگویی:" تا به بهشت بروم"، مهدی منتظر در جوابت خواهد گفت: آیا خداوند تو را برای بهشت آفریده است یا برای خودش؟ و جواب می‌دهی:" برای خودش". پس می‌گویم: اگر این طور است پس چرا بهشت و حور العین را می‌پرستی؟ جواب خواهی داد:" پناه بر خدا من رضوان نفس پروردگارم را عبادت می‌کنم" و من در جوابت می‌گویم: تو خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکرده‌ای ؛ چرا که رضوان خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدف و غایتت که بهشت و حورالعین است قرار داده‌ای. ای عجب از شما بندگان بهشت و حورالعین؛ آیا خداوند شما را برای بهشت و حورالعین آفریده است؟ یا این که بهشت و حورالعین را برای شما آفریده و شما را برای خودش خلق کرده است؟ آیا حق عبادت خداوند را آن گونه که باید بجا آورده‌اید؟ آری شما حکمت خلقت‌تان را رفتن به بهشت و فرارتان از جهنم دانسته‌اید ولی خداوند تعالی در آیات محکم کتابش می‌فرماید:
    { وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
    به این ترتیب ای جماعت متقیان؛ شما در مورد وسیله اشتباه کرده‌اید. رضوان نفس خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدفی قرار داده‌اید که چیزی جز بهشت و حورالعین نیست و دعوت مهدی منتظر فرقی با دعوت تمام انبیاء و رسولان خداوند ندارد مگر در این مورد؛ آنها از مردم دعوت می‌کردند که خداوند را عبادت کنند تا آنها را به بهشت برده و از آتش جهنم دور نماید. ولی همگی در مورد وسیله به خطا رفته‌اند و رضوان نفس خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدفی که همان بهشت و حورالعین است قرار داده‌اند؛ با این که خداوند بهشت و حورالعین را تنها برای این آفریده که آن را به بندگانش بدهد و بندگانش را برای خود آفریده است. به این ترتیب حق قدر خداوند آن گونه که بایسته است را بجا نیاورده‌اید و هنوزهم با هم در اختلاف هستید؛ ای جماعت متقیان و ای تمام مردم؛ شما خداوند را آن گونه که باید عبادت نکرده و حکمت خلقت خود را محقق نساخته‌اید و تا زمانی که رضوان نفس خداوند؛ نعیم اعظم را وسیله‌ای برای رسیدن و تحقق بهشت کوچک او قرار دهید باز هم او را چنان که باید عبادت نخواهید کرد. تا زمانی که خداوند را آن گونه که سزاوار است عبادت نکنید و راه رضوان او را وسیله‌ای برای تحقق بهشت کوچک ندانید، حکمت خلقت شما محقق نمی‌شود. بلکه باید خداوند را برای رسیدن به حب و قرب او و تحقق رضوان نفسش عبادت نمایید و ایمان داشته باشید که حب و قرب و رضوان نفس او نعیمی است که از بهشت و حور العین بزرگتر است. پس از خبیر به خداوند رحمان تبعیت نمایید تا شما را به راه نعیمی که بزرگ‌تر از بهشت خداوند است هدایت نماید و این رضوان خداوند بر شماست. اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا او نیز شما را دوست داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (۵۴) } صدق الله العظيم [المائدة]
    در غیر این صورت شما همگی دچار اختلاف و پراکندگی هستید و هنوز هدفی را که خداوند برای آن شما را آفریده است محقق نساخته‌اید، و تنها مهدی منتظر است که در میان تمام مردم خداوند را آن گونه که سزاوار اوست عبادت می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    در این آیه‌ای که به روشنی و وضوح از شأن مهدی منتظر سخن می‌گوید اندیشه کنید؛ او که تنها کسی است که آن گونه که باید عبد خداوند است و او را چنان که شایسته اوست عبادت می‌نماید و این بدان جهت است که رضوان خداوند؛ نعیم اعظم را وسیله تحقق بهشت کوچکتر و رسیدن به حورالعین و یا رسیدن به بالاترین درجه رفیعی که تنها برای یکی از بندگان خداوند درنظر گرفته شده است؛ نمی‌کند. تمام مقربین و انبیاء و رسولان آرزو دارند به آن مقام رفیع نائل شوند و برای همین هم برای قرب بیشتر به خداوند رحمان در رقابتند و با کمال تأسف اکثر مؤمنان به جای خواندن خداوند آنها را می‌خوانند و امید دارند که در پیشگاه خداوند شفیع‌شان شوند و با این باور به خداوند شرک آورده‌اند. در حالی که می‌بایست برای قرب به پروردگار با یک‌دیگر رقابت نمایند و خداوند مخصوص مقربین و انبیاء و رسولان نیست. آنها بندگان خداوند هستند و ما نیز بندگان خدا و ما نیز از حق برابری درباره خدا برخورداریم تا هرکس که می‌خواهد برای رسیدن به وسیله تلاش نماید. ولی با کمال تأسف اکثر مردم ایمان نمی‌آورند مگر آن را با شرک آلوده کنند و به جای خداوند، بندگان مقرب او را می‌خوانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (۵۶) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (۵۷) } صدق الله العظيم [الإسراء]

    آری؛ ای جماعت مؤمنین صالح و ای کافران؛ شما خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکرده‌اید وهر یک راه‌های مختلفی در پیش گرفتید. گروهی از شما عبد دنیا بوده و سهم‌تان از علم همین قدر است و از هدفی که خداوند به خاطر آن خلقتان کرده غافلید- سرگرم دنیا شده اید-. گروهی از شما بنده و عبد بهشت و حورالعین هستید و رضوان خداوند را وسیله‌ای برای تحقق این هدف قرار داده‌اید و لذا هم چنان چند دسته‌اید وخداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نمی‌کنید و این حکم حق خداوند برای جن و انس است : آتش جهنم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    وآن روزی است که درمورد نعیمی که بخاطر آن خلق شده‌اید مورد سؤال قرار خواهید رفت؛ نعیمی که حقیقت رضوان نفس خداوند در آن قرار داده شد و شما تمام گروه‌های مؤمنین و کافرین هدفی را که به خاطر آن خلق شده‌اید را محقق نساختید. گروهی به پروردگارشان شرک آورده و گروهی دیگر آن گونه که باید او را عبادت نکرده‌اند و برای همین حکم خداوند در باره جن و انس صادر شده و همگی حکم خداوند را می‌شنوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ (۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    و این روز وحشت بزرگ –فزع اکبر- برای صالحین و کافرین است، فقط این که به صالحان آسیبی نمی‌رسد، گرچه دچار وحشت می‌شوند اما این وحشت بزرگ آنها را محزون نمی‌سازد؛ وحشتی که تمام آن چه که در آسمان‌ها و زمین است را فرا می‌گیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأرض إلا مَن شَاء اللَّهُ وَكلّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (۸۷) } صدق الله العظيم [النمل]
    و این فرد مستثنی؛ مهدی منتظر است وگرفتار وحشت بزرگ –فزع اکبر- نمی‌شود چرا که خداوند را آن گونه که باید؛ عبادت کرده است و خداوند ملکوت دنیا وآخرت را به وی عطا نموده است. من می‌دانم این سخن؛ کلامی بسیار بزرگ و ثقیل است ولی بر من است تا با آیات محکم قرآن عظیم و قدیر به اذن خداوند واحد قهار شما را ساکت کنم و در این روز است که نتیجه اعلام می‌شود و روشن می‌گردد آیا حکمت خلقت جن و انس و فرشتگان محقق شده است؟ به اذن خداوند به شما به حق پاسخ داده و می‌گویم : خیر تحقق نیافته است؛ جز یک نفر که او مهدی منتظر است و اوست که به شرف بزرگی دست می‌یابد درجه عالی و رفیع خلافت خداوند بر ملکوت همه چیز...و او تنها کسی است که به اذن خداوند اجازه خواهد یافت در پیشگاه او سخن بگوید. او هیچ شفاعتی برای مردم نخواهد کرد و با خدا بر سر نعیم اعظم سخن می‌گوید؛ خداوند به او می‌فرماید: آیا من تو را خلیفه خود بر تمام ملکوت قرار نداده‌ام؟ و مهدی منتظر می‌گوید: پناه بر پروردگارم که من با این نعیم راضی شوم؛ خواسته من نعیمی بزرگ‌تر از این است (نعیم اعظم). خداوند خلق را به خاطر آن نعیم آفریده است و به ما آموخته که نعیم اعظم این است که خداوند در نفس خود راضی باشد و چگونه ممکن است خداوند تا زمانی که همه چیز را مشمول رحمت خود نکرده باشد؛ راضی گردد؟ اما کافران در روز قیامت حق سخن گفتن از جانب خداوند رحمان را ندارند و به آنها اجازه عذرخواهی داده نمی‌شود. تمام متقیان نیزدر روز قیامت اجازه سخن گفتن در برابر پروردگار رحمان را ندارند زیرا در مورد "وسیله"اشتباه کرده و نعیم اعظم را که همانا رضایت در نفس خداست و برای همین نیز آنها را آفریده است؛ وسیله‌ای برای تحقق نعیم کوچکتر خداوند و حور العین قرار داده‌اند. خداوند که آنها را برای نعیم بهشت و حور العین نیافریده است، بلکه آنان را برای خود و حورالعین و نهیم بهشت را برای آنان آفریده است. خطای آنها در اینجاست که هدف خلقت خود را محقق نساخته‌اند؛ وفرشتگان مقرب نیز با درجه عالی و رفیعی که مقام خلافت بر فرشتگان و جن و انس است به فتنه افتادند؛ این همان مقامی است که خداوند به "آدم" عنایت نمود تا او و ذریه او خلیفه خداوند بر فرشتگان و جن و انس باشند؛ اما "آدم"آن گونه که باید حق معرفت و شناخت خداوند را بجا نیاورد و جنت عامل فتنه او شد. چون اگر می‌دانست نعیم رضوان پروردگارش بزرگتر از نعیم جنتی است که او در آن است؛ چرا باید در برابر امر خداوند عصیان می‌کرد؛ و به راستی که شیطان او را درمورد -از دست دادن- بهشتی که در آن بود ترساند:
    { فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدم هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى (۱۲۰) }صدق الله العظيم [طه]
    { وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إلا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالدّين (۲۰) } صدق الله العظيم [الأعراف]
    لذا اگر "آدم" می‌دانست نعیم رضوان نفس خداوند بزرگتر ازبهشتی است که در آن است؛ چرا برای نعیمی که در آن بود دچار حرص و آز گردید و می‌خواست تا جاودانه در آن بماند و به خاطر همین هم به طمع ماندن همیشگی در آن بهشت از درخت خورد و لذا استحقاق درجه خلافت ملکوت را از دست داد و به سختی شکست خورد و خداوند در وی عزم و اراده‌ای نیافت. برای فرشتگان مقرب نیز آن درجه عالی و رفیع باعث فتنه شد:
    { وَإِذْ قَالَ ربّك لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرض خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(۳۰) وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) قَالُواْ سبحانكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۳۲) قَالَ يَا آدم أَنبِئْهُم بأسْمَائِهم فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأسْمَائِهم قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي اعلم غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كنتم تَكْتُمُونَ (۳۳) } صدق الله العظيم [البقرة]
    و از آن جایی که فرشتگان می‌دیدند ؛ فرشتگان شایستگی بیشتری برای رسیدن به این شرف- خلافت بر ملکوت – دارند؛ با خداوند به محاجه برخاستند و برای همین هم گفتند:
    { وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (۳۰)
    } صدق الله العظيم

    در نفس خداوند نسبت به فرشتگان مقرب نیز
    نارضایتی بود و می‌دانست حتی اگر فرشتگان حمد و تسبیح خداوند را بگویند؛ اما حب و قرب و رضوان نفس او را وسیله‌ای برای رسیدن به درجه عالی خلافت ملکوت کرده‌اند. فرشتگان مقرب دریافتند خداوند در نفس خود از آنها ناراضی است اما علت آن را درنیافتند تا این که خلفایی که از ذریه آدم بودند به آنها نشان داده و گفته شد:
    { وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) }صدق الله العظيم [البقرة]
    اینجا بود که فرشتگان دریافتند مسیر حق را گم کرده‌اند واین را از خلال سخنانی که پروردگارشان خطاب به آنها بیان نمود و شایسته‌تر بودن آنها را رد کرد دریافتند و دانستند خداوند را آن گونه که شایسته است عبادت نکرده‌اند و برای همین بود که پروردگار به آنها فرمود:
    { أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) } صدق الله العظيم [البقرة]
    ای علمای امت؛ به این ترتیب برای‌مان روشن شد که کافران به خاطر کافر شدن به پروردگار؛ در روز قیامت اجازه
    سخن گفتن ندارند؛ تمام متقیان و صالحان جن و انس و فرشتگان نیز چون خداوند را آن گونه که شایسته بوده است عبادت نکرده‌اند نیز در همین وضع هستند. هیچ کس از جانب خداوند رحمان؛ رخصت سخن گفتن نخواهد داشت مگرمهدی منتظر که حق بندگی و عبادت خداوند را آن گونه که سزاوار است بجا آورده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
    چرا تمام متقیان نیز رخصتی برای سخن گفتن در برابر پروردگار نمی‌یابند؛ خداوند تعالی می فرماید:
    { إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) صدق الله العظيم [النبأ]
    فرشتگان مقرب که جبریل امین نیز درمیان‌شان است هم رخصت سخن گفتن در برابر خداوند رحمان را ندارند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
    و این مقام مهدی منتظر حق پروردگارتان است؛ کسی که خداوند را چنان که شایسته اوست عبادت و بندگی می‌کند ولی آنها همگی در مورد "وسیله"به خطا رفته‌اند و می‌خواستند به آن برسند؛ ولی مهدی منتظر آن را به عنوان وسیله‌ای برای تحقق غایت و هدفش در نظر گرفته که همان راضی بودن خداوند در نفسش است.
    ای علمای امت می‌دانم این کلام بسیار بزرگ است؛ اما سخت نگرفته و بدانید یک نکته بین من و شماست و آن اینکه من ادعای خدایی نمی‌کنم؛ و سزاوار نیست که خداوند علم کتاب را به من عطا نماید و من به مردم بگویم مرا به جای خداوند بخوانند؛ و پناه بر خدا که چیزی را بگویم که در حد من نیست؛ بلکه من از شما دعوت می‌کنم که خداوند را آن گونه که شایسته اوست عبادت کنید و نعیم رضوان خداوند را وسیله‌ای برای رسیدن به فوزی مانند نعیم بهشت یا درجه عالی و رفیع خلافت ملکوت قرار ندهید؛ خداوند شما را برای این نیافریده است، بلکه آسمان‌ها وزمین وهرچه در آنهاست رابرای شما و شما را برای خود آفریده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
    من مهدی منتظر از شما دعوت می‌کنم تا پروردگارم و پروردگارتان را آن گونه که شایسته اوست عبادت نمایید؛ آیا شما همراه من راه رسیدن به نعیم رضوان او را برمی‌گزینید یا این که من باعث عصبانی شدن همه شما شده‌ام و مرا باطل و گمراه می‌بینید؟ پس اگر راست می‌گویید گمراهی من را نشان دهید. یا این که شما انبیاء و رسولان را عبادت کرده و برای همین مرا گمراه می‌دانید؛ چون شما رقابت و تلاش برای رسیدن به حب و قرب خداوند را به رسولان و انبیاء او واگذار کرده‌اید و خداوند را حق خود ندانسته و می‌خواهید که انبیاء و رسولان در نزد خداوند برای شما شفاعت کنند؟
    به پروردگار عالمیان قسم سخن گفتن درباره شفاعت جز برای مهدی منتظر بر کسی روا نیست و من نیز هرگز در پیشگاه پروردگارم شفاعت شما را نخواهم کرد؛ پناه بر خداوند که از نادانان باشم؛ چطور می‌توانم در پیشگاه خداوندی که نسبت به بنده‌اش ارحم الراحمین است شفاعت کسی را بکنم! و راست این است که خداوند به من اجازه خواهد داد که سخن صواب را بگویم و برای تحقق نعیم اعظمم، یعنی رضوان خداوند در نفسش و متحسر و حزین نبودنش با او سخن بگویم .... با توجه به آگاهی من از تحسر پروردگارم نسبت به بندگان و این که اونسبت به بندگانش از بنده اش رحیم‌تر است؛ برای همین من تا تحقق یافتن نعیم اعظم و راضی بودن او در نفسش، بهشت را برخود حرام کرده‌ام؛ و چگونه ممکن است خداوند قبل از آنکه همه چیز را مشمول رحمت خود نماید؛ در نفس خود راضی شود؟ آن گاه است که شفاعت از جانب خداوند فرا می‌رسد و خداوند به مهدی منتظر می‌گوید که تو و بندگان من همگی وارد بهشت شوید و نعیم رضوان نفس پروردگارت برایت محقق شده است؛ اینجاست که رویداد غیر منتظره‌ای اتفاق می‌افتد و برخی مردم از برخی دیگر می‌پرسند: پروردگارتان چه گفت ؟ و صالحانی که "فزع اکبر" و وحشت بزرگ آنها را محزون نکرده است می‌گویند: حق را گفت و او العلی و الکبیر است. و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الأرض وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا له مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ (۲۲) وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ له حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ ربّكم قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (۲۳) }
    صدق الله العظيم [سبأ]

    و این مهدی منتظر است که خداوند به او اجازه می دهد تا با او سخن گوید:
    { وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ } صدق الله العظيم [سبأ: ۲۳]
    و این به خاطر آن است که او خداوند را برای راضی بودن در نفسش عبادت می‌کند؛ ولی نمی‌گوید: خدایا من را شفیع بندگانت قرار ده؛ پناه بر خداوند که این گمراهی آشکاری است و تنها باعث افزودن گمراهی بندگان می‌شود؛ چون آنها خواهند گفت: " اگر این بنده نبود ما هلاک می‌شدیم؛ "خداوند آنها را به خاطر این دروغ بکشد. بلکه اگر خداوند ارحم الراحمین نبود؛ هلاک می‌شدند؛ و مهدی منتظردریافته از آن جایی که خداوند ارحم الراحمین است؛ در نفس خود نسبت به بندگانش حسرت می‌خورد . ای "کاشف" کلام خداوند را از جای خود تغییر نداده و آن را تحریف نکن؛ یا مگر منکر ارحم الراحمین بودن خداوندی؟ و اگر خداوند ارحم الراحمین است پس چگونه ممکن است برای بندگانش حسرت نخورد؛ از خداوند پروا کن.
    و این عظیم‌ترین کلامی است که مهدی منتظر از کتاب خداوند نوشته است؛ نسبت به حقیقت نام اعظم خداوند کافر نشو که اگر چنین کنی؛ نعیم رضوان خداوند را بزرگتر از نعیم جنتش نمی‌دانی؛ و خداوند بین من و تمام شما به حق داوری می‌کند که خداوند اسرع الحاسبین است.
    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    این بیان را عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني نگاشته است.

    اقتباس المشاركة 4054 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..




    - 5 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 08 - 1429 هـ
    05 - 08 - 2008 مـ
    01:13 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ



    أعظم كلامٍ يكتبه المهديّ المنتظَر في الكتاب ..
    " الله يكشف عنك غطاءك أيّها الكاشف فإنك لم ترَ الحقّ "


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    كشف الله عنك غطاءك أيّها الكاشف، فلن ترى الحقّ ما لم يكشف الله عنك الحجاب المستور على قلبك وهو الذي حال بين رؤيتك للحقّ لدرجة انكارك لاسم الله الأعظم، وأقسم بالله العظيم لو كنت تعلم علم اليقين بأنّ رضوان الله هو نعيمٌ أعظم من جنّة النّعيم لما أنكرت الحقّ، وسبق وأن أفتيت في بياني من قبل هذا بأنه لن يُصدّقني بحقيقة اسم الله الأعظم إلا من يعلم علم اليقين بأنّ رضوان نفسه تعالى على عبده لهو النّعيم الأعظم من الجنّة، وبما أنّ الكاشف لم يَر بأنّ رضوان الله نعيمٌ أكبر من نعيم الجنّة ولذلك أنكر حقيقة اسم الله الأعظم الذي جعله الله الصفة لرضوان نفسه على عباده والله على ما أقول شهيدٌ ووكيلٌ. فهل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون؟

    ويا أيّها الكاشف، إني لا أقول مثلك على الله بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؛ بل آتيكم بالبرهان للفتوى بالحقّ من محكم القرآن العظيم،
    فإنما أسماء الله صفاته فهو القادر، وترى أيّها الكاشف صفة قدرة ربّك على الواقع الحقّ، وكذلك الرحيم وترى صفة رحمته على العباد، وكذلك النّعيم وترى صفة النّعيم في رضوان نفس ربّك عليك، ولكن هذه الصفة لا تراها شيئاً ملموساً على حقيقة الواقع المرئيّ بل حقيقةً محسوسةً في قلب العبد الذي نال رضوان ربّه فيمدّه الله بروح منه، وتلك الرُّوح هي رضوان نفس الربّ على العبد.
    وأقسم بربّ العالمين بأنّ الذين لم يُمدّهم الله بروح رضوان نفسه في هذه الحياة الدُّنيا إنهم ليسوا من حزب الله ولم يعرفوا أبداً حقيقة رضوان الله ولا يحبّهم الله ولا يحبّونه.


    ويا أيّها الكاشف ، كلا ولا ولن تعرف حقيقة رضوان نفس ربّك ما لم يكُن الله هو أحبّ إليك من أمّك وأبيك ومن ولدك ومن ملكوت الدُّنيا والآخرة، وذلك لأنّ النّعيم الأعظم تجده في حبّ الله وقربه ورضوان نفسه، وإذا لم يمدك بحقيقة اسمه الأعظم الذي جعله الله صفةً لرضوان نفسه على عبده فإنك لن تُقدِّر الله حقّ قدره بمعنى إنك لم تعرف الله حقّ معرفته، ولذلك لن تُصدّق فتوى المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني في الفتوى بالحقّ عن اسم الله الأعظم، وذلك لأنّ روح رضوان الله فإنما يمدّ الله روحَ رضوانه لحزبه فقط، ومن ثمّ يعلمون علم اليقين بأنّ حبّ الله وقربه ورضوان نفسه لهو النّعيم الأعظم من أيّ نعيم، ويعلمون حقيقة الصفة لرضوان نفس الله وهم لا يزالون في الحياة الدُّنيا، وأولئك هم حزب الله من هذه الأمّة ولن يكذّبوا بالحقّ فهم على ذلك لمن الشاهدين بأنهم وجدوا حبّ الله لعباده ورضوان نفسه هو النّعيم الأعظم من أيّ نعيمٍ، لأنهم يعلمون بعظيم حبّهم لربّهم، وأولئك هم حزب الله الذين يُمدّهم الله بروح رضوان نفسه وهم لا يزالون في هذه الحياة الدُّنيا. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آباءهم أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ إلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (22)} صدق الله العظيم [المجادلة]، فتدبّر قول الله تعالى: {أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ} صدق الله العظيم، وذلك ما أقصده يا أيّها الكاشف:
    إنّ اسم الله الأعظم قد جعله الله صفةً لرضوان نفسه فيمدّهم بروح رضوان نفسه فيشعرون بنعيمٍ نفسيٍّ ليس كمثله نعيم وذلك هو الصفة لرضوان نفس الله على عباده؛ ذلك هو اسم الله الأعظم.


    وكيف تشعر بأنّ رضوان نفس الله هو حقاً نعيمٌ ليس كمثله نعيم ما لم يُمدّك الله بروح رضوان نفسه لتعلم علم اليقين بأنك فزت بحبّ الله وقربه ورضوان نفسه فلا بُدّ أن يُمدك بالبشرى في الحياة الدُّنيا برُوح رضوان نفسه عليك، وهذه الرُّوح إذا لم يمدك بها في الدُّنيا فلن يُمدّك الله بها في الآخرة، ورُوح رضوان نفس الله على عباده يُمدّهم الله بها وهم لا يزالون في الدُّنيا لأنهم أحبّوا الله أكثر من آبائهم وأولادهم وأزواجهم وأموالهم وعشيرتهم وأحبّ شيء إلى أنفسهم هو الله، فعلم الله بما في أنفسهم فأحبّهم وقرّبهم ورضي عنهم فأمدّهم برُوح رضوان نفسه عليهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ} صدق الله العظيم [المجادلة:22].

    فذلك هو اسم الله الأعظم قد جعله الله صفةً لرضوان نفسه على عباده فأيّدهم برُوح منه، وتلك الرُّوح هي رُوح الرضوان تتنزل إلى القلب، وليس معنى ذلك بأنّ الله تنزل إلى قلب عبده سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً! بل أيّده الله برُوحِ رضوان نفسه فيرسلها إلى قلب عبده الفائز برضوانه ومن ثمّ يشعر بسكينةٍ وطمأنينةٍ، أيْ نعيمٌ روحانيٌّ نفسيٌّ يُصلح الله به بالَه ويطمئن به قلبه فتهدأ نفسه فيرتاح فيشعر بأنه في بحبوحةٍ من العيش النفسيّ فيشرح الله صدره بنور الرضوان فهو على نور من ربّه.

    وأمّا المعرضون عن رضوان ربّهم الذين ألهتهم عنه أموالهم وأزواجهم وأولادهم والتكاثر في الحياة الدُّنيا فسوف يجدون أنفسهم عكس ذلك. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَمَن يُردّ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُردّ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء} صدق الله العظيم [الأنعام:125].

    إذاً المعرضون عن الحقّ لن يصدقونني أبداً لأنهم لا يعلمون بحقيقة ما يقوله ناصر محمد اليماني، وذلك لأنهم لن يجدوا ما يقوله حقيقةً في ذات أنفسهم، وذلك لأنهم لم يعرفوا ربّهم كما عرفه داعي الإيمان بنعيم رضوان الرحمن ناصر محمد اليماني تصديقاً لحديث محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: [الإيمان يمان والحكمة يمانية] صدق عليه الصلاة والسلام.

    وإنّما حزبي هم حزب الله الذين صدَّقوا بحقيقة اسم الله الأعظم بأنه حقاً قد جعله الله صفةً لرضوان نفسه على عباده، وأولئك سوف يتّبعون الإمام بالذِّكر المبين، وأمّا المعرضون عن ذكر ربّهم فسوف يجدون في أنفسهم عكس ما يقوله ناصر محمد اليماني الدّاعي إلى نعيم رضوان نفس الرحمن واُكرر القَسَم وأقول:
    أقُسم بالنّعيم الأعظم رضوان نفس ربّ العالمين بأنه لن ينكر آية التصديق للمهديّ المنتظَر التي جعلها الله في قلوبهم إلا العُميان عن ربّهم فلم يُقدِّروه حقّ قدره وأولئك هم المعرضون عن الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتّبع هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (123) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ له مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (124)} صدق الله العظيم [طه].

    أي أعمى البصيرة عن ربّه لأنه لم يعبد ربّه ولم يُقدّره حقّ قدره ولذلك لن يُمدّه الله برُوح رضوانه فهي النّور الذي يرى برهان الربّ يا أخي الكاشف، ذلك نور الهدى إذا تنزَّل في القلب فلا يُمكن أن يعصي العبد ربّه أبداً، ولكن هذه الرُّوح النّورانيّة تريد وقوداً فإذا لم تُمدها بالوقود تنطفئ فإذا قلبك في ظلامٍ دامسٍ لا يُبصر شيئاً، وماهو الوقود لهذه الرُّوح النّورانيّة إنها المحافظة على ذكر الله؛ ألا بذكر الله تطمئن القلوب، وأمّا الذين نسوا الله فينساهم الله عمداً كما نسوه.

    ويا أيّها النّاس، أُقسم بالنّعيم الأعظم رضوان نفس ربّي على عباده بأني أنا المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم أدعوكم إلى الله فاتّبعوني أهدِكم سبيل رضوانه فتفوزوا فوزاً عظيماً.

    ويا معشر علماء الأمّة، إنّما جعلني الله خليفته بالحقّ وقائد حزبه في الأرض ضدّ المسيح الدجال الشيطان الرجيم المُبلس من رحمة الله وأوليائه الذين يتّخذون سبيل ما يغضب الله وساءت سبيلاً.

    ويا معشر علماء الأمّة، إنّي أشهد الله وجميع الذين يعبدون نعيم رضوانه بأنّي أدعوكم للحوار في موقعي طاولة المهديّ المنتظَر للحوار، وأمّا حقيقة دعوتي فهي دعوة المهديّ المنتظَر للناس إلى نعيمٍ هو أعظم من نعيم الدُّنيا والآخرة، وأعِدكم به من لحظة فور التصديق والاتّباع وعداً غير مكذوب. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلْ إِن كنتم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ويا أحباب الله يا من تحبّون الله ويا من اتّخذتم إليه سبيل الرضوان، كونوا أنصاري إلى الله ولا تُكذبوا بنعيم رضوانه فتهلكوا..

    ويا أخي الكاشف، إن كنت تريد الحقّ فسوف تجد حقيقة دعوة المهديّ المنتظَر فتعلم بأنّي الحقّ من ربّك، وكيف تعلم ذلك علم اليقين؟ فتصوّر بأنّ الله ليس راضياً في نفسه عليك، وتصوّر ذلك وأنت في خلوةٍ بربك وناجِ ربّك وقل له:
    "يا إلهي لقد جئت إليك تائباً مُنيباً راجياً حُبّك وقربك ورضوان نفسك فأنت خلقتني لأكون عبداً لِرضوانك ربّي، وجئت إليك لتحقيق الهدف، وكيف أستطيع ما لم تُمدّني برُوح رضوانك؟".

    وامكُث بين يدي ربّك فلا تقُم من مكانك حتى يُجيبك ولن يطول عليك بل سوف تجده يُرحب بك ربّك، وكيف تعلم ذلك، وسوف أدلك على آية الرضوان فإذا غشّى نور رضوانه قلبك فسوف يخشع قلبك وتدمع عينك وتتمنى بأن لو تكون كذلك طول عمرك فذلك رُوح الرضوان حتى ولو كان قلبك أشدّ قسوة من الحجارة لجعلته يقطر بالماء فيسيل الدمع من عينيك مما عرفت من الحقّ، والحقّ هو ربّك وما دونه باطل. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الحقّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (83)} صدق الله العظيم [المائدة].

    ويا أخي الكاشف، أقسم بالله الذي رضوان نفسه هو النّعيم الأعظم من الجنّة بأنّي أنا المهديّ المنتظَر أدعوكم يا معشر المسلمين والنّاس أجمعين إلى نعيمٍ عظيمٍ تجدونه أعظم من نعيم الدُّنيا والآخرة، ذلك سبيل رضوان الله ربّ العالمين فاتخذوه معي سبيلاً، وقد أخبرتكم بأنه نعيمٌ أكبرُ من نعيم الدُّنيا والآخرة، فيا معشر المؤمنين بالقرآن العظيم صدّقوا الخبير بالرحمن، وصدّقوا خبر الله في القرآن بأنّ رضوان نفسه على عباده نعيمٌ أكبر من نعيم الجنّة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    فكيف تكذّبني يا أخي الكاشف؟ فإنك لم تكذّبني بأنّ اسم الله الأعظم جعله حقيقةً لرضوان نفسه؛ بل كذبت كلام ربّك الذي أخبرك بذلك في محكم كتابه في قوله تعالى:
    {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم، فانظر ماذا ذكر الله قبل هذا القول فتجده يتحدث عن نعيم الجنّة ومن ثمّ وصف بأن نعيم رضوان نفسه على عباده نعيم أعظم من نعيم الجنّة، وإن كنت ترى لهذه الآية المُحكمة بياناً آخر فاهدني إليه إن كنت من الصادقين! وأقسم بربّ العالمين لو اجتمع جميع علماء المسلمين الأولين منهم والآخرين لا يستطيعون أن يأتوا لهذه الآية ببيانٍ أحقّ من بيان ناصر محمد اليماني وذلك لأنّ ما بعد الحقّ إلا الضلال، فما بعد رضوان الله إلا غضبه ونعوذ بالله من غضبه بنعيم رضوانه وحبه وقربه إن ربّي غفور رحيم.

    ويا أيّها الكاشف، لماذا خلقك الله؟ وأعلم إجابتك فسوف تقول لي: "لأعبده". ومن ثمّ أردّ عليك: فهل تعبده لكي تنال رضوانه؟ وسوف تقول: "نعم". ومن ثمّ أقول لك: ولماذا تريد رضوان ربّك؟ فإذا قلت: "لكي يدخلني جنته" . ومن ثمّ يَردّ عليك المهديّ المنتظَر فأقول لك: وهل خلقك الله من أجل الجنّة أم إنّه خلقك من أجله؟ وسوف تقول: "خلقني الله من أجله" . ومن ثمّ أقول لك: فلماذا تعبد الجنّة والحور العين؟ وسوف تقول: "أعوذ بالله، بل أعبد رضوان نفس ربّي". ومن ثمّ أردّ عليك وأقول: إنك لم تعبد الله كما ينبغي أن يُعبد، وذلك لأنك اتّخذت رضوانه وسيلة لتحقيق الغاية والتي هي الجنّة والحور العين، فيا عجبي منكم ياعُبّاد الجنّة والحور العين فهل خلقكم الله من أجل الجنّة والحور العين؟ أم إنه خلق الجنّة والحور العين من أجلكم وخلقكم من أجله؟ أفلا تعبدون الله كما ينبغي أن يُعبد؟ إذاً قد جعلتم الحكمة من خلقكم لكي يدخلكم جنته ويقيكم ناره ، ولكن الله قال في محكم كتابه:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (56)} صدق الله العظيم [الذاريات].

    إذاً لقد أخطأتم الوسيلة يا معشر جميع المتقين، فاتَّخذتم رضوان نفس الله وسيلةً لتحقيق الغاية وهي الجنّة والحور العين، ولا تختلف دعوة المهديّ المنتظَر مع دعوة جميع الأنبياء والرسُل إلا في هذا، فهم يدعون النّاس ليعبدوا الله حتى يدخلهم جنّته وينقذهم من ناره ولكنهم أخطأوا الوسيلة جميعاً فاتّخذوا رضوان نفس الله وسيلةً لتحقيق الغاية وهي الجنّة والحور العين برغم أنّ الله لم يخلق الجنّة والحور العين إلا من أجلهم وخلقهم من أجله، إذاً لم تقدروا الله حقّاً قدره
    ، ولا تزالون مختلفين يا معشر المُتقين والنّاس أجمعين فلم تعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد فتحققوا الحكمة من خلقكم، ولن تحققوها ما دمتم تتخذوا رضوان نفس الله النّعيم الأعظم وسيلةً لتحقيق النّعيم الأصغر، فلا تنقضي الحكمة من خلقكم حتى تعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد فلا تتخذوا سبيل رضوانه وسيلةً لتحقيق النّعيم الأصغر بل لتحقيق حبّه وقربه ورضوان نفسه وأنتم موقنون بأنّ حبّه وقربه ورضوان نفسه هو نعيمٌ أكبر من نعيم الجنّة والحور العين، فاتّبعوا الخبير بالرحمن لأهديكم سبيل النّعيم الأعظم من جنّة النّعيم ؛ ذلك رضوان الله عليكم إن كنتم تحبّون الله فاتبعوني يحببكم الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (54)} صدق الله العظيم [المائدة].

    ما لم فلا تزالون مختلفين؛ جميع المُتقين والنّاس أجمعين، ولم تحققوا الهدف الذي خلقكم الله من أجله، ولم يَعْبُدْ الله كما ينبغي أن يُعبد غير المهديّ المنتظَر من النّاس أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(119)} صدق الله العظيم [هود].

    فتدبّروا هذه الآية الجليّة في شأن المهديّ المنتظَر الذي هو الوحيد الذي عبد الله كما ينبغي أن يعبد وذلك لأنّه لم يتخذ رضوان الله النّعيم الأعظم وسيلةً لتحقيق النّعيم الأصغر نعيم الجنّة والحور العين أو لتحقيق الدرجة العالية الرفيعة التي لا ينبغي إلا أن تكون لعبدٍ واحدٍ من عباد الله، وكلاً من جميع المقربين والأنبياء والمرسلين يرجو أن يكون هو، ولذلك يتنافسون على الرحمن أيّهم أقرب، وللأسف أكثر المؤمنين يدعونهم من دون الله فيرجون منهم الشفاعة بين يدي الله فأشركوا بالله، وكان من المفروض أن ينافسوهم على ربّهم وليس الله حصرياً للمقربين من الأنبياء والمرسلين فهم عبيد ونحن عبيد ولنا الحقّ في المعبود سوياً، فمن شاء ابتغى إلى ربّه الوسيلة، ولكن للأسف فإن أكثر النّاس لا يؤمنون بالله إلا وهم به مشركون يدعون من دونه عباده المقربين، وقال تعالى:
    {قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (56) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (57)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    إذاً يا معشر المؤمنين الصالحين وجميع الكافرين لم تعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد ولا تزالون مُختلفين، فمنكم من يعبد الدُّنيا وذلك مبلغهم من العلم فألهتهم عن الهدف الذي خلقهم الله من أجله، ومنكم من يعبد الجنّة والحور العين وإنما اتّخذ رضوان الله وسيلة لتحقيق الغاية، فإذاً لا تزالون مُختلفين ولم تعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد، وهنا يأتي حُكم الله الحقّ على الجنّ والنّاس أجمعين بنار جهنم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(119)} صدق الله العظيم [هود].

    وذلك يوم تُسألون عن النّعيم الذي خلقكم من أجله فجعله حقيقة في رضوان نفسه فلم تحققوا الهدف الذي خلقكم من أجله أنتم جميع المُختلفين المؤمنين والكافرين، فطائفةٌ أشركوا بربّهم وأخرى لم يعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد، ولذلك يأتي حكم الله على الجنّ والإنس وتسمعون حكم الله أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ (119)} صدق الله العظيم [هود].

    وذلك يوم الفزع الأكبر للصالحين والكافرين إلا إنه لن يصيب الصالحين منه سوء برغم فزعهم فلن يحزنهم الفزع الأكبر الذي يشمل جميع من في السماوات والأرض. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأرض إلا مَن شَاء اللَّهُ وَكلّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (87)} صدق الله العظيم [النمل].

    وذلك هو المهديّ المنتظَر المُستثنى عليه فلن يناله الفزع الأكبر لأنه عَبَدَ الله كما ينبغي أن يُعبد فأتاه الله ملكوت الدُّنيا والآخرة، وأعلم أنّ هذا كلام كبير جداً ولكني على إلجامكم بمحكم القرآن العظيم لقدير بإذن الله الواحد القهّار وفي ذلك اليوم يوم إعلان النتيجة العامة؛ هل تحققت الحكمة من خلق الجنّ والإنس والملائكة؟ فأجيب عليكم بإذن الله بالحقّ فأقول: كلا لم يُحققها غير واحدٍ وهو المهديّ المنتظَر وهو الذي نال شرف الدرجة العالية الرفيعة لخلافة الله على ملكوت كلّ شيء وهو الوحيد الذي یؤذن له بالقول بين يدي الله، ومن ثمّ لا يشفع لهم شيئاً وإنما يُحاجِج الله في نعيمه الأعظم فيقول الله له: ألم أجعلك خليفتي الشامل على الملكوت كله؟ وإذا المهديّ المنتظر يقول: أعوذ بك ربّي أن أرضى بذلك النّعيم؛ بل أريد النّعيم الأعظم من ذلك. ومن أجله خلق الله الخلق وقد علمناكم بأن النّعيم الأعظم هو أن يكون الله راضياً في نفسه، وكيف يكون راضياً في نفسه ما لم يدخل كلّ شيء في رحمته؟ فأمّا الكافرين فلا يملكون من الرحمن يوم القيامة خطاباً فلا يؤذن لهم فيعتذرون، وكذلك جميع المتقين لا يملكون يوم القيامة من الرحمن خطاباً نظراً لأنهم أخطأوا الوسيلة فاتّخذوا النّعيم الأعظم رضوان نفس الله والذي خلقهم من أجله فاتّخذوه وسيلةً لتحقيق النّعيم الأصغر نعيم الجنّة والحور العين، ولم يخلقهم الله من أجل الجنّة والحور العين بل خلقهم من أجله وخلق الجنّة والحور العين من أجلهم، وكان ذلك خطأهم ولم يحققوا الهدف من خلقهم، وكذلك الملائكة المقربين كانت فتنتهم في الدرجة العالية الرفيعة في خلافة الملكوت على الملائكة والجنّ والإنس وهي نفس الدرجة التي أعطاها الله لآدم من قبل ليكون خليفة الله على الملائكة والجنّ والإنس من ذريّته، ولكن آدم لم يعرف الله حقّ معرفته وكانت الجنّة فتنته ولو كان يعلم بأنّ نعيم رضوان نفس ربّه أعظم من نعيم الجنّة التي هو فيها لما عصى أمر ربّه وإنما أخافه الشيطان على النّعيم الذي هو فيه:
    {فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدم هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى (120)} صدق الله العظيم [طه].

    {وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إلا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالدّين (20)}
    صدق الله العظيم [الأعراف].

    إذاً لو كان يعلم آدم بأنّ نعيم رضوان نفس ربّه هو نعيمٌ أعظم من النّعيم الذي هو فيه لما حرص على النّعيم الذي هو فيه ليكون فيه من الخالدّين، وإنما أكل من الشجرة حرصاً على البقاء في هذا النّعيم. إذاً لا يستحق درجة خلافة الملكوت، ولذلك نال بالفشل الذريع ولم يجد الله له عزماً، وكذلك الملائكة المقربين كانت الدرجة العالية الرفيعة فتنتهم:
    {وَإِذْ قَالَ ربّك لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرض خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(30) وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (31) قَالُواْ سبحانكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (32) قَالَ يَا آدم أَنبِئْهُم بأسْمَائِهم فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأسْمَائِهم قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كنتم تَكْتُمُونَ (33)} صدق الله العظيم [البقرة].

    والملائكة حاجّوا ربّهم لأنهم يرون بأنّ الخليفة للملكوت الأَولَى أن يحظى بهذا الشرف أحد الملائكة، ولذلك قالوا:
    {وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (30)} صدق الله العظيم، ولذلك كان في نفس الله شيئاً من ملائكته المقربين حتى هم يسبحون بحمد ربّهم ويقدسون له فيتخذون حبّه وقربه ورضوان نفسه وسيلة لتحقيق الغاية وهي الدرجة العالية لخلافة الملكوت، ولكن ملائكة الرحمن أدركت بأن في نفس ربّهم منهم شيء ولم يدركوا ذلك إلا حين عرض عليهم خلفائه من ذريّة آدم فقال: {وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (31)} صدق الله العظيم [البقرة].

    وعلم الملائكة بأنهم قد زاغوا عن طريق الحقّ وعلموا ذلك من خلال قول ربّهم الموجّه لهم بالتكذيب من ربّهم بأنهم أولى بها وأنهم لم يعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد ولذلك قال الله لهم:
    {أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (31)} صدق الله العظيم [البقرة].

    إذاً يا معشر علماء الأمّة، قد تبيّن لنا بأنه لن ينال من الرحمن خطاباً يوم القيامة جميع الكافرين لأنهم كفروا بربّهم، وكذلك جميع المُتقين الصالحين من الإنس والجنّ والملائكة لأنهم لم يعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد ولن يملك من الرحمن خطاباً غير المهديّ المنتظَر الذي عبد الله كما ينبغي أن يُعبد. وقال الله تعالى:
    {إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (31) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (32) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (33) وَكَأْساً دِهَاقاً (34) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (35) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (36)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (37) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (38) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (39) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (40)} صدق الله العظيم [النبأ].

    فلماذا لا يملك جميع المتقين من ربّهم الخطاب؟ وقال الله تعالى:
    {إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (31) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (32) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (33) وَكَأْساً دِهَاقاً (34) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (35) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (36) ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (37)} صدق الله العظيم [النبأ].

    وكذلك الملائكة المقربون بما فيهم جبريل الأمين لا يملكون من الرحمن خطاباً. وقال الله تعالى:
    {يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (38) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (39) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (40)} صدق الله العظيم [النبأ].

    وذلك هو شأن المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم الذي عبد الله كما ينبغي أن يُعبد ولكنهم جميعاً أخطأوا الوسيلة وأرادوا الفوز بها ولكن المهديّ المنتظَر اتّخذها وسيلة لتحقيق الغاية وهي أن يكون الله راضياً في نفسه.

    وأعلمُ يا معشر علماء الأمّة بأنّ هذا كلام كبيرٌ فهوِّنوا على أنفسكم وبيني وبينكم شيءٌ واحدٌ وهو أن لا أدَّعي الربوبيّة، وما ينبغي لي أن يؤتيني الله علم الكتاب فأقول للناس ادعوني من دون الله، وأعوذ بالله أن أقول ما ليس لي بحقّ بل أدعوكم أن تعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد فلا تتخذوا نعيم رضوانه وسيلةً من أجل الفوز بنعيم الجنّة أو الدرجة العاليّة الرفيعة لخلافة الملكوت، فلم يخلقكم الله من أجل ذلك كلّه بل خلق الله السماوات والأرض وما فيهم من أجلكم وخلقكم من أجله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (56)} صدق الله العظيم [الذاريات].

    وأنا المهديّ المنتظَر أدعوكم لعبادة الله ربّي وربّكم كما ينبغي أن يُعبد، فهل تتخذون نعيم رضوانه معي سبيلاً أم أني سوف أنال الآن غضبكم أجمعين فتروني على باطلٍ وضلالٍ مبين؟ إذاً علِّموني بضلالي إن كنتم صادقين! أم إنكم تعبدون الرسل والأنبياء؟ ولذلك سوف تروني على ضلالٍ مبينٍ لأنكم تركتم الله للرسل والأنبياء يتنافسون عليه أيّهم أقرب وأما أنتم فترون إنه لا يحقّ لكم، تُريدون أن يشفعوا لكم بين يدي الله !
    وأقسم بربّ العالمين لا یحل الخطاب في الشفاعة إلا للمهديّ المنتظَر، وكلا ولا ولن أشفع لكم بين يدي ربّي وأعوذ بالله أن أكون من الجاهلين، فكيف أشفع بين يدي من هو أرحم بعباده من عبده! وإنما يأذن لي ربّي بالقول الصواب لكي أحاجّه في تحقيق نعيمي الأعظم وهو أن يكون هو راضياً في نفسه وليس متحسراً على عباده، ونظراً لعلمي لتحسّر ربّي على عباده لأنه أرحم بعباده من عبده ولذلك حرَّمت الجنّة على نفسي حتى يحقق الله لي النّعيم الأعظم وهو أن يكون راضياً في نفسه، وكيف يكون الله راضياً في نفسه ما لم يدخل كل شيء في رحمته؟ ثمّ تأتي الشفاعة من الله وحده فيقول للمهديّ المنتظَر اِدْخل أنت وعبادي جنتي فقد حققت لك نعيم رضوان نفس ربّك، وهنا تكون المُفاجأة فيقول النّاس لبعضهم بعض: ماذا قال ربّكم؟ فيقول الصالحون الذين لم يحزنهم الفزع الأكبر فيقولون: الحقّ وهو العلي الكبير، وقال الله تعالى:
    {قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الأرض وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا له مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ (22) وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ له حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ ربّكم قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (23)} صدق الله العظيم [سبأ].

    وذلك هو المهديّ المنتظَر الذي أذن الله له أن يُحاجِج ربّه:
    {وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ} صدق الله العظيم [سبأ: 23].

    وذلك لأنه يعبد الله ليكون راضياً في نفسه، ولكنه لم يقُل: ربّي شفِّعني في عبادك! أعوذ بالله؛ ذلك هو الضلال البعيد. إذاً ما زدناهم إلا ضلالاً، وذلك لأنهم سوف يقولون لولا هذا العبد لهلكنا، قاتلهم الله أنَّى يؤفكون؛ بل لولا أنّ الله أرحم الراحمين وإنما علّم المهديّ المنتظَر بتحسّر ربّه في نفسه على عباده لأنه أرحم الراحمين فلا تحرّف كلام الله عن مواضعه يا أيّها الكاشف أم إنك تنكر بأنّ الله أرحم الراحمين؟ فإذا كان كذلك فكيف لا يتحسر على عباده فاتقِ الله.

    وهذا هو أعظم كلام يكتبه المهديّ المنتظَر في الكتاب فلا تكفر بحقيقة اسم الله الأعظم ؛ إذاً قد كفرت بأنّ نعيم رضوان الله هو أعظم من نعيم الجنّة، وسوف يحكم الله بيني وبينكم أجمعين بالحقّ وهو أسرع الحاسبين.

    وسلامٌ على المرسلين ، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    كتب البيان عبد النّعيم الأعظم ؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  6. افتراضي بیان مهدی منتظر درباره درجه عالی و رفیع بهشت..

    - 6 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    03 - 08 - 1429 هـ
    06 - 08 - 2008 مـ
    ۱۶-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    12:15 صباحاً
    ــــــــــــــــ


    بیان مهدی منتظر درباره درجه عالی و رفیع بهشت..

    بسم الله الرحمن الرحيم
    از مهدی منتظر به "کاشف" که مرا منحرف دانسته و دعوت کسی که مردم را به سوی ایمان و محقق کردن حکمت خلقت‌شان دعوت می‌کند را انکار می‌نماید. مهدی منتظر از مردم دعوت می‌کند تا رضوان خداوند یعنی نعیم اعظم او را وسیله‌ای برای رسیدن به درجه رفیع و عالی خلافت ملکوت و یا رسیدن به بهشت و حورالعین قرار ندهیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶)}صدق الله العظيم [الذاريات]
    و اما درباره جدم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –من در محبت و نزدیکی و پیروی از او؛ بر تو اولی‌ترم ولی جناب "کاشف" ایشان نفرموده‌اند که درجه عالی و رفیع خلافت شامل به ایشان خواهد رسید بلکه رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – فرموده‌اند:
    [ إن عند الله درجة لا ينبغي أن تكون إلا لعبد من عباد الله وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد]
    [به راستی که در نزد خداوند درجه‌ای وجود دارد که تنها شایسته یکی از بندگان خداوند است و امیدوارم من آن بنده باشم ] صدق رسول الله
    محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به ما خبر داد که این درجه تنها به یکی از بندگان خداوند تعلق خواهد گرفت ولی نفرمود که ایشان به این فوز نائل می‌شوند بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده است:
    [وأرجو أن أكون ذلك العبد = و امیدوارم من آن بنده باشم]،
    و نفرموده که ایشان به این فوز می‌رسد بلکه گفته است:
    [ وأرجو أن أكون هو].
    [و امیدوارم من اوباشم]
    ای "کاشف" خداوند در مورد شأن این درجه، تو را حَکَم قرار نداده است و صاحب آن درجه بنده ناشناسی از بندگان خداوند است وشرطی برای آن در کتاب درنظر گرفته شده و این مقام تنها در تقدیر یک بنده نوشته شده است واو همان بنده‌ای است که از راز وسیله باخبر می‌شود. ای عاقلان؛ راز "وسیله "مجهول است و بنده‌ای که به آن فوز می‌رسد نیز مجهول است. به پروردگار عالمیان قسم اگر شما و مهدی منتظر یک تریلیون سال دعا کنید و شب برپا ایستاده و روز را روزه بگیریم و شب و روز نخوابیم تا محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به این درجه برسد؛ تا زمانی که آن عبد، حقّ وسیله را درک نکند خداوند این دعا را اجابت نخواهد کرد. به همین ترتیب اگر مسیحیان یک تریلیون سال دعا کنند و شب و روز ازخداوند بخواهند رسول الله مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام به این مقام برسد؛ تا زمانی که مسیح عیسی بن مریم، حقّ وسیله یعنی آن (درجه ) را درک نكند ؛ خداوند دعای آنها را اجابت نخواهد کرد.

    ای "کاشف"من مانند تو انبیاء و رسولان خداوند را عبادت نمی‌کنم، بلکه معبود من خداوند و پروردگار عالمیان است ودر راه پروردگارم با جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – رقابت می‌نمایم، می‌دانی چرا؟ چون اگر من راضی شوم که جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –بیش از من مورد حب و قرب خداوند باشد، چیزی مرا از خداوند بی‌نیاز نخواهد کرد و جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به هیچ وجه به کار من نخواهد آمد و اگر چنین کنم نسبت به خداوند شرک ورزیده‌ام چون به این ترتیب جدّم محمد رسول الله در نزد من عزیزتر از خداوند شده است و من بنده‌ای را بیش از معبود خود دوست داشته‌ام و به این ترتیب نسبت به خداوند شرک آورده‌ام. اما جدّ من محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –در نزد من ازخودم و مادر و پدر و تمام مردم عزیزتر و برایم نزدیکتر است و من خداوند و فرشتگان و تمام بندگان صالح خداوند را به شهادت می‌گیرم که این مقام را برای قرب به خداوند به جدم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –وامی‌گذارم و در مقابل خداوند نعیم اعظم مرا محقق گرداند که همانا راضی بودن خداوند در نفس خود است و این نعیم من و تمام امید و منتهای آرزو و خواسته من است و برای همین زندگی می‌کنم و زندگیم به خاطر همین است. زندگی و مرگ من برای اوست و برای او برانگیخته می‌شوم و هیچ تبديلی در این امر نخواهم داد.
    ای"کاشف" و ای علمای امت، به خداوند نعیم اعظم؛ پروردگار آسمان‌ها و زمین و آن چه که بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم سوگند؛ اگر خداوند عالی‌ترین درجه بهشت و مقام خلافت بر ملکوت دنیا وآخرت را به من عطا نماید و تنها یک پشه ازملكم جدا شود و خداوند بخواهد او را به جهنم بیندازد و راهی برای نجات او نباشد مگر اين كه عبد نعیم اعظم ناصر محمد یمانی تمام آن چه را که خداوند فراتر از آن پشه به او عطا نموده است را به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – بدهد این کار را بدون هیچ تردیدی خواهم کرد و تمام آن ملك را در پیشگاه پروردگار فدا خواهم کرد تا آن پشه را از آتش جهنم نجات دهم و اینجاست که هدف من از زندگی تحقق خواهد یافت و بزرگ‌ترین نعیم از نظر من و ظاهر و باطن و پنهان و آشکار من بازگشت رضوان به نفس پروردگارم است و این چیزی است که من می‌خواهم و برایم کافی است و نهایت آمال و مرادم و بهشت من این است و این سرّ بزرگ شأن مهدی منتظر و سرّ مثالی است که خداوند تعالی در قرآن عظیم برایتان زده است و می‌فرماید:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
    در این آیه سرّ مهدی منتظر حق پروردگارتان نهفته است؛ کسی که خداوند به واسطه دعوت او تمام مردم جز شیاطین را هدایت خواهد کرد؛ شیاطین فاسقی که بعد از بستن عهد با خداوند، آن را شکسته و آن چه که خداوند امر به حفظ آن نموده؛ قطع کرده و در زمین فساد می‌کنند؛ آنها هستند که زیان‌کارند. خداوند مرا برای هدایت آنها برنیانگیخته است و این بدان جهت است که برای آنها روشن می‌شود که من مهدی منتظر حق پروردگارم اما این آگاهی تنها باعث بیشتر شدن کفر و مکرشان می‌گردد و نقشه‌های مکر آمیز می‌کشند ولی خداوند در برابرشان مكر می‌کند که او بهترین مكر كننده است (ويمكرون ويمكر الله والله خير الماكرين).ای "کاشف" اگر تو از مؤمنان بودی به یقین از خلال این مثلی که در قرآن عظیم آورده شده است درمی‌یافتی که من مهدی منتظر حق پروردگار هستم که خداوند به واسطه او جز شیاطین؛ بقيه مردم را هدایت خواهد نمود؛ شیاطینی که درباره‌شان فرموده است:
    {وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً}صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶]
    ای "کاشف" چرا من همه‌ی چیزهایی که در ملکوت فراتر از آن پشه هستند (همه ملك ) را برای يك پشه قربانی میٰكنم ؟ اگر از صاحبان خرد بودی می‌فهمیدی که غایت ناصر محمد یمانی ملک و ملکوت دنیا و آخرت نیست؛ و تمام اینها از نظر او اهمیتی ندارند؛ بلکه مهم‌ترین چیزی که می‌خواهم تحقق رضوان خداوند نسبت به بندگانش است تا خداوند در نفس خود راضی باشد.
    ای جماعت محبین و دوست داران خداوند؛ از شما به نام خداوند بزرگ سؤال می‌کنم، شما که خداوند را بیش از هر چیز دوست دارید چگونه بهشت و حورالعین را برخود روا می‌دارید در حالی که پروردگارتان به خاطر بندگانی که مورد غضب قرار گرفته و وارد آتش شده‌اند؛ در نفس خود راضی نیست؟
    ای دوست داران خداوند؛ ای کسانی که خداوند را بیش از تمام آن چه که در آسمان‌ها و زمین است دوست دارید؛ ای کسانی که خداوند را بیش از بهشت نعیم و حورالعین دوست دارید؛ از من پیروی کنید تا سعادت در نفس خداوند تحقق یابد و به خداوند بزرگ قسم که پروردگار تا زمانی که همه چیز را مشمول رحمت خود نگرداند در نفس خود سعید نیست چرا که او ارحم الراحمین است. از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است؛ چرا یقین ندارید که او به خاطر بندگان خود تحسر می‌خورد و این تحسر رازی است که در نفس خداوند پنهان
    است و صاحب ایمان و حکمت؛ خبیر به رحمان؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آن را برایتان روشن نموده است. چرا وقتی به شما خبر می‌دهم خداوند در نفس خود چنین می‌گوید؛ حرف مرا باور نمی‌کنید؛ پس کلام خداوند را که در آیات محکم کتابش آمده است باور کنید:

    {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}
    صدق الله العظيم [يس]
    کسی که این گفته را تکذیب نماید؛ ارحم الراحمین بودن خداوند را انکار کرده است. تحسر خداوند در نفسش بسیار شدیدتر از تحسر محمد رسول الله-صلی الله علیه و آله و سلم- نسبت به مردم است؛ اما مهدی منتظر کوچکترین تحسری بر مردم نمی‌خورد و من بیش از خداوند نسبت به آنان رحیم نیستم. بلکه تحسر من به خاطر نعیمی است که از نفس پروردگارم رفته است و سزاوار نیست که مردم درحق من ظلم کنند و من از این ظلم به خداوند شکایت می‌برم. خداوند مرا به عبث نیافریده است؛ بلکه آفرینش من برای عبادت رضوان نفس اوست تا راضی شود؛ نه تنها از من ؛ چون در این صورت رضوان او تنها وسیله‌ای برای تحقق بهشت شده است؛ من می‌خواهم خداوند در نفس خود راضی باشد و هدف مهدی منتظر فرا رسيده و خداوند به خاطر او تمام مردم را هدایت کرده و همگی را به امتی واحد که در راه راست-صراط مستقیم-هستند مبدل می‌سازد.
    من می‌دانم بیان قبلي من (در مورد راز تحقق شفاعت در نفس پروردگار )؛ بندگان انبیاء و رسولان را غمگین می‌کند و نسبت به ناصر محمد یمانی خشمگین می‌شوند؛ چنان که مسیحیان نسبت به من خشمگین می‌شوند که چرا می‌گویم؛ خداوند مرا امام رسول خود مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام قرار داده است؟ و می‌گویند چگونه تو می‌توانی امام کسی باشی که فرزند خداست! سبحانه عمّا يشركون وتعالى علواً كبيراً!!
    ای مردم ! انتخاب دیگری ندارید؛ یا دعوت کسی که شما را به سوی حکمت و ایمان دعوت می‌کند یعنی دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی را باور می‌کنید و یا به رحمتی که خداوند به سویتان فرستاده کافر می‌شوید. که اگر کافر شدید؛ به خداوندی که رحمتش همه چیز را فرا گرفته است و به پروردگار عالم قسم؛ که خداوند در یک شب شما را گرفتار شداید بسیار بزرگ کرده و مرا بر شما چیره خواهد ساخت؛ از خداوند امید دارم در روز شنبه و شب یکشنبه ابتدای رمضان سال ۱۴۲۹هجری(۱۳۸۷ه.ش.) خورشید به ماه برسد و ادراک صورت گیرد. من می‌دانم این امر غیر ممکن بنظر می‌رسد ،چون روز شنبه آفتاب قبل از اقتران غروب می‌کند و این حقیقت را تمام دانشمندان جهان عرب و غیر عرب می‌دانند. از آنها بپرسید چرا امکان ندارد شب یکشنبه آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۹(۱۳۸۷ه.ش.) باشد و جواب‌شان این خواهد بود که ما به یقین می‌دانیم هلال ماه چندین ساعت بعد از غروب آفتاب متولد خواهد شد پس ای ساکنان مکه چطور می‌توانیم بعد از غروب آفتاب شنبه و در شب یکشنبه؛ هلالی را که در افق غربی وجود ندارد رصد کنیم؟ غیر ممکن است مگر این که خورشید به ماه برسد و هلال در فجر شنبه متولد گردد و وقتی آفتاب شنبه غروب کرد بتوانید هلال را مشاهده کنید، اگر خداوند اراده كند که به شما رحم نماید. لذا مرا از این نشانه آگاه گردانیده، باشد که تعقل کنید. ولی؛ چیزی می‌خواهم به شما بگویم، قسم به پروردگار عالمیان که اگر خداوند مرا با این نشانه یاری نماید و شما بازهم در وسایل ارتباط جمعی به شأن من اعتراف نكنيد ای ملک عبدالله بن عبدالعزیز و ای هیئت علمای بزرگ کشور عربستان سعودی و ای علمای نجوم کشور عربستان سعودی؛ به شما هشدار می‌دهم که اگر خداوند بخواهد و با این نشانه مرا یاری دهد و خورشید به ماه رسیده و یکشنبه اول رمضان باشد و سپس شما مسلمانان و تمام مردم را از شأن من باخبر نسازید؛ شما و همه مردم دچار عذاب بسیار سختی خواهید شد و خداوند باعذابي شديد در یک شب مرا بر شما و تمام عالم چیره خواهد نمود. خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش که من ابلاغ کردم و شهادت خداوند کافی است؛
    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    داعي الإيمان الحكمة من الخلق عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 4055 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..




    - 6 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    03 - 08 - 1429 هـ
    06 - 08 - 2008 مـ
    12:15 صباحاً
    ــــــــــــــــ



    المهدي المنتظر يعلن بيان الدرجة العالية الرفيعة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم ، من المهديّ المنتظَر إلى الكاشف الذي يصفني بالمنحرف فيُنكر دعوة الداعي إلى الإيمان وتحقيق الحكمة من الخلق فلا نتخذ رضوان الله النّعيم الأعظم وسيلةً لتحقيق الدرجة العالية لخلافة الملكوت ولا لتحقيق الجنّة والحور العين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (56)} صدق الله العظيم [الذاريات].

    وأما جدّي محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فأنا أولى به منك بالحبّ والقُرب والاتّباع، ولكنه لم يقُل لكم يا أيّها الكاشف بأنه هو من سوف يفوز بالدرجة العالية الرفيعة درجة الخلافة الشاملة؛ بل قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [إن عند الله درجة لا ينبغي أن تكون إلا لعبد من عباد الله وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد] صدق رسول الله.

    وقد علّمنا محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- بأنّ هذه الدرجة لا ينبغي أن تكون إلا لعبدٍ واحدٍ من عباد الله ولم يقُل بأنّه هو من سوف يفوز بها بل قال عليه الصلاة والسلام:
    [وأرجو أن أكون ذلك العبد]، ولم يقُل بأنه هو بل قال: [وأرجو أن أكون هو].

    ويا أيّها الكاشف لم يجعلك الله حكماً في شأن هذه الدرجة، وصاحبها مجهولٌ وهو عبدٌ من عباد الله ولها شرط في الكتاب فكتبها الله لعبدٍ واحدٍ من عباده وهو الذي يُدرك سرّ الوسيلة إلى ربّه وسرّ الوسيلة مجهولٌ يا أهل العقول، والعبد الذي سوف يفوز بها مجهولٌ، وأقسم بربّ العالمين بأن لو دعوتم أنتم والمهديّ المنتظَر تريليون عاماً ونقوم الليل ونصوم النّهار فلا ننام فندعو ليلاً ونهاراً بأن يفوز بهذه الدرجة محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لما أجابنا الله ما لم يُدرك العبد الوسيلة الحقّ لها، وكذلك لو مكث النّصارى تريليون عاماً وهم يدعون ليلاً نهاراً أن يفوز بها رسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام لما أجابهم الله ما لم يُدرك المسيح عيسى ابن مريم الوسيلة الحقّ لها.

    ويا أيّها الكاشف، إني لا أعبد مثلك الأنبياء والمرسلين بل أعبد الله ربّ العالمين وأنافس جدّي محمد رسول الله إلى ربّي فهل تعلم لماذا؟ وذلك لو أني أرضى أن يكون جدّي محمد رسول الله هو أحبّ وأقرب مني إلى ربّي فلن تُغني عني من الله شيئاً ولن يُغني عني جدّي محمد رسول الله شيئاً فقد أشركت بالله إن فعلت، وذلك لأن جدّي محمد رسول الله قد أصبح أحبّ إلي من الله ومن أَحَبّ عبداً أكثر من المعبود فقد أشرك بالله، ولكن جدّي محمد رسول الله هو أحبّ وأقرب إلى نفسي من أمّي وأبي ومن النّاس أجمعين، وإني أُشهد الله وملائكته وجميع الصالحين من عباده بأني قد أعطيتها لجدّي محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- قربة إلى الله مُقابل أن يُحقق لي الله النّعيم الأعظم من ذلك وهو أن يكون الله راضياً في نفسه، وذلك هو نعيمي وكلّ أملي ومنتهى غايتي، ومن أجل ذلك أعيش ولذلك أعيش وله أحيا وأموت وأبعث له ولن أبدل تبديلاً.

    ويا أيّها الكاشف ويا معشر جميع علماء الأمّة، أُقسم بالله النّعيم الأعظم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم بأن لو يأتيني الله درجة الجنّة العالية ودرجة خلافة ملكوت كلّ شيء في الدُّنيا والآخرة ولم يُغادر مُلكي غير بعوضةٍ واحدةٍ فُيلقى بها في نار جهنّم ولا سبيل لإنقاذها إلا إذا عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني سوف يفتدي بجميع ما أتاه الله بما فوق هذه البعوضة فيؤتيه لمحمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لما ترددت شيئاً فأقدم ذلك كلّه فداءً بين يدي ربّي لُينقذ هذه البعوضة من نار جهنّم، وهنا تَحَقَقَ هدفي في حياتي وتَحَقَقَ أعظم نعيمٍ في نظري وسرّي وجهري وظاهري وباطني بعد أن عاد الرضوان إلى نفس ربّي، وذلك ما أبغي وبه أكتفي وهو زادي وكلّ جنتي ومرادي، وذلك هو السرّ العظيم في شأن المهديّ المنتظَر وسرّ المثل الذي ضربه الله لكم في القرآن العظيم في قول الله تعالى:
    { إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (26) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (27)} صدق الله العظيم [البقرة].

    وفي هذه الآية يوجد سرّ المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم الذي يهدي الله بدعوته النّاس أجمعين ما دون الشياطين الفاسقين الذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه ويقطعون ما أمر الله به أن يوصل ويفسدون في الأرض أولئك هم الخاسرون، ولم يبعثني الله لهدايتهم وذلك لأنّهم وإن تبيّن لهم بأنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم لما زادهم ذلك إلا كفراً ومكراً ويمكرون ويمكر الله والله خير الماكرين، فإن كنت من المؤمنين يا أيّها الكاشف تعلم علم اليقين من خلال هذا المثل المضروب في القرآن العظيم بأني حقاً المهديّ المنتظَر الذي يهدي به الله النّاس أجمعين باستثناء الشياطين الذين قال الله عنهم:
    {وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً} صدق الله العظيم [الأعراف:146].

    ولماذا يا أيّها الكاشف سوف أفتدي بعوضةً واحدةً بجميع ما فوقها من الملكوت؟ فإذا كنتَ من أولي الألباب فسوف تعلم بأنّ ناصر محمد اليماني ليست غايته المُلك والملكوت لا في الدُّنيا ولا في الآخرة كل ذلك ليس مهم بالنسبةِ لي؛ بل الأهم لدي من ذلك كله هو تحقيق رضوان الله على عباده أجمعين حتى يكون الله راضياً في نفسه.

    ويا معشر أحباب الله، سألتكم بالله العظيم يا من تحبون الله كيف سوف تهنأون بجنّة النّعيم والحور العين وربّكم ليس راضياً في نفسه بسبب عباده الذي أغضبوا ربّهم فأدخلهم ناره؟ ويا أحباب الله يا من تحبون الله أكثر من كلّ شيء في الوجود كلّه في الدُّنيا والآخرة يا من تحبون الله أكثر من جنّة النّعيم والحور العين اتّبعوني لتحقيق السعادة في نفس الله وأقسم بالله العظيم لا يكون الله سعيداً في نفسه ما لم يدخل كلّ شيء في رحمته وذلك لأنّ الله هو أرحم الراحمين، وبما أنّ الله هو أرحم الراحمين فكيف لا توقنون بأنه يتحسر على عباده وتحسره سرّ مكنون في نفسه، وقد بين لكم ذلك صاحب الإيمان والحكمة الخبير بالرحمن المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، وإذا لم تصدقوني بما أخبرتكم بأنّ الله يقول ذلك في نفسه فصدقوا كلام الله المُحكم في قوله تعالى:
    {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    ومن كذب بهذا القول فقد أنكر بأنّ الله هو أرحم الراحمين بل تحسر الله في نفسه على عباده أشد تَحسراً من محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- على النّاس، ولكن المهديّ المنتظَر لا يتحسر على النّاس شيئاً فلست أرحم بهم من الله بل تحسري على نعيمي الذي ذهب من نفس ربّي ولا ينبغي للناس أن يظلموني وإلى الله أشكو ظلمي فلم يخلقني الله عبثاً بل خلقني لأعبُدَ رضوان نفسه حتى يرضى ليس عني فحسب إذاً فقد أصبح رضوانه ليس إلا وسيلةً لتحقيق الجنّة بل حتى يكون الله راضياً في نفسه، وجاء تحقيق هدف المهديّ المنتظَر فيهدي الله من أجله النّاس أجمعين فيجعلهم أمّةً واحدةً على الصراط المستقيم.

    وإني أعلم بأنّ البيان السابق سوف يُحزن عُبّاد الأنبياء والرسل فيسخطون علي ناصر محمد اليماني فأنال سخطهم كما سخط النّصارى مني؛ فكيف أقول بأن الله جعلني إماماً لرسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام؟ ويقولون فكيف تكون إماماً لولد الله! سبحانه عمّا يشركون وتعالى علوَّاً كبيراً!

    ويا أيّها النّاس، إنه لا خيار لكم فإمّا أن تصدقوا داعي الحكمة والإيمان المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني، وإن كفرتم برحمة الله التي وسعت كلّ شيء فأقسم بربّ العالمين ليظهرني الله عليكم في ليلةٍ ببأسٍ من لدنه شديدٍ، وأرجو من الله أن تدرك الشمس القمر في يوم السبت ليلة الأحد فتكون غرّة رمضان 1429 هي يوم الأحد، وأعلم بأنّ ذلك مستحيلٌ نظراً لأنّ شمس يوم السبت سوف تغيب من قبل الاقتران كما يعلم حقيقة ذلك علماء الفلك في العالمين عربيّهم وأعجميّهم، فاسألوهم لماذا يستحيل أن تكون غرّة رمضان 1429 في يوم الأحد أي غرّة الصيام؟ فسوف تجدون جوابهم فيقولون: "ذلك لأننا نعلم علم اليقين بأنّ الهلال لن يولد إلا بعد غروب الشمس بعدة ساعات". فكيف تشاهدون هلالاً لا وجود له بالأفق الغربي يا أهل مكة بعد غروب شمس السبت ليلة الأحد؟ وكلا ولا ولن يكون ذلك إلا أن تدرك الشمس القمر فيولد الهلال فجر السبت حتى إذا غربت شمس السبت فتشهدون الهلال إن أراد الله أن يرحمكم فزادني بهذه الآية لعلكم تعقلون، ولكني أقول لكم شيئاً مُقسِماً بربّ العالمين لئن أيدني الله بهذه الآية ثمّ لا تعترفون في شأني في وسائل الإعلام بالحقّ يا أيّها الملك عبد الله بن عبد العزيز ويا هيئة كِبار العلماء بالمملكة العربيّة السعوديّة ويا علماء الفلك بالمملكة العربيّة السعوديّة إني أحذّركم بأنه إذا أيّدني الله إن يشاء فتدرك الشمس القمر فتكون غرّة رمضان الأحد ثمّ لا تعلنوا بشأني للمسلمين والنّاس أجمعين بأن الله سوف يُعذبكم والنّاس أجمعين عذاباً نكراً، ثمّ يظهرني عليكم وعلى العالم كلّه في ليلةٍ واحدة ببأسٍ شديد. اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، وكفى بالله شهيداً.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    داعي الإيمان الحكمة من الخلق عبد النّعيم الأعظم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  7. افتراضي بیان سرّ مثالی که خداوند رحمان در قرآن زده است..

    - 7 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - شعبان - 1429 هـ
    06 - 08 - 2008 مـ
    ۱۶-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    10:42 مساءً
    ـــــــــــــــــــ


    بیان سرّ مثالی که خداوند رحمان در قرآن زده است..

    بسم الله الرحمن الرحيم
    قسم به خداوندی که جز او را عبادت نمی‌کنم وبر آسمان‌ها استیلا دارد (مستوي است ) و رضايش نعيم اعظم است؛ اگر خداوند مرا محبوبترین و مقربترین بنده خود از میان تمام خلایق قرار دهد و درجه رفیع و عالی بهشت و مقام شامل خلافت بر هر آن چه که در آسمان پرواز می‌کند یا در زمین می‌جنبد؛ چه در ملکوت دنیا و چه در آخرت را به من عطا نماید و سپس بفرماید: ای بنده من ؛ از میان تمام بندگان خود در آسمان‌ها و زمین؛ من تو را به عنوان مقربترین و محبوبترین بنده خود برگزیده‌ام و تو را خلیفه پروردگار مالک الملک بر تمام ملکوت قرار دادم و بر هر چه که در زمین می‌جنبد و در آسمان پرواز می‌کند از پشه گرفته و فراتر از آن خلافت بخشیدم؛ آیا راضی شده‌ای؟ مهدی منتظر تا زمانی که خداوند در نفس خود راضی نیست؛ راضی نمی‌شود؛ و تا زمانی که خداوند همه انسان‌ها را مشمول رحمت خود نفرماید؛ چگونه راضی خواهد شد!

    و این بیان حق مثالی است که خداوند در قرآن عظیم برای شما آورده است و سرّ آن مربوط به مهدی منتظر است، و كسي قصد پروردگار از اين مثل را بيان نمی‌كند مگر کسی که راز این مثل مربوط به اوست و او مهدی منتظر حق پروردگار است؛ همان که به واسطه او خداوند عده بسیاری را هدایت و عده بسیاری از انسان ها را گمراه می‌سازد و جز شیاطین سرکش جن و انس کسی گمراه نمی‌شود؛ همانان که می‌خواهند نور خداوند را خاموش سازند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند[اشاره به آیه کریمه سوره التوبة: یرِ‌يدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ‌ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّـهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَ‌هُ وَلَوْ كَرِ‌هَ الْكَافِرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾].
    او مهدی منتظر حق پروردگارتان است؛ واما کسانی از شما که به قرآن ایمان دارند؛ خواهند دانست که مقصود و راز این مثل مهدی منتظر است که خداوند به واسطه او تمام مردم را به امتی واحد تبدیل خواهد کرد. اما کافرانی که می‌دانند قرآن از نزد خداوند است و می‌گویند مقصود خداوند از این مثال چیست؛ آنها کسانی‌اند که خداوند با مهدی منتظر آنها را هدایت نمی‌کند و تنها باعث افزایش گمراهی آنها می‌شود و پلیدی بر پلیدی آنها می‌افزاید؛ به خاطر این که آنها می‌دانند قرآن از جانب پروردگارشان است اما به آن کافرند، و اگر اعتقاد نداشتند که این قرآن از جانب خداوند است؛ پس چرا می‌گویند مقصود خداوند از این مثال چیست؟ اینان هستند که مهدی منتظر جز بر گمراهی و پلیدی شان نمی‌افزاید. این سرّ مثالی است که خداوند در قرآن عظیم برای‌تان آورده است:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين
    ..

    كتب البيان شخصياً المهدي المنتظر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4056 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..

    - 7 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    05 - 08 - 1429 هـ
    06 - 08 - 2008 مـ
    10:42 مساءً
    ـــــــــــــــــــ



    البيان لسرّ المثل الذي ضربه الرحمن في القرآن ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، أُقُسمُ بالله الذي لا أعبُد سواه المُستوي في سماه والنّعيم الأعظم في رضاه بأن لو يجعلني الله أحبّ عبدٍ وأقرب عبدٍ إلى نفسه من الخلائق أجمعين ويأتيني الدرجة العاليّة الرفيعة درجة الخلافة الشاملة لكلٍّ ما يدبّ أو يطير في ملكوت الدُّنيا والآخرة ومن ثمّ يقول يا عبدي قد جعلتك أحبّ عبدٍ وأقرب عبدٍ إلى نفسي من عبيدي أجمعين في السماوات والأرض ثمّ جعلتك خليفة ربّك مالك المُلك على الملكوت كلّه على كلّ ما يدبّ أو يطير بجناحيه من البعوضة فما فوقها فهل رضيت؟ فَلَمَا رضي المهديّ المنتظَر أبداً حتى يكون الله راضياً في نفسه، وكيف يكون الله راضياً في نفسه إلا إذا أدخل كلّ النّاس في رحمته إلا من أبى رحمة ربه.

    فذلك هو البيان الحقّ للمثل الذي ضربه الله لكم في القرآن العظيم يخصّ بسرّه المهديّ المنتظَر، ولن يبيّن ماذا أراد الله بهذا مثلاً إلا الذي يقصده الله بسرّ ذلك المثل ذلك هو المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم الذي يهدي به الله كثيراً من النّاس ويضلّ به كثيراً من النّاس، وما يُضلّ به إلا كلّ شيطانٍ مريدٍ من الجنّ والإنس من كلّ جنسٍ من الذين يريدون أن يُطفِئوا نور الله ويأبى الله إلا أن يتمّ به نوره ولو كره المُجرمون ظهوره.

    ذلك هو المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم، فأمّا الذين آمنوا منكم بالقرآن فسيعلمون أنّ المقصود في سرّ المثل أنّه المهديّ المنتظَر الذي يهدي به الله النّاس كافة فيجعلهم به أمةً واحدةً، وأمّا الكفّار الذين يعلمون بأنّ القرآن من عند الله فيقولون ماذا أراد الله بهذا مثلاً أولئك لن يهديهم الله بالمهديّ المنتظَر فلا يزيدهم إلا ضلالاً إلى ضلالهم ورجساً إلى رجسهم، ذلك لأنّهم يعلمون بأنّ القرآن من عند ربّهم فهم به يكفرون، ولو لم يكونوا يؤمنوا بأنّ القرآن من عند الله لما قالوا ماذا أراد الله بهذا مثلاً؟ أولئك لن يزيدهم المهديّ المنتظَر إلا ضلالاً إلى ضلالهم ورجساً إلى رجسهم. وذلك هو سرّ المثل الذي ضربه الله لكم في القرآن العظيم في قول الله تعالى:
    {إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (26) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (27)} صدق الله العظيم [البقرة]. وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين..

    كتب البيان شخصياً المهديّ المنتظَر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  8. افتراضي دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

    -8-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    09 - 10 - 1429 هـ
    09 - 10 - 2008 مـ
    ۱۸-مهر-۱۳۸۷ه.ش.
    09:50 مساءً
    ــــــــــــــــــــــ


    دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (۴۳)}صدق الله العظيم [الرعد]
    و از آنجا که شما بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت می‌کند؛ تا از حقایق قرآن هر آن چه را که خداوند اراده نماید با منطقی علمی و به صورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید. او اسراری از قرآن را روشن می‌کند که مردم ازآنها آگاهی ندارند. برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات، نشانه‌هایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانه‌های اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی که:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۹۳)} صدق الله العظيم [النمل]
    خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمی‌انگیزد تا با مبارزه‌ای علمی؛ حقایق آیات و نشانه‌های خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛ برای مردم بیان نماید و نشانه‌ای نماند که انکارش کنند و برای‌شان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸۱)}صدق الله العظيم [غافر]
    اگر واقعیت زمین‌های هفتگانه را انکار کنند، از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن درعالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگر شهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برای‌شان روشن خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸)} صدق الله العظيم [غافر]
    و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن می‌آورد تا دریابند آن نشانه‌ها واقعی و حقیقی هستند و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:۹۳]
    تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
    پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر می‌گمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند. علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعده‌ای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید. خداوند هم چنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شده‌اند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در می‌یابد هرچه که در سنت نبوی آمده و مخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (۸۱) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (۸۲) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(۸۳)}صدق الله العظيم [النساء]
    در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمی‌شد جز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان می‌شدید؛ چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است. اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمی‌انگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
    و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دین‌ها غالب گردد ولو این که مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)}صدق الله العظيم [التوبة]
    خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمی‌انگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند به واسطه او به وعده‌ای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (۲) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (۳) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (۴) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (۵) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(۶)} صدق الله العظيم [القلم]
    سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد می‌کند که او را در زمانی برمی‌انگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند. به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند می‌جنگند و می‌خواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند و مهدی منتظرناصر را برمی‌انگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آن گاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)}صدق الله العظيم [ص]
    صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم. صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد می‌نماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برای‌تان حجت می‌آورد ولی مسلمانان علی رغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان، از من رو برمی‌گردانند در حالی که دشمنانشان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند. مسلمانان او را باور نمی‌کنند، پس خداوند دشمنانشان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب می‌کند. خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره می‌کند و همگی در برابرش خوار خواهند شد.
    اما علت این که آبادی مسلمانان نیز شامل عذاب خداوند می‌گردد این است که مسلمانان حاضر نمی‌شوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برای‌شان حجت می‌آورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادی‌ها چه کافر و چه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (۵۸) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (۵۹)}صدق الله العظيم [الإسراء]
    و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید می‌کند که عذاب شامل حال همه آبادی‌ها خواهد شد. علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود این که من از قرآن برای‌شان حجت آورده و آن را به تفصیل برای‌شان بیان می‌کنم؛ بازهم فایده‌ای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمی‌کنند. برای همین هم هست که می‌بینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت. ایمان آنها به قرآن چه فایده‌ای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آن که در آن تردیدی کنند؛ در عالم واقعیات نمی‌پذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار می‌شوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی می‌شوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده‌ایم؛ باشد که تعقل کنید.
    برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (۴۶)}
    صدق الله العظيم [آل عمران]
    نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره؛ پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت. حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در میان‌سالی است فرا رسیده است. سخن گفتن در میان‌سالی تنها از این جهت می‌تواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد، برمی‌انگیزد و وی درمیان‌سالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " مِنَ الصَّالِحِينَ "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمی‌شود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت می‌کنند.
    و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه ]
    [از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌گذارد ]
    صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
    رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
    [ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً]
    [شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته می‌شود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.]

    صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
    و هم چنان که می‌بینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگی‌شان که همین امر نیز باعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است، این همان وضعیتی است که درحال حاضر گرفتار آن هستید. شما ذلیل‌ترین امت بوده و دشمنانتان با غرور و گردن‌کشی در ستیزه و عداوت با حق هستند. اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:
    [ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
    [دنیا به آخر نمی رسد تا بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]

    صدق عليه الصلاة والسلام.
    و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده‌اند:
    [ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
    [قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]

    و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
    [ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً ]
    [حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]

    صدق عليه الصلاة والسلام.

    محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
    [ يواطئ اسمه اسمي]
    [نام او همراه نام من است]

    یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که
    نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد. از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمی‌انگیزد. او می‌آید تا به آن چه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند (ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق می‌یابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد. خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد. اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عده‌ای با درک غلط از حکمت حدیث حق:
    [ يواطئ اسمه اسمي]
    [ نام او همراه نام من است]
    نام او را احمد خوانده‌اند. بین این که "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد. اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد می‌شد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی جز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.
    اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر می‌خوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر می‌شوند. منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نام‌گذاری به ناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب می‌کنند و می‌گویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بی‌شرمانه دروغ می‌گویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر می‌شوند.
    و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز می‌گردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در میان‌سالی با شما سخن گوید. برای این که روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
    {
    هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: «من تو را برمی‌گیرم و به سوی خود، بالا می‌برم و جسدتو را تطهیر کرده و از -دسترسی-کافران نگاه می‌دارم}

    در این آیه تدبر و تفکر کنید. می‌بینید که روح ایشان برگرفته شده و به آسمان برده شده و این برگرفته شدن روح و بالا رفتن به مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر می‌دهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار سر ایشان را قطع نکرده و به قتل نرسانده‌اند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار داده‌اند و دست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمه‌ای به آن نزده‌اند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
    و معنی این فرموده خداوند تعالی:
    {إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}
    روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.
    و این فرموده خداوند تعالی :
    {وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}

    دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند. این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که می‌خواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است. او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمی‌دانند و تصور می‌کنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است و خداوند تعالی فرموده است:
    بسم الله الرحمن الرحيم
    {الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (۱) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (۲)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (۳) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (۴) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (۵) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (۶) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (۷) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (۸) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (۹) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (۱۰)} صدق الله العظيم [الكهف]
    و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم می‌خواند به خاطر آن که شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغ‌گو را مسیح کذاب نامیده‌اند. برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمی‌کند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیده‌ای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیانشان. به راستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]
    وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:

    [ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال]
    [کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]

    صدق عليه الصلاة والسلام.

    به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی می‌کند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برای‌شان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.
    اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذات‌شان حقیقتی نهفته دارد:
    1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.
    2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایت‌گری اوست که خداوند به واسطه او همگان را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می‌نماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا داشته باشند. خداوند به واسطه او جز این گروه؛ باقی را هدایت می‌نماید و لذا مهدی منتظر نامیده می‌شود.
    3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان می‌دهد؛ چون او آن گونه که باید خداوند را عبادت و بندگی می‌کند و حکمت آفرینش خود را محقق می‌سازد. یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت می‌کند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد و مردم وارد رحمت خداوند نمی‌شوند مگر این که همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
    بعد از آن که خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا می‌رسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت می‌شوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا می‌رسد. برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور می‌کنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین می‌فرماید:
    {الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
    و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آن که خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما به ناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.
    واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگر نام‌های او بزرگتر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته می‌شود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگتر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس می‌شود - را نام اعظم خود قرار داده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است، بنده‌ای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس می‌کند؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگ‌تر است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (۸۸) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (۸۹)} ‏صدق الله العظيم [الواقعة]
    اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بنده‌اش می‌باشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگتر است(نعیم اعظم). تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)}صدق الله العظيم [التوبة]
    چگونه انکار می‌کنی که رضوان الله نعیمی بزرگتر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگتر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگتر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگتر از بهشت؛ همان گونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]

    و اما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آن جا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمی‌دارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید. چنین نیست، من از آن چه که درنفس پروردگارم می‌گذرد آگاه شده‌ام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کرده‌ام؛ چگونه می‌توانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربان‌تر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کرده‌اند وبا این که خداوند ذره‌ای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.
    اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است. این حسرت بنده در نفس خودش است که به خاطرعصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است. اما تو می‌خواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شده‌اند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا می‌دهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛ اما اکثر مردم نمی‌دانند.
    تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش می‌کشم تا اگر بتوانید معنای این آیه را تحریف کنید. آیا تو تصور می‌کنی زمانی که خداوند کافران را هلاک می‌کند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند به خاطر بندگانی که بر خود ستم کرده‌اند؛ حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت می‌خورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    آیا در این آیات نشانه‌ای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین می‌فرماید.خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
    اما از آن جا که خداوند، ارحم الراحمین است، برای بندگانش حسرت می‌خورد. اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ تو را به خدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربان‌تر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم می‌کنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر و بازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمی‌یابم که ماهیت تو چیست. اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که به خاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت می‌کنم. به خداوند قسم می‌خورم که تو را به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین می‌دانم که حق برایت روشن شده و دریافته‌ای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند. اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد. ولی تو را به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4057 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..


    - 8 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    09 - 10 - 1429 هـ
    09 - 10 - 2008 مـ
    09:50 مساءً
    ــــــــــــــــــــــ



    الدّفاع عن حقيقة المهديّ المنتظَر من الكتاب والسُّنة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    الإجابة على السؤال الأول بطلب الدّفاع عن حقيقة المهديّ المنتظَر من الكتاب والسنة المُهداة، وقال الله تعالى:
    {وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (43)} صدق الله العظيم [الرعد].

    وبما أنكم لا تنتظرون نبيّاً ولا رسولاً من بعد خاتم الأنبياء والمرسلين محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- إذاً صاحب علم الكتاب هو رجل صالح من المسلمين يؤتيه الله علم الكتاب ليبيّن للناس ما شاء الله من حقائق لآيات القرآن بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي ويبيّن الأسرار التي ذكرها القرآن ولا يُحيط النّاس بها علما كمثل: يأجوج ومأجوج وسدّ ذي القرنين والأرض ذات المشرقين وتابوت السكينة وأصحاب الكهف والرقيم المضاف إليهم المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام وهذه الآيات آيات التصديق والإقناع لحقيقة رسالة القرآن العظيم، وكذلك برهان التصديق للمهديّ المنتظَر خليفة الله في الأرض وبيان هذه الآيات للإقناع والتصديق على الواقع الحقيقي جاءت تصديقاً لقول الله تعالى:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)} صدق الله العظيم [النمل].

    ويبتعث الله عبده المهديّ المنتظَر بالتحدّي العلميّ ليبيّن لهم حقائق آيات الله بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي فلا ينكرون آية إلا وبيّنها لهم بالحقّ على الواقع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر].

    فإن أنكروا الأراضين السبع بيّنها لهم من القرآن على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا الأرض ذات المشرقين ويأجوج ومأجوج وسدّ ذي القرنين ثمّ يبيّن ذلك لهم على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا أصحاب الكهف والرقيم بيّن ذلك لهم على الواقع الحقيقي، وإن أنكروا إرم ذات العماد التي لم يُخلق مثلها في البلاد ثمّ يبيّن المهديّ المنتظَر ذلك لهم على الواقع الحقيقي. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر].

    ويأتي المهديّ المنتظَر لبيان تلك الآيات حصرياً من القرآن ومن ثمّ يعرفونها على الواقع الحقيقي. تصديقاً لقوله تعالى:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا} صدق الله العظيم [النمل:93].

    حتى يتبيّن لهم أنه الحقّ من ربّهم بالعلم والمنطق على الواقع الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    إذاً لا بُدّ للمهديّ أن يجعله الله مؤهلاً لبيان هذه الآيات بالعلم والمنطق، وكذلك جعل الله المهديّ المنتظَر حكماً بين علماء المسلمين فيما كانوا فيه يختلفون فيدعوهم إلى الرجوع إلى الاحتكام إلى كتاب الله المحفوظ من التحريف ليحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون في السُّنة النبويّة، وذلك لأنّ الأحاديث النبويّة الحقّ إنما جاءت من عند الله كما جاء هذا القرآن العظيم، ولأنّ الله لم يعدُكم بحفظ السُّنة من التحريف ولكنه أمركم بتدبر محكم القرآن للمُقارنة بينهنّ وبين الأحاديث الواردة عن النّبيّ عليه الصلاة والسلام، وعلّمكم الله بأنّ ما كان من الأحاديث النبويّة من عند غير الله بأنّكم سوف تجدون بينها وبين آيات القرآن المحكمات في نفس الموضوع اختلافاً كثيراً جملةً وتفصيلاً ومن ثمّ تعلمون بأنّ ما خالف القرآن المحكم من الأحاديث النبويّة أنّه من عند غير الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (81) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (82) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً (83)} صدق الله العظيم [النساء].

    وفي هذه الآيات ذكر الله المهديّ المُنقذ للمسلمين من فتنة المسيح الدجال وأنه لولا فضل الله عليكم يا معشر المسلمين لاتَّبعتم الشيطان إلا قليلاً، ذلك لأنّ المسيح الدجال هو الشيطان الرجيم بذاته ولكنّ الله بعث لكم من فضله ورحمته المهديّ المنتظَر ليُنقذكم من فتنة المسيح الدجال ويُفصّل لكم حقيقته تفصيلاً ثمّ يُبطل مكر المسيح الدجال الشيطان الرجيم فلا يتبعه المسلمون، ومُهمة الإنقاذ كُلف بها من آتاه الله علم الكتاب القرآن العظيم.

    وجاء المهديّ المنتظَر بقدرٍ مقدور في الكتاب المسطور ليُتمّ الله به نوره فيظهره على الدّين كلّه ولو كره المجرمون ظهوره. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)} صدق الله العظيم [التوبة].

    ولم يجعل الله المهديّ المنتظَر نبياً ولا رسولاً بل جاء ناصراً لما جاء به محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم تصديقاً لوعد الله لنبيّه ليظهر أمره على يده تصديقاً لوعد الله في قوله تعالى:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (2) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(6)} صدق الله العظيم [القلم].

    ثم أقسم الله بحرفٍ آخر من حروف الاسم ناصر وهو الحرف
    (ص) ليبعثه الله والذين كفروا في عزَّة وشقاق في الأرض يحاربون دين الله بحجّة الإرهاب ويريدون أن يطفئوا نور الله ويأبى الله إلا أن يتمّ نوره فبعث المهديّ المنتظَر ناصر ليُحاجّ النّاس بالقرآن العظيم والذين كفروا في عزّةٍ وشقاقٍ في عصر الدعوة بالقرآن والرجوع إليه حتى إذا لم يعترف بأمره بوش الأصغر وأولياؤه ومن ثمّ يظهره الله ببأسٍ شديدٍ من لدنه على النّاس كافة وهم من الصاغرين. تصديقاً لقول الله تعالى: {ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)} صدق الله العظيم [ص].

    فأنا صاحب الرمز
    (ن) في القرآن العظيم وأنا صاحب الرمز (ص) في القرآن العظيم. أقسم الله بعبده وبالقرآن ذي الذكر الذي أحاجُّكم به ثمّ يعرض عني المسلمون برغم حاجتهم لمن يقودهم ويوحِّد صفّهم وعدوهم في عزّةٍ وشقاقٍ لدينهم ثمّ لا يصدِّقه المسلمون ثمّ يهلك الله عدوهم ويعذب المسلمين عذاباً شديداً فيُظهر المهديّ المنتظَر في ليلةٍ على النّاس كافة وهم من الصاغرين.

    وأما سبب العذاب أنّه شمل قرى المسلمون ذلك لأنّهم كذلك لم يعترفوا بشأن المهديّ المنتظَر الذي يحاجّهم بالقرآن العظيم وسوف ينصره الله بآية العذاب الشاملة لقرى الكفار والمسلمين بكوكب العذاب الأليم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (58) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (59)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وهذه الآية واضحةٌ وجليّة تَعِدِ النّاس بعذابٍ يشمل قراهم كافةً، وذلك لأنّ هذا القرآن رسالةٌ إلى النّاس كافةً وهم عنه معرضون برغم أنّي أحاجُّهم به وأفصّله لهم تفصيلاً، ولكن لا فائدة فلم يصدِّق بالبيان الحقّ حتى الذي هم به يؤمنون، ولذلك ترون آية التصديق بالحقّ آية العذاب الشاملة لجميع قرى الكفار به والمسلمون، وما الفائدة من إيمانهم بالقرآن وهم لم يصدِّقوا بالبيان الحقّ له على الواقع الحقيقي بلا شك أو ريب؟ فإذا المسلمون عن الحقّ معرضون ولذلك سوف يهلك عدّوهم ويعذبهم عذاباً شديداً ولكنه لن يهلكهم بل سوف يعذبهم عذاباً شديداً إلا أن ينقذوا أنفسهم بالتصديق بالحقّ وجئتكم أنا وكوكب العذاب على قدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور لعلكم تعقلون.

    وكذلك جعل الله المهديّ المنتظَر إماماً للمسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (46)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فأمّا آية التكليم في المهد فتلك آية للمسيح عيسى ابن مريم قد مضت وانقضت يوم كلم النّاس وهو في المهد صبيّاً وتأتي الآن معجزة التكليم لابن مريم وهو كهلٌ، وما العجيب أن يُكلمكم كهلا إلا لأنّ الله سوف يبعث جسده الذي في تابوت السكينة ليُكلمكم وهو كهلٌ ومن الصالحين، ومعنى قوله ومن الصالحين أي أنّه لم يأتِ ليدعو النّاس إلى اتّباعه؛ بل من الصالحين التّابعين للمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين.

    وبيان هذه الآية في السٌّنة المهداة في حديث محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه] صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [أبشركم بالمهدي؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً] صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    وهذه الأحداث كما ترونها في عصر الظهور اختلافٌ بين علماء المسلمين وتفرقهم حتى فشلوا وذهبت ريحهم كما هو حالكم الآن أذلة وعدوكم في عزّة وشقاق، ولكن محمد رسول الله لم يقُل اسم المهديّ المنتظَر محمد بل قال عليه الصلاة والسلام:
    [لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي] صدق عليه الصلاة والسلام.

    وقال صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي].

    وقال صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً] صدق عليه الصلاة والسلام.

    ولكن محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لم يقُل اسم المهديّ محمد بل قال عليه الصلاة والسلام:
    [يواطئ اسمه اسمي]؛ بمعنى أنه لا بُدّ أن يأتي الاسم محمد مواطئاً في اسم المهديّ، والحكمة من ذلك لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر نظراً لأنّ المهدي لم يجعله الله نبياً ولا رسولاً بل ناصراً لما جاء به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولن تتحقّق الحكمة البالغة من التواطؤ حتى يكون اسم المهدي (ناصر محمد)، وجعل الله التواطؤ للاسم محمد في اسمي في اسم أبي لكي تتحقق الحكمة من التواطؤ (ناصر محمد)، ولو قال عليه الصلاة والسلام اسم المهدي المنتظر (محمد) لما قالت طائفة اسمه (أحمد) بسبب عدم فهمهم لحديث الحكمة الحقّ [يواطئ اسمه اسمي]، ويوجد هناك فرق بين (اسمه اسمي) و (يواطئ اسمه اسمي)، فلو قال اسمه اسمي لصار اسمه محمد، ولمّا قال عليه الصلاة والسلام [يواطئ اسمه اسمي] والتواطؤ هو التوافق وقد وافق اسم محمد عليه الصلاة والسلام في اسمي في اسم أبي (ناصر محمد) ولا ينبغي أن يكون اسم المهديّ الذي يُسميه به أبيه بقدر مقدور في الكتاب المسطور بغير اسم ناصر محمد.

    وأما قوله عليه الصلاة والسلام:
    [ من سمّاه فقد كفر]؛ بمعنى أنّ الذين يسمون المهديّ المنتظر بغير اسم الصفة (المهدي المنتظر) فسوف يكونون أول كافرٍ بشأنه ولا يقصد كفراً بالدّين بل يقصد عليه الصلاة والسلام بأنّ أصحاب التسمية بغير الحقّ سوف يكونون أول كافرٍ بشأن المهديّ المنتظَر الحقّ في عصر الدعوة للحوار، فيقولون: إنّ اسمك يخالف المعتقد بل أنت كذّاب أشِر ولست المهديّ المنتظَر، فهؤلاء يكونون أوّل من يكفر بالمهديّ المنتظَر.

    وأما نزول المسيح عيسى من السماء إنّما يقصد روح المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام تتنزل إلى الجسد ليبعثه الله حياً فيُكلمكم كهلاً، ذلك لأنّ روح المسيح رفعه الله إليه وطهّر الجسد فوضعه في تابوت السكينة وأضيف رقم آخر إلى رقم أصحاب الكهف، وقال الله تعالى:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فانظروا وتدبروا في هذه الآية فتجدون التَّوفّي والرّفع إلى السماء وهذا يخص توفّي ورفع الروح للمسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام، ومن ثم أخبرنا الله أنّه أنقذ جسد المسيح عيسى ابن مريم من الذين كفروا فلم يصلبوه ولم يقتلوه بل أيّده الله بالملائكة والروح القدس وقاموا بتطهير الجسد فلم يلمسه الذين كفروا بسوء ووضعوه في تابوت السكينة، ولذلك قال الله تعالى:
    {إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ }صدق الله العظيم [آل عمران]؛ ومعنى قوله تعالى: { إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ} أي روح المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام.

    وأما قوله تعالى:
    {وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ} ويقصد الجسد بأنه لم يلمسه الذين كفروا بسوء بل طهّره الملائكة وأنقذوه من الذين كفروا لم يمسّوه بسوء ووضعوه في تابوت السكينة فجعلوه رقماً مضافاً إلى أصحاب الكهف، وذلك هو الرقيم المضاف لرقم أصحاب الكهف. ومن أراد أن يُعْصمَ من فتنة المسيح الكذاب فعليه أن يفهم العشر آيات من سورة الكهف وفيهما جاء ذكر المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام ودلّت على مكانه وأنّه الرقيم المضاف إلى أصحاب الكهف، وما للنّصارى من علم ولا لآبائهم وظنوا بأن الله لم ينقذ جسده من الذين كفروا. وقال الله تعالى: بسم الله الرحمن الرحيم {الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا ۜ﴿١قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴿٢مَّاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا﴿٣وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّـهُ وَلَدًا ﴿٤مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ ۚ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ ۚإِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا ﴿٥فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا ﴿٦إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿٧وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا ﴿٨أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿٩إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿١٠} صدق الله العظيم [الكهف].

    فهذه هي العشر آيات الأولى من سورة الكهف، وبما أنّ المسيح الكذاب سوف يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ويقول أنّه الله وما كان لابن مريم أن يقول ذلك بل هو كذّاب لذلك يُسمى المسيح الكذاب، ولذلك دلّكم الله فأخبركم أين يكون المسيح عيسى ابن مريم الحقّ والذي لا يدّعي الربوبية بأنّه أضافه مع أصحاب الكهف وجاء ذكره في هذه العشر الآيات الأولى من سورة الكهف، ذلك لأن النّصارى ظنّوا بأنّ الله لم يُنقِذ جسد المسيح عيسى ابن مريم وأنّ اليهود مثّلوا به، وما لهم من علمٍ ولا لآبائهم الأولين عن حقيقة الأمر وأنّ الله رفع روحه إليه وطهر جسده من الذين كفروا وجعله رقماً يُضاف إلى أصحاب الكهف وذلك الرقيم المعطوف في القصة في الآية رقم (9) في قول الله تعالى:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً(9)} صدق الله العظيم [الكهف].

    ولذلك قال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال] صدق عليه الصلاة والسلام.

    فقد أخبركم لكي تعلموا أنّ المسيح الكذاب سوف يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ولذلك أمركم بحفظ هذه الآيات حتى إذا جاء بيانها تكون أمّة محمد قد حفظوها فيعلمون حقيقة الحكمة من حفظها فيعلمون المسيح الحقّ من المسيح الكذاب.

    وأما أسماء المهديّ المنتظَر فله في الكتاب ثلاثة أسماء وجميعهن لهنّ حقيقة ذاتيّة وهنَّ:
    1- ناصر محمد : وهذا يحمل صفة النّصرة لمحمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فيكون اسماً على مسمى.
    2- المهدي المنتظر : ويحمل علم الهدى إلى الصراط المستقيم فيهدي الله به النّاس أجمعين إلا من أبى رحمة الله من شياطين الجنّ والإنس، ويهدي الله به ما دون ذلك ولذلك يُسمى المهدي المنتظر.
    3- عبد النّعيم الأعظم : وهذا الاسم يحمل صفة العبوديّة للمهديّ المنتظر لأنّه عبَدَ الله كما ينبغي أن يُعبد وحقّق الحكمة من الخلق ذلك لأنّ المهديّ المنتظَر يعبد رضوان نفس الله تعالى، وكيف يكون الله راضياً في نفسه ما لم يُدخِل كل شيءٍ في رحمته؟ ولن يُدخِل النّاس في رحمته حتى يجعلهم أمّةً واحدةً تحت راية علم الهدى المهديّ المنتظَر.

    ومن ثمّ تأتي الفتنة بالمسيح الدجال بعد أن يهدي الله بالمهديّ النّاس جميعاً فيجعلهم أمّةً واحدةً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم [العنكبوت].

    فأما الرمز
    { الم } فذلك ثلاثة أحرف من اسم (المهدي) وهنّ ثلاثة الأحرف الأولى (الم) الذي يهدي الله به النّاس جميعاً، ومن ثمّ تأتي فتنة المسيح الكذاب ولذلك لم يقُل الله أحسب الذين آمنوا وذلك للتبعيض من النّاس ولكنه في هذه الآية قد جعل النّاس أمّةً واحدةً قُبيل فتنة المسيح الدجال، ولذلك قال: {الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم، ومعنى قوله: {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} وتلك هي الفتنة بالمسيح الدجال من بعد أن جعل الله النّاس أمّةً واحدةً بهَدي المهدي المنتظر الحقّ الذي فيه تمترون بغير الحقّ.

    وأما اسم الله الأعظم فقد بيّنتُه من القرآن العظيم، وإنّه ليس لله اسماً أعظم من اسمٍ سبحانه! ومثل الاسم الأعظم كمثل أي اسمٍ من أسماء الله الحسنى بلا فرق شيئاً، ولكن لماذا يُسمّى بالأعظم؟ وذلك لأنه نعيمٌ أعظم من جنّة النّعيم وذلك الاسم جعله الله حقيقةً لرضوان نفس الربّ على قلب العبد فيشعر من رضي الله عنه بنعيمٍ نفسيٍّ عظيمٍ وذلك هو نعيم الريحان النفسي وهو أعظم من نعيم الجنّة المادي، وقال الله تعالى:
    {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٨٨﴾‏ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ‎﴿٨٩﴾}‏ صدق الله العظيم [الواقعة].

    فأمّا روح الريحان النّفسي فهو نعيمٌ روحي حصل انعكاساً لرضوان الله على عبده، وأما قوله وجنة نعيم فهو نعيم الجنّة المادي ولكن نعيم الروح والريحان النفسيّ هو أعظم نعيماً من جنّة النّعيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    فكيف تُنكر بأنّ رضوان الله نعيمٌ أعظم من الجنّة؟ بل ذلك حقيقةٌ للاسم الأعظم (النّعيم الأعظم)، أي إنّه نعيمٌ أعظم من الجنّة وليس أعظم من أسماء الله الأخرى سبحانه وتعالى علواً كبيراً! بل النّعيم الأعظم من الجنّة كما بيّن لكم الله ذلك في القرآن العظيم بأنّ حقيقة رضوان نفسه عليكم نعيمٌ أعظم من نعيم الجنّة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

    وأمّا الحسرة في نفس الله على عباده فالسبب يا أيّها السائل لأنّ الله أرحم الراحمين وليس هينٌ عليه أن يكفر به عباده فيجبرونه أن يعذبهم عذاباً نكراً، بل لقد علمتُ بما في نفس ربّي ولذلك حرّمتُ على نفسي الجنّة حتى يتحقق نعيمي الأعظم وهو أن يكون الله راضياً في نفسه وليس متحسراً على أحدٍ من عباده، فكيف تنكر تحسر أرحم الراحمين على عباده في قول الله تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    فكيف لا يتحسّر على عباده وهو أرحم الراحمين؟ ولكنهم ظلموا أنفسهم وليس ذلك هيناً في نفس أرحم الراحمين ولو لم يظلمهم شيئاً.

    وأما حسرتهم على أنفسهم فهذا شيء آخر؛ حسرة العبد على نفسه وندمه لعصيان ربّه لعدم اتّباع رسله، ولكنك تريد تحريف كلام الله عن مواضعه لكي يستيئس النّاس من رحمة ربّهم وأنّه غليظ ولذلك يئِس من رحمته شياطين البشر كما يئِس الكفّار من أصحاب القبور، ولكنّي أفتي النّاس أنّ الله هو أرحم الراحمين وإن يستغفروه فيتوبوا إليه فيجدوا بأنّ الله وسِع كل شيء رحمةً وعلماً، ولكنّ أكثر النّاس لا يعلمون.

    وأنت تقول إنّ الآية معناها يا حسرتنا على أنفسنا في قول الله تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وأتحدّاك وجميعَ أهل اللغة أن يحرِّفوا هذه الآية عن موضعها، وهل تظنّ حين يُهلك الله الكفار أنّه مسرورٌ بذلك؟ بل حزينٌ على عباده الذين ظلموا أنفسهم فتحسّر عليهم في نفسه سبحانه لأنه أرحم الراحمين، ولذلك قال تعالى:
    {وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    فهل يوجد في الآيات ذكرى تحسّر العباد على أنفسهم؟ فقد أهلكهم الله ومن بعد هلاكهم ولم يظلمهم شيئاً. قال تعالى:
    {إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وأما سبب تحسّره على عباده لأنّه أرحم الراحمين، أرأيت لو عَصَوْك أولادك زمناً طويلاً ومن ثمّ قدرت عليهم فجمعتهم وأوقدت ناراً كبرى فألقيت بهم جميعاً في نار جهنّم، بالله عليك تخيّل مدى حسرتك على أولادك حين ذلك فما بالك بتحسر من هو أرحم بهم من أمّهم وأبيهم؟ فهل فهمت أيّها الكاشف يا من تصفني بأنّي ألفّ وأدور؟ أقول لك هل تبيّن لك الحقّ؟ وإن قلت كلا واستمررت في الإعراض فعند ذلك سوف أعلم علم اليقين من تكون، فإن حاولت أن تصدّ عن الحقّ بعد هذا الردّ من المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّك فأنت من الذين سوف أدعوه للمُباهلة لئن أنكرت الحقّ، وأقسم بالله إذا دعوتك للمباهلة فلأني أعلم علم اليقين أنّه تبيّن لك الحقّ وإنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّك ولكنّك للحقّ لمن الكارهين، فلئن أعرضتَ عن هذا الردّ ووصفتني بغير الحقّ فعند ذلك سوف أعلم من تكون ولن أردّ عليك أيّها الكاشف بعد هذا الردّ الحقّ الواضح والبيّن، ولكني سوف أدعوك مباشرةً للمباهلةً وسوف يحكم الله بيننا بالحقّ عاجلاً من بعد المُباهلة ليجعلك عبرةً للآخرين.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  9. افتراضي پاسخ امام به «کاشف» : برادر گرامی، برهان دراثبات اصل و نسب نیست..


    - 9 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - 04 - 1430 هـ
    14 - 04 - 2009 مـ
    ۲۵-فروردین-۱۳۸۸ه.ش.
    11:02 مساءً
    ـــــــــــــــــــ


    پاسخ امام به «کاشف» : برادر گرامی، برهان دراثبات اصل و نسب نیست..

    بسم الله الرحمن الرحيم، و رسول خداوندعليه الصلاة والسلام فرموده‌اند:
    [ كُلكم من آدم وآدم من تراب لا فرق لعربي على عجمي ولا أسود على أبيض إلا بالتقوى ]
    [ همه شما از "آدم" و آدم از خاک است و فرقی بین عرب و غیر عرب و سپید با سیاه نیست مگر بر اساس تقوا]

    صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
    برهان این حدیث حقّ نبوی را در آیات محکم خداوند می‌یابید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَا أَيُّهَا النّاس إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} صدق الله العظيم [الحجرات:13]
    اگر کسی اهل تقوا و ترس از پروردگار نباشد؛ انتساب وی به آل بیت منجر به مکرم شدنش خواهد شد؟ بفرمایید این کتاب خداوند است؛ عموی محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – ابولهب از کسانی بود که مورد لعنت خداوند قرار گرفت. قدر خود را نشناخت و روز قیامت منزلتی نداشته و نسبت و وابستگی خونی او با محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –فایده‌ای برایش نخواهد داشت.
    لذا در کتاب خداوند نسبت حق؛ نسبت تقوا است که باعث بلند مرتبه شدن می‌گردد وافتخار به خانواده و نسبت‌های فامیلی و زیادی مال و فرزند نیست؛ اینها آنها را به خداوند نزدیک نمی‌کند.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی است:

    {وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ} صدق الله العظيم [سبأ:۳۷]
    و اما درباره نسبت امام مهدی حقّ، نسبت او به آل بیت از فرزندان امام حسین بن علی بن ابی طالب می رسد و خداوند رجس و پلیدی را از آل بیت دور نمی‌کند؛ مگر به درگاه پروردگار انابه نمایند تا پلیدی را ببرد و آنها را پاک و مطهر سازد و از آنجا که ابولهب به درگاه پروردگارش انابه نکرد تا قلبش را هدایت کرده و پلیدی را ببرد؛ لذا خداوند او را از پاکان آل بیت قرار نداد با این که او از آل بیت محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از بني هاشم بود. پس ای کسانی که از آل بیت هستید، تقوا پیشه کرده و به درگاه پروردگارتان انابه کنید تا قلبتان را پاک سازد و پلیدی وغروررا از وجودتان پاک و مطهرتان نماید. اما شما نسبت به مردم به ناحقّ کبر و غرور دارید. می‌بینم برای بسیاری ازشما رسیدن نسبت‌تان به آل بیت کافی است ولی ناصر محمد یمانی که مردم می‌دانند از قبائل مشهور و دارای اصل و نسب است و خداوند رسولش نیز به او فتوا داده‌اند که نسبت او به حق به فرزندان امام علی و فاطمة فرزند محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – می‌رسد؛ دربرابر مؤمنان تکبر نمی‌ورزد و خود را به خاطر اصل و نسب خود بهتر از آنان نمی‌داند مگر با تقوا و درجات علمی. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    ‏{‏يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ‏}‏
    صدق الله العظيم [المجادلة:۱۱]

    حتی اگر همه عالم هم شهادت دهند من ازآل بیت هستم؛ من با آن برایتان حجت نیاورده و نخواهم آورد تا باور کنید مهدی منتظرم؛ چرا که خداوند حجت من در برابر شما را اثبات اصل و نسبم نمی‌داند، بلکه حجت خداوند بر شما این است که به من دانشی عنایت کرده که بیش از دانش شماست و این برهان خلافت و رهبری از جانب خداوند است؛ تا بدانید که خداوند به حق مرا از میان مؤمنان صالح برگزیده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
    {إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ}
    صدق الله العظيم [البقرة:۲۴۷]

    و سپس بدانید که من به حق از آل بیت بوده و از کسانی نیستم که به ناحق دروغ می‌گویند.
    پس برهان خلافت و امامت من این است که خداوند علم مرا نسبت به تمام علمای امت اسلامی وسعت بخشیده است و علت هم این است که بتوانم درموارد اختلاف؛ باحکم حق و قانع کننده از کتاب خداوند قرآن عظیم میان‌شان داوری نمایم. و آنان نیز به خاطرحکم حقی که میان‌شان شده در سینه خود احساس ناراحتی نکرده و کاملا تسلیم باشند و یقین پیدا کنند که ناصر محمد یمانی درمورد اهل بیت بودن خود به مردم دروغ نمی‌گوید. برای‌شان روشن گرديد که خداوند با حجت بالغه از آیات محکم قرآن عظیم او را یاری کرده است، البته اگر در موارد اختلاف، کتاب خداوند را مرجع و حکم بدانید واگر سرپیچی کنید و بخواهید ناصر محمد یمانی از چیز دیگری برای شما دلیل و حجت بیاورد؛ حتی اگر خداوند یک میلیون سال هم به من وشما عمر بدهد تا یک ملیون سال با یکدیگر مجادله کنیم ؛ جز ازکتاب خداوند و سنت حق رسولش برای شما حجت نمی‌آوریم. چرا باید از آوردن حجت حق از کتاب خداوند و سنت رسولش عدول کنیم؛ مگر بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ پروردگارا شاهد باش که من ابلاغ کردم. وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو المسلمين الذليل على المؤمنين العزيز على الكافرين المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 103166 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..




    - 9 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - 04 - 1430 هـ
    14 - 04 - 2009 مـ
    11:02 مساءً
    ـــــــــــــــــــ



    وليس البرهان أخي الكريم هو إثبات النسب ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وقال عليه الصلاة والسلام:
    [كُلكم من آدم وآدم من تراب لا فرق لعربي على عجمي ولا أسود على أبيض إلا بالتقوى] صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    وبرهان هذا الحديث النّبويّ الحقّ تجدونه في مُحكم قول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النّاس إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} صدق الله العظيم [الحجرات:13].

    وهل من انتسب لآل البيت يصير من المكرّمين ما لم يكن من الذين اتّقوا ربَّهم؟ فها هو في الكتاب تجدون عمَّ محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- أبو لهب من الذين لعنهم الله وأهان قدره ولن يقيم له يوم القيامة وزناً ولم ينفعه حسبه ونسبه أنّه عمُّ محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    إذاً النسب الحقّ رفيع المُستوى في الكتاب هو نسبُ التقوى وليس الافتخار بالأحساب والأنساب وكثرة المال والبنون وليس ذلك ما يقرِّبهم إلى الله زُلفى. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ} صدق الله العظيم [سبأ:37].

    وبالنسبة لنسب الإمام المهدي الحقّ فهو ينتمي إلى آل البيت من ذرية الإمام الحسين بن علي بن أبي طالب، ولا ولن يُذهِب الله الرجس عن آل البيت إلا من أناب منهم إلى ربّه ليُذهِب الرجس عنهم فيُطهِّره تطهيراً، وبما أنّ أبا لهبٍ لم يُنِب إلى الله ليهدي قلبه ويذهب الرِّجس عنه ولذلك لم يجعله من المُطهَّرين من آل البيت برغم أنّه من آل بيت محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- من بني هاشم، فاتقوا الله يا معشر آل البيت وأنيبوا إلى ربّكم ليطهّر قلوبكم ويُذهب الكبر والرجس عنكم فيطهِّركم تطهيراً، أما تكبّركم على النّاس وغروركم بغير الحقّ! ويرى كثيرٌ منكم أنّه يكفيه أنّه ينتمي لآل البيت! ولكنّ ناصر محمد اليماني الذي سَيَعْلَمُ النّاس إنّه ذو حسبٍ ونسبٍ مشهورٍ بين القبائل ثم أفتاه الله ورسوله عن نسبهِ الحقّ من ذرية الإمام علي وفاطمة بنت محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لا يتكبّر على المؤمنين ولا يرى أنّه خيرٌ منهم بحسبه ونسبه إلا بالتقوى ودرجات العلم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    ‏ {‏يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ‏} ‏صدق الله العظيم [المجادلة:11].

    ولا ولن أُحاجّكم أن تصدّقوا بأنّي الإمام المهديّ لأنّي من آل البيت حتى لو شهِد العالم بأسره أنّي من آل البيت لما جعل الله الحجّة عليكم أن أثبت لكم ذلك بل جعل الله الحجّة عليكم أن يزيدني بسطةً عليكم في العلم وجعل الله ذلك هو برهان الخلافة والقيادة لتعلموا أنّ الله اصطفاني بالحقّ من بين المؤمنين الصالحين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ} صدق الله العظيم [البقرة:247]. ومن ثم تعلمون أنّي حقاً من آل البيت ولم أكن من المفترين بغير الحقّ.

    إذاً برهان الخلافة والإمامة أن يزيدني الله على كافة علماء أمّة الإسلام بسطةً في العلم وذلك حتى أستطيع أن أحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون بالحُكم الحقّ المُقنع من الكتاب القرآن العظيم ومن ثم لا يجدون في صدورهم حرجاً مما قضيتُ بينهم بالحقّ ويُسلِّموا تسليماً ويعلمون علم اليقين أنّ ناصر محمد حقاً لا يكذب على النّاس أنّه من آل البيت، فقد تبيّن لهم إنّ الله أيّده بالحجّة البالغة علم الكتاب القرآن العظيم إذا جعلتم كتاب الله هو المرجع والحكم فيما كنتم فيه تختلفون، فإن أبيتُم وتريدون ناصر محمد اليماني أن يُحاجّكم بغيره فلا ولن أُحاجّكم بغير كتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ لو مدَّ الله عمري مليون عام وكذلك أعماركم من أجل الحوار مليون عام لما تنازلتُ عن الحجّة عليكم بالحقّ كتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ، وهل بعد الحقّ إلا الضلال! اللهم قد بلّغت بالحجّة الحقّ اللهم فاشهد.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو المسلمين الذليل على المؤمنين العزيز على الكافرين؛ المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  10. افتراضي پاسخ به «کاشف» :خداوند پرده را برایت کنار بزند شاید از بازداشتن مردم از حق پروا کنی...

    - 10 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 04 - 1430 هـ
    16 - 04 - 2009 مـ
    ۲۷-فروردین-۱۳۸۸ه.ش.
    01:20 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ

    پاسخ به «کاشف» :خداوند پرده را برایت کنار بزند شاید از بازداشتن مردم از حق پروا کنی...

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، وسلام الله بر تو باد"کاشف"؛ باشد که خداوند اگر بداند "کاشف" به دنبال حق است و غیر حق نمی‌خواهد و درصدد مکر و خدعه برای تشکیک در حق نیست؛
    (سلام بر ) تو را بپذیرد، خداوند از آن چه که در نفس تو می‌گذرد آگاه است پس برحذر باش. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ } صدق الله العظيم [البقرة:235]
    ای مرد، مطرح کرده‌ای: او از کجا می‌داند که از اهل بیت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است؟ پیش از این فتوا داده‌ایم که یکی از قبائل بزرگ و شرافتمند از اهل بیت؛ فتوا داده‌اند که ما از اهل بیت هستیم و برای اثبات آن دلیل داریم. ولی این گفته آنها برای ما اهمیت ندارد و در پاسخ آنها با سخنی نیکو جواب دادیم:"ما به خود و اصل و نسب خود مفتخریم و نیازی نیست به قبائل دیگر اعلام کنیم از اهل بیت هستیم. این باعث بالا رفتن درجه و قدر و احترام ما بین قبائل نمی‌شود." تا این که اشراف از قانع کردن ما به این که از اهل بیت هستیم صرف نظر کردند. اما من فتوایی که به حق مستقیم از جانب محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم آمد را باور دارم .قبلا هم از رؤیای حقی که فتوایش تنها به من اختصاص دارد برای‌تان گفتم و آن چه که به شما مربوط است تنها همین قسمت است که :
    [ وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته بالحقّ ]
    [ کسی نیست که با قرآن با تو مجادله کند؛ مگر اینکه بر او غلبه کنی]]

    اگر از کتاب خداوند با من مجادله کرده و با دلایل علمی محکم از قرآن عظیم بر ناصر محمد یمانی پیروز شدی، می‌توانی کشف کنی که ناصر محمد یمانی دروغ گفته و از کسانی است که به ناحق به خداوند و رسولش دروغ می‌بندند. از آن جا که هر ادعایی نیاز به برهان دارد؛ برهان حق بودن این رؤیا این است که اگر این رؤیا حق باشد؛ خداوند آن را در عالم واقعیات محقق می‌سازد و حتما با بیان حق قرآن عظیم مرا یاری می‌نماید پس دانش مرا بیش از دانش تمام علمای امت قرار می‌دهد و این برهان برگزیدگان خداوند در هر زمان و مکان و قاعده خلافت و امامت در هر زمان و مکان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (۲۴۷)
    } صدق الله العظيم [البقرة]

    اثبات اصل و نسب و اثبات این که کسی از اهل بیت است؛ بی شک و تردید نمی‌تواند برهان باشد برادر گرامی من، یعنی همین که کسی ثابت کرد از اهل بیت است آیا این دلیلی برای مهدویت اوست؟ تو اشتباه می‌کنی! تصور کن آن مدعی که به ظاهر از اهل بیت است ولی فرزند زنا است و مادرش به شوهرش خیانت کرده است و فرزندی برایش آورده که از نسل دیگری است و سپس این مرد ادعا نماید که مهدی منتظر است؛ آیا تو به خاطر این که به یقین او را از اهل بیت می‌دانی؛ تصدیقش می‌کنی؟ مگر نمی‌بینی که در اشتباهی! برادر به یاد داشته باش که این نسب (اهل بیت بودن) بیش از هزار و چهارصد سال قبل آغاز شده، وهمه چیز به هم آمیخته شده است و شما نمی‌دانید کدام یک واقعاً از اهل بیت هستند و کدام یک باطلند. پس تنها برهانی که باقی می‌ماند؛ داشتن علمی محکم و فراگیر از قرآن است و این است که نسب و خلافت و امامت و قیادت مرا بر امت ثابت می‌کند و میز گفتگو حکم خواهد کرد که دانش چه کسی برتر و دلایل چه کسی استوارتراست.
    برادر من "کاشف" باید با تو صادق باشم؛ گاهی در تو خیر زیادی می‌بینم و گاهی به شدت نسبت به تو شک می‌کنم که گویا می‌خواهی با روشی هوشمندانه راه پیروی از حق را منحرف سازی؛ اما اگر چنین باشد، من از تو باهوش ترم. اما نمی‌خواهم به ناحق به تو ظلم کرده باشم. پس با وجود رفتارهای قبلی که از تو دیدیم، ظن نیک به تو می‌بریم؛ باشد که خداوند تو را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت نماید وتو را از انصار پیشگام برگزیده سازد...ما چنین امیدی به پرورگار عالمیان داریم

    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوك الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 103167 من موضوع رد الإمام على العضو كاشف وبياناته إلى الشيعة الاثني عشر ..




    - 10 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 04 - 1430 هـ
    16 - 04 - 2009 مـ
    01:20 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ



    الردّ على الكاشف كشف الله عنك غطاءك لعلك تتقي الله بعدم الصدود عن الحقّ ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    وسلامُ الله عليك أيها الكاشف لعل الله يتقبّل إن كان يعلم أنّ الكاشف يريد الحقّ ولا غير الحقّ ولا يسعى بمكرٍ وخداعٍ خفيٍّ للتشكيك في الحقّ، والله أعلمُ بما في نفسك فاحذره. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ} صدق الله العظيم [البقرة:235].

    ويا رجل، إنّ سؤالك لناصر محمد اليماني هو: كيف علم أنّه من آل بيت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ وسبق وأن أفتيناك إنّ قبيلةً من الأشراف من أهل البيت قد أفتونا إنّنا نحن من آل البيت وأفتوا بأنّ لديهم ما يثبت ذلك، ولكنّنا لم نكترث لقولهم وأجابهم من أجابهم منا بقولٍ كريمٍ وقال لهم: "نحن مُعتزّون بأنفسِنا وبحسبِنا وبنسبنا ولا داعي أن نُعلن للقبائل اليوم أنّنا من أهل البيت فلن يرفع ذلك من درجاتنا وتقديرنا واحترامنا بين القبائل". حتى صرف نظر الأشراف بإقناعنا أنّنا من أهل البيت، ولكنّي صدّقتُ الفتوى الحقّ المُباشرة من محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- كما فصّلتُ لكم من قبل في الرؤيا الحقّ وكما أخبرتكم أنّ الرؤيا فتواها تخصّني وحدي من الله وما يخصّكم أنتم في الرؤيا هو قول واحد فقط:
    [[ وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته بالحقّ ]].

    فإن جادلتني من كتاب الله وهيمنتَ على ناصر محمد اليماني بسلطان العلم من القرآن العظيم فهنا أيّها الكاشف استطعتَ أن تكشف كذب وافتراء ناصر محمد اليماني إن كان من الذين يفترون على الله ورسوله بغير الحقّ، وبما أنّ لكل دعوى برهاناً وبرهان الرؤيا الحقّ على الواقع الحقيقي هو حتماً إذا تلك الرؤيا حقّ من الله فحتماً سوف يؤيّدني الله بالبيان الحقّ للقرآن العظيم فيزيدني على كافة علماء الأمّة بسطةً في العلم، وذلك هو برهان الاصطفاء في كلّ زمانٍ ومكانٍ وناموس الخلافة والإمامة في كلّ زمانٍ ومكانٍ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وليس البرهان أخي الكريم هو إثبات النسب أنّه من أهل البيت لا شك ولا ريب، وفور إثبات نسب المدعي يجب التصديق بادعائه المهديّة فإنّك لمن الخاطئين! فتصور أنّ المدّعي من آل البيت ظاهر الأمر وهو ابن زنى وأنّ أمّه خانت زوجها وأنجبت له ولداً من نسل قومٍ آخرين ثم يدّعي ذلك الرجل فيقول أنّه المهديّ المنتظَر، فهل تراك سوف تُصدِّقه لأنّك تعلم علم اليقين أنّه من آل البيت؟ أفلا ترى أنّك لمن الخاطئين!.
    ويا أخي، تذكّر إنّ هذا النسب بدأ قبل أكثر من ألف وأربعمائة عام واختلط الحابل بالنابل ولم تكن تعلم أيُّهم أهل البيت الحقّ وأيُّهم الباطل، وبقي برهان العلم المُلجم بالحقّ هو من سوف يثبت نسبي وخلافتي وإمامتي وقيادتي للأمّة، والحَكَمُ طاولة الحوار بالعلم والسلطان.

    ويا أخي الكاشف، إنّي سوف أصدِقك القول في شأنك إنّي أحياناً أتوسّم فيك خيراً كثيراً، وأحياناً أشكّ في أمرك شكّاً كبيراً وكأنّك تريد أن تصُدّ عن الحقّ بطريقة ذكية، ولكنّي أذكى منك إن كنت كذلك، ولكني لا أريدُ ظُلمك بغير الحقّ وسوف نظنّ فيك خيراً برغم ما قد بدر منك من قبل، وعسى الله أن يهديَك صراطاً مستقيماً فيجعلك من الأنصار المكرمين السابقين الأخيار كما أرجو من ربّ العالمين.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوك؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 02-05-2019, 07:23 AM
  2. مشاركات: 7
    آخر مشاركة: 25-05-2017, 08:19 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 24-10-2016, 09:47 AM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 19-01-2016, 02:04 PM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 26-11-2014, 04:53 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •