موضوع : بیان حقیقت اسراء و معراج از قرآن
ترجمه بخشی از بیانات امام:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای پرسشگر، بدان که فرمان به جا آوردن نماز به صورت مستقیم، از ورای حجاب و در شب معراج محمد رسول الله از مسجد الاقصی تا سدرة المنتهی به او ابلاغ شد. در آن شب خداوند آیات بزرگش را نه در رؤیا، بلکه به صورت عینی و حقیقی به او نشان داد.
او از کنار اهالی آتش عبور کرد و شیاطین انس و جنی را دید که قبل از رسیدن روز جزا، مستقیماً و بدون حسابرسی وارد جهنم شده بودند و هم چنین کسانی را در آتش دید که علیرغم آگاهی و با یقین به این که [آیات الهی] واقعاً از جانب خداوند آمدهاند؛ از آن روی گردانیدند و غرور آنها را به گناه کشاند و اینها همان کسانی هستند که قبل از رسیدن روز جزا و بدون حسابرسی وارد آتش میشوند و در روز حساب، عذاب شدیدتری در انتظارشان خواهد بود.
در شب معراج، محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – در مسیر خود و با جسم و روحش از کنار اهالی آتش عبور کرد و با چشم خود آنان را دید. این صعود با قدرت خداوند واحد و قهار عملی شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی در کتابش قرآن عظیم:
{وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون:۹۵]
واین صعود با وجود فاصلهی بسیار زیاد بین زمین [الثری] و سدرة المنتهی عملی شد. سدرة المنتهی حد نهایی صعود و معراج مخلوقات بوده و بعد از آن خالق است. سدرة المنتهی، درخت مبارکی است که نه شرقی است و نه غربی، چرا که به شرق و غرب عرش ملکوت احاطه دارد. اگر قرار بود شرقی باشد میفهمیدیم که اندازه آن کوچک است چرا که میشود آن را در مکان شرقی پیدا کرد. اگر غربی هم بود به همین ترتیب. با وجود مشرقها و مغربها [مشارق و مغارب] اگر کوچک بود یا در شرق بود و یا درغرب. ولی آن چه که ما در قرآن پیدا میکنیم این است که نه شرقی است و نه غربی. سپس در پی یافتن این درخت مبارک و راز و محل آن برآمدیم و دریافتیم که این درخت [همان] عرش عظیم است که محیط به تمام آسمانها و زمین است و بهشتی را هم که عرضش به اندازه آسمانها و زمین است، دربرمی گیرد.
ممکن است کسی سؤال کند:«اگر عرض بهشت به اندازه آسمان و زمین است، پس طول آن چقدر است؟». جواب این است که کره فاقد طول بوده و فقط عرض دارد. جهان هستی کروی شکل است و چهارده کره را در برمیگیرد .این کرات شامل آسمانهای هفتگانه و سپس بهشتی است که عرض آن به اندازه آسمانها و زمین است. هر آسمان از آسمان قبلی بزرگتر بوده و آن را در بر میگیرد. در این حالت آسمان دنیا [آسماننزدیک به ما] کوچکترین آنها و طبقه اول است. بعد از آن آسمان طبقه دوم قرار دارد که از قبلی بزرگتر میباشد. هر آسمانی، آسمان کوچکترش را در بر میگیرد تا به آسمان هفتم برسیم که بزرگترین آسمان بوده و تمام آسمانهای قبلی را در دل خود دارد. این آسمان بزرگترین حجم را داراست. این معنی فرموده خداوند تعالی است که:
{وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْيدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ} صدق الله العظيم [الذاريات:۴۷]
این یعنی هر آسمانی؛ آسمان کوچکتر را در بر میگیرد؛ پس آسمان اول توسط آسمان دوم که وسعتش بیشتر است، احاطه شده است و هر چه که بالاتر برود؛ بنایشان وسیعتر میگردد تا به آسمان هفتم برسد. بعد آن، کرهی بهشت است که عرضش به اندازه آسمانها و زمین بوده و تا مرکز جهان [زمین] میرسد و عالمِ هستی، از انفجار همین مرکز، شکل گرفته است. بعد از بهشت، آن درخت مبارک قرار دارد که تمام آفریدههای خداوند را دربر گرفته است. این آخرین مرز خلقت خداوند و انتهای محدوده ملکوت است که تمام آنچه که آفریده شده؛ و تمام مخلوقات را شامل میشود [و در دل خود دارد] و بالاتر [ازهمه] خالق است. نور خالق تعالی سدرة المنتهی را پوشانده است{سوره نجم: اذْ يغْشَى السِّدْرَةَ مَا يغْشَى}. این درخت نشانه بزرگی است که با آن میتوان مکان بهشت را [که درست نزدیک درخت است] پیدا کرد. میدانیم اندازه بهشت به اندازه عرض آسمانها و زمین است؛ پس سدرة المنتهی از بهشتی که آسمان ها و زمین را در بردارد، بزرگتر است. خداوند اندازهی آن را برای اهل تفکر و اندیشه در قرآن توصیف نموده است. خداوند تعالی میفرماید:
{عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿۱۵﴾} صدق الله العظيم [النّجم]
اگریکی از شما از من بپرسد خانه فلان کس کجاست، و جواب من این باشد که کوه فلان در کنار خانه قرار دارد، صحبت مرا قطع کرده و می گوید:«چطور؟ مگر کوه نسبت به خانه نشانه بزرگتری نیست؟ باید بگویی فلان خانه کنار فلان کوه است» و جواب من این است که راست میگویی؛ خداوند هم راست می گوید که: {عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿۱۵﴾}،به همین دلیل درخت از بهشت که عرضش به اندازه آسمانها و زمین است بزرگتراست. آیا گمان میکنید این درخت کوچک است؟ پس چطور بهشتی که به بزرگی آسمانها و زمین است در کنارش قرار دارد؟ آیا فکر نمیکنید؟ این از آیات بزرگ خداوند است که محمد رسول الله در انتهای راه معراج آن را دید و از ورای آن کلمات خداوند به او القا شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]
آیا گمان میکنید خداوند در بقعه مبارکه [بارگاه مبارک] بر موسی عیان شد و با او حرف زد؟خیر، بلکه خداوند از ورای درخت مبارک [سدرة المنتهی] نجوای خود را به [گوش] او رساند و موسی علیه الصلاة و السلام روی زمین بود . و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّـهُ ربّ العالمين ﴿۳۰﴾} صدق الله العظيم [القصص]
ممکن است افراد گمراه از این آیه استفاده کرده و تفسیر باطلی برای آن ارائه دهند. اما کلام خداوند در قسمت اول آیه به موقعیت مکانی موسی در آن بارگاه مبارک در جانب راست وادی اشاره دارد، اما صوت از درخت [سدرةالمنتهی] است. به همین دلیل است که خداوند میفرماید: با موسی از درخت صحبت کردیم. خداوند سبحان میفرماید:
{نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّـهُ ربّ العالمين} صدق الله العظیم
اما حکمت آن آتش [نار] برای کشاندن موسی به آن بارگاه مبارک بود که در حقیقت آتش هم نبود بلکه نور بود ولی موسی تصور کرد آتش است. زمانی که موسی [به نزدیک آن مکان] رسید آتشی پیدا نکرد، بلکه نوری را دید که از سدرةالمنتهی میآمد. اما موسی متوجه نشد که نور از آسمان میآید و آنرا پهن بر زمین میدید و همین باعث وحشت موسی علیه الصلاة و السلام شد؛ سپس پایش را روی آن نور که روی زمین پهن شدهبود گذاشت. اما با شگفتی متوجه شد که آن نور حرارت ندارد و از سدرةالمنتهی صدای خوشآمد برآمد:
{نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ ربّ العالمين} صدق الله العظيم [النّمل:۸]
این موسی بود که بعد از ورود به دایرهای که تصور میکرد آتش است؛ تبرک شد. آن جا بود که مشاهده کرد آن نور از آسمان میآید. لذا سر خود را بالا برد تا نور خداوند را که از سدرةالمنتهی منبعث میشد تماشا کند و سپس خداوند به موسی فهماند که این نور از نور وجه خداوند سبحان منبعث شده است. به همین دلیل خداوند تعالی می فرماید:
{يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّـهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾} صدق الله العظيم [النّمل]
و چنین است که خداوند نور آسمانها و زمین است و کسی که خداوند برای او نوری قرارنداده است، پس(هیچ) نوری برای اونیست. ما هنوز ادله زیادی برای بیان و تأویل راستین و حق این آیه داریم، ولی مسیح دجال میخواهد از این آیه (سوء) استفاده بکند تا او (دجال ) را به شکل انسانی ببینید که از میان آتش سحرآمیزی که هیچ اساس واقعی ندارد با شما سخن میگوید واین دشمن فرومایه خداوند با اتکا به این آیه خواهد گفت که قرآن را او فرستاه است و یاران او این تأویل باطل را رواج داده و برای او زمینه سازی میکنند. اما ما میدانیم چیزی شبیه خداوند وجود ندارد؛ لذا خداوند نه شبیه انسان است و نه مخلوقات او در آسمانها و زمین به او شباهتی دارند...هیهات هیهات از مکرشان...وخداوند نور نیست بلکه نور از وجه او منبعث میشود و خداوند به مراتب بالاتر از این است . خداوند سبحان و تعالی میفرماید:
{اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شرقيّة وَلَا غربيّة يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّـهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [النّور]
روی ذات خدا فکر نکنید، چطور میخواهید در باره چیزی که مثل و مانندی ندارد تفکر کنید؟ از خلال نشانههای خداوند که در پیش روی شما و در بالای سر و زیر پایتان است به عظمت خداوند تعالی پی ببرید. به آفرینش آسمانها و زمین بیندیشید؛ در وجودتان چیزی جز تعظیم در برابر خالق عظیم نخواهید یافت؛ از شناختن عظمت خداوند سبحان اشک از چشمانتان جاری شده و سپس میگویید: «ربنا ما خلقت هذا باطلا سُبحانك فقنا عذاب النّار».
مجبور شدم که در مورد حقیقت معراج محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – از خاک به سدرةالمنتهی این برهان را بیاورم. معراجی که با کالبد و روح صورت گرفت تا ایشان نشانههای بزرگ خداوندش را به چشم یقین ببیند. سپس از جانب خداوند مستقیما وحی در مورد نمازهای پنجگانه به او فرستاده شد. خداوند این نمازها را عامل پیوند بین عبد و معبود قرار داده است وهر کس آنها را برپا دارد؛ دین خداوند را اقامه کرده و تخریب این پیوند تخریب دین خداست. ببینید اهالی آتش به سؤال مؤمنین در مورد علت ورودشان به آتش چه جواب می دهند:
{مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿٤٢﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿٤٣﴾}صدق الله العظيم [المدثر]
یکی از مسلمانانی که اهل نماز نیست میگوید: «این آیه به کفار اختصاص دارد» و جواب من به او این است که:اگر نماز نمیخوانی از آنها هستی؛ ترک نماز خط فاصل بین ما و آنهاست. پس اگر پیشانی خود را در مقابل خداوندت بر زمین نگذاری؛ به ناحق تکبر ورزیده و از امر خداوندت نافرمانی نمودهای و از فرمان شیطان برای عدم سجده در برابر خداوند و رب العالمین پیروی کردهای و آن روزی که از آنها و دوستانشان خواسته شود سر بر خاک بگذارند؛ قادر به انجامش نیستند چرا که در این جهان علیرغم سالم بودن حاضر به سجده در برابر خداوند نشدند.