الموضوع: پاسخ‌های امام به نسيم وطريد وعلم الجهاد

النتائج 11 إلى 20 من 30
  1. افتراضي ای جماعت انصار، «علم هدایت» را از آیات محکم کتاب برایتان می‌آوریم.

    - 11 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    ۱۲- بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    12:32صبح
    ـــــــــــــــــ


    ای جماعت انصار، «علم هدایت» را از آیات محکم کتاب برایتان می‌آوریم.

    بسم الله الرحمن الرحيم
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين، وبعد ..

    ای مردم از پروردگارتان پروا کنید و به درگاه او انابه نمایید تا شما را به راه راست -صراط مستقیم- هدایت نماید و بدانید اگر خداوند بخواهد تمام مردم را هدایت می‌نماید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا } [السجدة:۱۳]
    { لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً } [الرعد:۳۱]
    { وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً }[يونس:۹۹]
    صدق الله العظيم

    و این بدان جهت است که خداوند بر همه چیز تواناست و از هدایت مردم عاجز نیست و اگر بخواهد همگی را هدایت خواهد کرد. اما خداوند هدایت را منوط به انابه نموده و برهان محکمی که من برایتان می‌آورم نیازی به تأویل ندارد چون از آیات محکم است و حال این آیات محکم را [درباره علم هدایت که منوط به انابه است] برایتان می‌آورم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    ‏{
    قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‎﴿٥٣﴾‏ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ‎﴿٥٧﴾‏ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ‎﴿٥٨﴾‏ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ‎﴿٥٩﴾‏ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ‎﴿٦٠﴾‏ وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‎﴿٦١﴾‏}صدق الله العظيم، [الزمر]
    ای امت اسلام، ای حجاج بیت الله الحرام، همانا که این آیات از آیات محکم و آیات ام الکتاب هستند که برای عالم و جاهلتان بینه و روشن است. هدایت
    شدن منوط به
    انابه است یعنی خواسته‌ای اختیاری از جانب بنده که از پروردگارش طلب و امید هدایت داشته باشد. بعد از این است که اراده‌ی فعلیه [الإشاءة الفعلیة] و عملی خداوند محقق می‌گردد که همانا هدایت فرد به‌سوی خداوند[هدایتِ الهی] است چون خداوند بین انسان و قلبش حائل می‌گردد و انسان بر قلبش تسلطی ندارد و تسلط بر قلب به دست پروردگار است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { واُعْلَمُوا أَنَّ الله يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ } صدق الله العظيم، [الأنفال:۲۴]

    پس زمانی که بنده به درگاه پروردگار انابه کرده و از او بخواهد قلبش را هدایت نماید، هدایت با قدرت پروردگار از راه می‌رسد و قلب را به سوی حق رهنمون می‌گردد و حق، فعلیت یافته و عملی می‌شود. اما هدایت شرطی دارد و آن انابه به درگاه پروردگار است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ }[الرعد:۲۷]
    {وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ‎﴿١٦﴾‏ }[الحج]
    صدق الله العظيم

    و این آیات محکم کتاب است و خداوند در آن «علم هدایت» [چگونگی هدایت شدن] را برای شما روشن می‌سازد. هدایت شدن بر حسب انتخاب از سوی بنده است. اگر راه حق را برگزیند، این خواسته‌ای است که عبد برمی‌گزیند و محقق شدن این خواسته به دست پروردگار است. خداوند قلب بنده را به سویی می‌برد که بنده انتخاب کرده است؛ خواه این بردن قلب در مسیر حق باشد یا گمراهی. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {
    وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ‎﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم، [النساء]
    لذا ای مردم! خداوند هر بنده‌ای را که به دنبال هدایت باشد؛ هدایت می‌نماید و قلبش را به‌سوی حق می‌برد و هریک از بندگان را که در پی گمراهی باشد، خداوند قلب او را به‌سوی گمراهی می‌برد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ } صدق الله العظيم، [الصف:۵]
    اما اراده خداوند، خداوند اگر اراده کند می‌تواند تمام مردم را هدایت نماید و از این امر عاجز نیست ولی کسانی را به‌سوی خود هدایت می‌نماید که به درگاهش انابه نمایند. پس تقوای الهی پیشه کرده و از حق پیروی نمایید چرا که بعد از حق، جز گمراهی نیست. خداوند شما را آگاه نموده است که خواستن، انتخابی از جانب بنده است و به فعلیت رسیدن آن با پروردگار است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ‎﴿٢٧﴾‏ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ‎﴿٢٨﴾‏ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٩﴾‏} صدق الله العظيم، [التكوير]
    و اما «خواسته اختیاری» در این فرموده خداوند آمده است:
    {
    إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ‎﴿٢٧﴾‏ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ‎﴿٢٨﴾‏ } صدق الله العظيم، [التكوير]
    ولی محقق شدن آن یعنی «خواسته فعلیه» به دست خداوند است . تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٩﴾‏} صدق الله العظيم، [التكوير]
    و بیان حق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٩﴾‏} صدق الله العظيم، [التكوير]
    یعنی «خواسته فعلیه» و این بستگی به تصرف در قلب دارد تا «خواستن» در عمل محقق گردد ؛ شما را چه می‌شود که سخن را نمی‌فهمید؟
    و «خواسته اختیاری» این فرموده خداوند تعالی است:
    { وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ } صدق الله العظيم، [الزمر]
    و اما «خواسته فعلیه» به دست کسی است که هدایت به دست اوست یعنی خداوند و پروردگار عالمیان:
    {
    وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ‎﴿١٦﴾‏ } صدق الله العظيم [الحج]
    یعنی هربنده‌ای که خواستار هدایت باشد، خداوند قلبش را هدایت خواهد کرد و اگر خداوند قلب را هدایت نمود، عمل نیز اصلاح می‌گردد.
    و بیان حق فرموده خداوند تعالی:
    {وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ‎﴿١٦﴾‏ } صدق الله العظيم [الحج]
    را در این سخن خداوند می‌یابید:
    { وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ } صدق الله العظيم، [الرعد:۲۷]،
    یعنی بنده‌ای که می‌خواهد هدایت شود و اینها از آیات محکم و بینه کتاب و آیات ام‌الکتابند و هرکس به مطالبی که در آنها آمده اعتراض دارد، بفرماید و علمی هدایتگرتر از آنها برای ما بیاورد، اگر راست می‌گوید...و اگر کسی از مطالبی که در آنها آمده روبرگرداند و سراغ چیز دیگری برود، قلبش از آیات محکم حق پروردگارش که حجت خداوند بر شماست، منحرف و تنگ شده است و آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ چقدر از رحمت خداوند این آیات را برای علم الجهاد الطرید آورده و آنها را تکرار کردم. او که شیطان رج
    یم را ملاقات کرده تا شما را در امر دینتان به فتنه بیندازد. او خود اعتراف کرده که با شیطان رجیم ملاقات کرده است پس از بیانات او نقل قول برایتان می‌آوریم:
    اقتباس المشاركة :
    و در ملاقات دوم می‌خواست بداند چرا قبل از برپایی ساعت و قیامت عذاب می‌شود و من به او نگفتم چون او چیزی را می‌بیند که تو نمی‌بینی! و اصرار داشت آنچه که خداوند به من خبر داده است به او خبر دهم ولی من خودداری کردم و به او گفتم تو احمقی و من چیزی از خدا می‌دانم که تو نمی‌دانی . پس تمام سپاه خود را گردآورد تا هرچه که می‌خواهم برایم بیاورند و هرگونه که می‌خواهم به من خدمت کنند؛ فقط به او بگویم خداوند عزوجل چه به من گفته است. من خودداری کردم ... حال با توست شاید که این حدیث را باور نکنی ولی این اتفاق افتاده است
    انتهى الاقتباس
    پایان کلام او بعد از ملاقات با ابلیس.
    و حال به سراغ افترایی که به خداوند زده می‌آییم که در ادامه می‌‌آید:
    اقتباس المشاركة :
    خداوند فقط در طول ده روز از ماه محرم 2005 در طول خواب روزانه به من وحی کرد و از ورای حجاب با من سخن گفت او این کار را کرد و به صورت کوتاه مرا از امری باخبر ساخت که تو را از آن آگاه کردم ولی تو نمی‌خواهی به آن گوش دهی
    انتهى الاقتباس
    پایان نقل قول
    اینکه بگویی «خداوند از ورای حجاب با تو سخن گفته است» افتراست لذا از ناصر محمد یمانی چه می‌خواهی؟ از تو علم بیاموزد؟ پناه بر خدا آنان که پیرو تو شوند به‌زودی خواهند دانست که تو چه کسی هستی. تو دشمن خدایی؛ بلکه سرسخت‌ترین دشمن پروردگار عالمیان هستی.
    ای حق‌جویان این فرد یک یهودی و از نسل کسانی است که می‌خواستند محمد رسول الله را به فتنه اندازند تا به ناحق به خداوند نسبت دهد و اگر خداوند او را ثابت قدم نمی‌کرد، نزدیک بود اندکی به آنان متمایل گردد. به او نگفتند تا به خداوند افترا بزند بلکه از ایشان دعوت کردند ازعلم و دانش آنها پیروی نماید و علم آنها علم پنهانی شیطانی بود و از او می‌خواستند بدون آگاهی و علم، از امیال آنان پیروی کند و لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ‎﴿١٢٠﴾ }صدق الله العظيم، [البقرة]
    و امام مهدی نیز به اذن خداوند کوچک‌ترین تمایلی به‌سوی آنان پیدا نخواهد کرد و همانا که آنان از من می‌خواهند تا به خداوند افترا بزنم و از امیال آنان پیروی کنم و پناه بر خدا که به‌ناحق، نسبت ناروا به خداوند بدهیم.
    وسلامٌ على المرسلين والحمد لله رب العلمين.
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 5094 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..



    - 11 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    12:32صباحاً
    ـــــــــــــــــ



    يا معشر الأنصار إليكم علم الهدى من آيات الكتاب المُحكمات..



    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    يا أيها الناس، اتقوا ربكم وأنيبوا إليه يهديكم صراطاً مُستقيماً، واعلموا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {
    وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا} [السجدة:13].
    {لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً} [الرعد:31].
    {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً} [يونس:99].
    صدق الله العظيم

    وذلك لأنّ الله على كلّ شيء قديرٌ فلا يعجزه هدى الناس ولو يشاء لهداهم جميعاً، ولكنّ الله جعل الهدى مربوطاً بالإنابة، ولن آتيكم إلا بالبرهان المُحكم من غير تأويل لأنّه محكمٌ، وإليكم البرهان المُحكم في علم الهدى أنّه مربوط بالإنابة. وقال الله تعالى:
    {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (55) أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (59) وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60) وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (61)} صدق الله العظيم [الزمر].

    ويا أمّة الإسلام يا حُجاج بيت الله الحرام، إنّ هذه الآيات من الآيات المُحكمات من أمّ الكتاب البيّنات لعالمكم وجاهلكم أنّ الهدى مُتعلِّقٌ بالإنابة وهي الإشاءة الاختياريّة من العبد يرجو الهدى من الربّ، ثم تأتي الإشاءة الفعليّة وهي هدى الله الذي يحول بين المرء وقلبه، وليس للإنسان سُلطانٌ على القلب بل السُلطان على القلب بيد الربّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {واُعْلَمُوا أَنَّ الله يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ} صدق الله العظيم [الأنفال:24].

    فحين يُنيب العبد إلى الربّ طالباً أن يهدي قلبه إلى الحقّ فهنا يأتي هدى القدرة من الربّ فيهدي قلبه إلى الحقّ وفعل الحقّ، ولكن للهدى شرط وهو الإنابة إلى الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ} [الرعد:27].
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيات بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ} [الحج:16].

    وهذه آياتٌ مُحكماتٌ يبيّن الله لكم علم الهدى أنّه حسب اختيار العبد، فإن اختار سبيل الحق فتلك إشاءة اختارها العبد وبقي تحقيق الإشاءة وهي بيد الربّ فيصرف الله قلب عبده لتحقيق ما اختاره العبد، سواء يصرف قلبه إلى طريق الحقّ أو يصرف قلبه إلى طريق الضلال، تصديقاً لقول تعالى:
    {وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيراً} صدق الله العظيم [النساء:115].

    إذاً يا قوم، إنّ الله يهدي من يشاء الهدى من عباده فيصرف الله قلبه إلى الحقّ ويضلّ من يشاء الضلالة من عباده فيصرف الله قلبه إلى الضلال. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ} صدق الله العظيم [الصف:5].

    أمّا إشاءة الله فلو شاء الله لهدى الناس جميعاً ولا يعجزه هداهم ولكنه يهدي إليه من ينيب، فاتقوا الله واتبعوا الحقّ وما بعد الحقّ إلا الضلال، وقد علمكم الله أنّ الإشاءة الاختياريّة من العبد والفعليّة من الربّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير].

    فأما الاختياريّة هي قول الله تعالى:
    {إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [التكوير].

    وأما تحقيق الإشاءة الفعليّة فهو بيد الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير].

    والبيان الحقّ لقول الله:
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير]، أي الإشاءة الفعليّة، وهي تعتمد على صرف القلب لتحقيق الإشاءة بالعمل، فما بالكم لا تفقهون حديثاً؟

    والإشاءة الاختياريّة هي قول الله تعالى:
    {وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54)} صدق الله العظيم [الزمر].

    وأما الإشاءة الفعليّة فهي بيد من بيده الهدى الله ربّ العالمين:
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيات بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ} [الحج:16]، أي من يُريد الهدى من عباده يهدي الله قلبه وإذا هدى الله القلب صلح العمل.

    والبيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيات بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ} صدق الله العظيم [الحج:16]، تجدونه في قول الله تعالى: {وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ} صدق الله العظيم [الرعد:27]، أي من يُريد الهدى من العباد، وتلك آيات مُحكمات بيّنات من أمّ الكتاب، ومن كان له أي اعتراض على ما جاء فيهن فليتفضل ويرينا علماً أهدى منه سبيلاً إن كان من الصادقين، أما أن يعرض عما جاء فيهن ويذهب إلى سواهن فذلك في قلبه زيغٌ عن الآيات المُحكمات الحقّ من ربكم وحجة الله عليكم، وهل بعد الحقّ إلا الضلال، وكم أتيت بهذه الآيات وكررتها لعلم الجهاد الطريد من رحمة الله الذي يُقابل الشيطان الرجيم ليفتنكم عن دينكم، وقد اعترف أنه قابل الشيطان الرجيم وسوف نقتبس لكم من بيانه ما يلي:
    اقتباس المشاركة :
    ( وفي المقابلة الثانية أراد أن يعلم لماذا يعذب قبل أن تقوم الساعة وما أخبرت به لأنه بدا له ما لا تراه أنت ! ولهذا أطنب أن أخبره ما أخبرني به الله فأبيت وقلت له أنت الآن الغبي فإني أعلم من الله ما لا تعلم فحشد كل جندهم ليجلبوا لي ما أشاء ويخدمونني بما أشاء فقط لأخبرهم بما قال الله عز وجل لي فأبيت علك لا تصدق لكن هذا حدث. )
    انتهى الاقتباس
    انتهى كلامه حين قابل إبليس.

    ونأتي الآن لافترائه على الله وكلامه ما يلي:
    اقتباس المشاركة :
    ( وإن الله أوحى لي باليقظة 10 أيام في محرم 2005 فقط وكلمني من وراء حجاب وحياً فقد فعل وبلغ بأمر قصير بلغتك إياه ولكنك لا تريد أن تسمعه )
    انتهى الاقتباس
    وهنا الافتراء أنه يقول أنّ الله كلمه تكليماً من وراء الحجاب! إذاً وما تريد من ناصر محمد اليماني؟ أن يأخذ منك العلم؟ وأعوذ بالله، وسوف يعلم من اتّبعك من تكون وإنّك عدو الله، بل ألدّ الخصام لربّ العالمين.

    ويا معشر الباحثين عن الحقّ هذا يهودي من فصيلة الذين كادوا أن يفتنوا محمداً رسول الله ليفتري على الله بغير الحقّ، وكاد أن يركن إليهم شيئاً قليلاً لولا أن ثبته الله، ولم يقولوا له أن يفتري على الله؛ بل أن يتّبع علمهم، وعلمهم شيطانيّ خفيّ، ويتّبعون أهواءهم بغير علمٍ، ولذلك قال الله تعالى:
    {وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ} صدق الله العظيم [البقرة:120]. وكذلك الإمام المهديّ لن يركن إليهم بإذن الله، وإنما يريدونني أن أفتري على الله وأتّبع أهواءهم، وأعوذ بالله أن أفتري على الله كذباً.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي بيان سنت هدايت از قرآن

    - 12 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    ۱۲- بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    10:26 مساءً
    ــــــــــــــــــــ


    بيان سنت هدايت از قرآن
    به تمام انصار: به شما وصیت می‌کنم نسبت به وزاریم و همراهانم «حمدی» و «محمد الرشیدی» به خوبی رفتار کنید....
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحق إلى يوم الدين، وبعد ..
    انصار پیشگام برگزیده به شما امرمی‌کنم به برادرانتان و وزرای من حمدی صاحب المهدی و محمد الرشیدی بی‌احترامی نکنید؛ آنچه که برای آنان رخ داده سنتی در علم هدایت است که آن را به شما و آنان به حق می‌آموزم. قسم به خداوند علی العظیم که علت وقوع این امر جز این نبوده است که آنان یقین کردند ناصر محمد یمانی همان مهدی منتظر حق پروردگارشان است. حال به شما خواهم گفت چرا بعد از یقین درمورد شأن ناصر محمد یمانی؛ گرفتار شک شدند. به خاطر این بود که در نفس خود معتقد بودند که درمورد یقین خود درباره اینکه ناصرمحمد یمانی همان مهدی منتظر حق پروردگارشان است به هیچ وجه دچار فتنه نخواهند شد و خداوند خواست تا به آنها و شما درباره قاعده هدایت در کتاب درسی بیاموزد؛ اینان در تلاش برای یافتن حق بودند تا اینکه خداوند ایشان را به سوی آن هدایت نمود. سپس به این اعتقاد رسیدند که بعد از آن که برایشان حق آمده از نزد پروردگار روشن شد؛ درباره آن به هیچ‌وجه دچار شک نخواهند شد. خداوند می‌خواهد درباره علم هدایت،همان درسی که به انبیا و رسولان خود آموخته به ایشان بیاموزد. پس بیایید که باهم درعلم هدایت در قرآن عظیم غور و بررسی کنیم.

    انصار پیشگام برگزیده که به قرآن عظیم مؤمن هستید، در فرموده خداوند تعالی تدبر کنید که می‌فرماید:
    {
    وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الحج].
    و حال بیان حق را می‌آوریم وسزاوار نیست که به خداوند غیرازحق نسبت دهم؛ پس بیان حق را از خود قرآن برایتان می‌آوریم تا حق بودن آن برایتان روشن شود . خداوند در این آیه به شما می‌آموزد که او انبیا و رسولان را هدایت نخواهد کرد تا اینکه خودشان با تلاش مجدانه فکری به دنبال حق بگردند و آرزوی پیروی از راه حق را درسر داشته باشند. اینجاست که خداوند آنان را به سوی حق هدایت کرده و ایشان را برگزیده و برای خود، خالصشان می‌گرداند وآنها را به عنوان رسولان پروردگارعالمیان به سوی مردم می‌فرستد. سپس شیطان بعد از محقق شدن آرزویشان؛ شک را به آنان القا می‌کند و متعاقب آن خداوند آیات خود را برای رسولان تحکیم بخشیده و برایشان روشن می‌نماید و سپس با ایات خود قلب ایشان را از شک پاک و مطهر می‌سازد.
    با رسول الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام وآله وسلم شروع می‌کنیم؛ او حق‌جویی بود که با عبادت بت‌ها قانع نشد و دید که بت‌ها نه نفعی دارند و نه ضرری می‌رسانند و سپس در خلق آسمان‌ها و زمین تدبر کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‎﴿٧٤﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ‎﴿٧٥﴾‏ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ‎﴿٧٦﴾‏ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ‎﴿٧٧﴾‏ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ‎﴿٧٨﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    ای خردمندانی که در کتاب خداوند اندیشه می‌کنید؛ در گفته ابراهیم تدبر نمایید:
    {قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم
    و این آرزو و تمنای پیروی از حق است. او غیر از حق نمی‌خواهد و این بیان بخشی از آیه در این فرموده خداوند تعالی است:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم [الحج:۵۲]
    سپس خداوندي كه حق است او را به سوی حق هدایت مي نمايد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا}
    صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹]

    سپس به سوی بیان فرموده خداوند تعالی می‌آییم که می‌فرماید: {أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ}این بعد از آنکه خداوند او را به سوی حق هدایت کرده و برای خود خالص گردانیده و به عنوان رسول به سوی مردم فرستاد، رخ می‌دهد آن زمان که خداوند بداند نبی او در پیش خود مطمئن شده که درمورد حقی که خداوند به او آموخته به هیچ وجه شک نخواهد کرد و از یاد برده که قلب او در اختیار خداوند است و آن را به هر سویی که بخواهد می‌برد و فراموش نموده که خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود. خداوند می‌خواهد در علم هدایت درسی به آنها بیاموزد؛ شیطان باعث می‌شود درباره حقی که مردم را به سوی آن دعوت می‌کند شک کند. سپس خداوند آیات خود را برایش تحکیم بخشیده و روشن می‌سازد تا بداند که در مسیر حق مبین است و قلبش را از شک به کلی پاک و مطهر می‌سازد.
    حال به سراغ بیان این فرموده خداوند تعالی می‌آییم: {أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ}صدق الله العظيم؛ یعنی بعد از تحقق آرزویشان و هدایت شدن توسط خداوند؛ شیطان در آرزوی آنها شک القا می‌کند. به قصه رسول الله ابراهیم بازمی‌گردیم، ؛ آیا این امر بعد از آن روی داد که با تلاش فکری به دنبال حق می‌گشت تا اینکه خداوند او را هدایت نمود و برای خود خالصش گردانید و او را امام مردم و رسول الله قرار داد و دعوت کننده مردم به سوی حق شد؟ سپس شیطان شک در آرزویش را به وی القا نمود وآن‌گاه خداوند ایات خود را تحکیم نمود و قلبش را از القای شیطان پاک کرد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٢٦٠﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
    و سپس به سراغ رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام می‌آییم؛ او به دنبال حق بود و جز حق نمی‌خواست. او به طایفه‌ای منسوب بود که به دین رسول الله یوسف باور داشتند که خداوند او را با بینات به سوی آل فرعوان فرستاده بود ولی دین خود را دسته دسته کرده و پراکنده شدند و درآیات بینه خداوند دچار چنددستگی شدند. نبی الله موسی به یکی از آن طوایف منسوب بود و یکی از آنان از او کمک خواست . او هم نفسی را به ناحق به قتل رساند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [القصص].
    و سپس نزدیک بود این حادثه روز بعد هم تکرار شود. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَىٰ إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٨﴾‏ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَىٰ أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ‎﴿١٩﴾‏ وَجَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَىٰ قَالَ يَا مُوسَىٰ إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ‎﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [القصص].
    موسی در حالی که به خاطر آن حادثه متألم بود، گریخت و گفت:
    {رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ} [القصص:۱۶
    آن‌گاه تصمیم گرفت از آل فرعون بگریزد و
    از گروهش که باعث شدند مرتکب آن قتل نفس ناحق شود؛ کناره‌گیری نماید. او دید که گمراه است و هنوز به سوی حق هدایت نشده است. پس تصمیم گرفت که از آل فرعون بگریزد و به سوی خداوند مهاجرت نماید تا او را به راه حق هدایت نماید و خداوند او را برگزید و برای خود خالص گردانید و به عنوان رسول به سوی فرعون فرستاد و فرعون با او سخن گفت. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ‎﴿١٨﴾‏ وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ‎﴿١٩﴾‏قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ‎﴿٢٠﴾‏ فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٢١﴾‏} صدق الله العظيم [الشعراء].
    و معنی گفته موسی:
    {
    قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ‎﴿٢٠﴾‏ فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٢١﴾‏} صدق الله العظيم
    یعنی او از کسانی بوده که راه حق را گم کرده‌اند،یعنی او تصور می‌کرد بر حق است اما برایش روشن شد که همچنان در گمراهی و دور از حق است در حالی که تصور می‌کرد آن گروه برحق هستند. تا اینکه گریخت و در راه خداوند مهاجرت نمود. خداوند او را برگزید و برای خود خالص ساخت و بعد از بازگشت از "مدین" او را به رسالت به سوی فرعون فرستاد. بعد از آنکه خداوند او را برگزید و برای خود خالصش نمود و به رسالت به سوی فرعون فرستاد؛ موسی به این باور دچار شد که به هیچ وجه درمورد مسیر حقی که خداوند او را به سوی آن هدایت نموده
    و دو نشانه‌ای که به وی عطا نموده، دچار تردید نخواهد شد..موسی معتقد شد که چیزی نمی‌تواند او را درباره حقی که پروردگارش به او آموخته است دچار فتنه کند و خداوند مي خواست درباره عقیده علم هدايت به او درسی بیاموزد. زمانی که ساحران عصا و ریسمان‌های خود را انداختند، شیطان در آرزوی او شک القا کرد و سحرشان باعث شد دچار تخیل شده و تصور نماید که آنها -عصا و ریسمان ساحران- حرکت می‌کند. موسی در نزد خود ترسید و نسبت به عقیده حقی که در قلبش بعد از هدایت توسط خداوند ایجاد شده بود؛ تزلزل ایجاد شد. آنگاه خداوند آیات خود را برای او تحکیم بخشید و به وی وحی نمود که عصای خود را بیفکند و زمانی که عصا انداخته شد؛ دروغ ساحران را بلعید و خداوند یقین را به قلب موسی بازگرداند و ایات خود را برایش تحکیم نمود تا برایش روشن شود حق مبین با اوست. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ‎﴿٦٦﴾‏ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ‎﴿٦٧﴾‏ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ‎﴿٦٨﴾‏ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ ‎﴿٦٩﴾‏ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ ‎﴿٧٠﴾‏} صدق الله العظيم [طه].
    شکی که توسط شیطان در آرزوی موسی القا شد بعد از آن بود که خداوند موسی را به سوی حق هدایت نموده و او را برای خود خالص گردانیده و به عنوان رسول به سوی فرعون فرستاده بود و بعد از آنکه موسی دعوت خود را آغاز نمود شیطان این شک را در آرزوی موسی القا کرد و آنگاه خداوند آیات خود را برای او استوار ساخت و این فرموده خداوند تعالی است که :
    {فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ‎﴿٦٧﴾‏ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ‎﴿٦٨﴾‏ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ ‎﴿٦٩﴾‏ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ ‎﴿٧٠﴾‏} صدق الله العظيم [طه].
    سپس به سراغ لنبي الله ذوالقرنین می‌آییم که از کنار قریه‌ای می‌گذشت که سقف بناهایش فروریخته بودو بعد از آنکه خداوند او را به سوی حق هدایت نموده بود؛ شیطان در آرزوی او شک القا کرد و گفت: چگونه خداوند اهالی این ابادی را بعد از مرگ زنده می‌کند؟ سپس خداوند او و الاغش را برای صد سال میراند و بعد زنده کرد تا ایات خود را برای او استوار سازد و به وی نشان دهد که این امر چگونه خواهد بود. ابتدا او و سپس در مقابل چشم او الاغش را برانگیخت وفرمود به استخوان‌های الاغ بنگر تا پيوند زدن دوباره آن را ببینی. وقتی که این امر برای ذوالقرنین تبیین گردید؛ گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری توانا وقادر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‎﴿٢٥٩﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
    حال به سراغ خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم؛ می‌آييم. بعد از آنکه خداوند او را درحالی یافت که گمراه شده و به دنبال حق می‌گشت و نمی‌دانست حق کدام است تا پیرو آن گردد؛ آیا قوم خودش بر حق بودند یا مسیحیان و یا یهودیان؟ او از مردم دوری گزید ودرغار به تفکر پرداخت و از خدا می‌خواست او را به سوی حق هدایت نماید. گمراهی او از این جهت نبود که بت‌پرست باشد وعقاید مسیحیان و یهودیان را نیز نپذیرفته بود، ولی راه حق را گم کرده بود و تنها به دنبال حق بود و خداوند نیز او را به سوی حق هدایت نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی: {وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ ‎﴿٧﴾‏} [الضحى]
    ، خداوند او را برگزید و به سوی حق هدایت نمود و از راه جبریل علیه الصلاة و السلام به حق وحی نمود و به عنوان رسول به سوی مردم فرستاد واو نیز مردم را به راه حق دعوت می‌نمود ولی باور داشت که امکان ندارد بعد ازاینکه خداوند او را هدایت کرد؛ دچار شک و تردید شود و خداوند خواست تا درعقیده علم هدایت به او درس بیاموزد.

    مردم به او گفتند که یکی از خدایانشان با مس شیطان به او صدمه زده‌اند و این شیطان است که به او وحی می‌کند. محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- شک کرد که کسی که به او وحی می‌کند ممکن است از شیاطین باشد ولی این شک خود را به احدی بروزنداد؛ او "امی" بود و سواد خواندن و نوشتن نداشت و برای همین مردمش به او گفتند:" کسی که با تو سخن می‌گوید فرشته نیست بلکه شیطان است" چرا که از خدایان آنها روگردانده بود . خداوند همه این سخنان را رد کرد و هم‌زمان با این فرموده به نبی خود هشدار داد:
    {
    وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ ‎﴿٢١٠﴾‏ وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ ‎﴿٢١١﴾‏ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ‎﴿٢١٢﴾‏ فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ ‎﴿٢١٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
    اما حکایت محمد رسول الله مانند ابراهیم شد و می‌خواست قلبش اطمینان یابد و خداوند تعالی فرمود:
    {
    فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٩٤﴾} صدق الله العظيم [يونس].
    ولی محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- از کسانی که کتاب به ایشان عطا شده بود؛ سؤال نکرد ؛ بلکه به درگاه خداوند بازگشت و انابه نمود و خواست به یقین بداند که راه او راه حق مبین است. آنگاه خداوند جبريل عليه الصلاة والسلام را فرستاد تا از او دعوت کند آیات و نشانه‌های پروردگارش را با چشم یقین ببیند. با چشم یقین آتش و اهالی آن را که از امت‌های قبلی بودند و حق پروردگارشان را رد کردند ببیند و بهشت ومتقیان آن را به او نشان دهد. خداوند ایات بزرگ خود را به او نشان داد تا قلبش مطمئن شود که حق آشکار با اوست . خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ‎﴿١٨﴾‏} صدق الله العظيم [النجم]
    به این ترتیب خداوند آیات خود را برای نبی خود استحکام بخشید ودر شب اسراء و معراج به سوی سدرة المنتهی برد و آیات بزرگ خود را به او نشان داد و قلب او را از شک مطهر نمود. این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الحج].
    بنابراين من به خداوند علی العظیم قسم می‌خورم که "صاحب المهدی حمدی" و همین‌طور "محمد الرشیدی" از کسانی بودند که یقین داشتند ناصر محمد یمانی امام مهدی حق پروردگار است،چگونه در حالي كه آنها در راه خداوند ياري (انفاق ) كننده بودند ....علت گرفتار شدن آنان به فتنه این است که اعتقاد داشتند به هیچ‌وجه درباره امام ناصر محمد یمانی شک نمی‌کنند و خداوند اراده نمود به آنان و شما درباره عقیده علم هدایت درسی بیاموزد تا بدانند خداوند بین انسان و قلبش حائل می‌شود و مؤمن نباید به هیچ‌وجه به خودش اعتماد کند و باید بگویند: "يا مثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحقّ المُبين"، باشد که خداوند آنان را به سوی آنچه که در این بیان حق پروردگارشان آمده، بیاورد؛ باشد که از یقین کنندگان گردند. من می‌دانم که این ابتلا تنها برای این دو وزیر من رخ نداده است؛ حتی ابن عمر نیز مبتلا شد. به خداوند بزرگ قسم این امر برای او نیز اتفاق افتاد ولی چیزی به من نگفت و گریان به درگاه خداوند انابه نمود-خداوندی که بین انسان و قلبش حائل می‌شود- و آنگاه خداوند او را در مسیر حق ثابت قدم نمود. برای این دو وزیر مکرم من حمدی و محمد الرشیدی نیز چنین است؛ قسم به خداوند بزرگ که آنان در پیشگاه خداوند به شدت گریه کرده و به اذن پروردگار عالمیان به سوی شما بازمی‌گردند؛ این اتفاق برای دیگران هم اتفاق افتاده است؛ ولی از اتفاقی که برایشان پیش آمده، چیزی به ما نگفته‌اند. این امرحتی برای انبیا نیز رخ داده است چه برسد به مادون آنها! برای کسانی که به امام ناصر محمد یمانی باور داشتند نیز این اتفاق رخ داد و شک کردند که ناصر محمد یمانی؛ مهدی منتظر است. این بعد از آن بود که درباره ناصر محمد یمانی برای مردم حجت آورده و قسم خوردند که او امام مهدی حق پروردگارشان است و در شب جمعه اول ماه ذی‌الحجة که کشور عربستان سعودی آغاز ذی‌الحجة را اعلام نکرد رخ داد. شیطان در آرزوی آنان شک القا کرد و هریک ازآنان می‌گفتند ما مبتلا و گرفتار شده و می‌خواهیم حق را بدانیم.
    بعضي از شما گفتند پس ناصر محمد یمانی تنها یکی از مهدیونی است که زمينه ساز ( مهدي منتظر )است و شاید او امام مهدی است که منتظر مسیح عیسی بن مریم است تا مردم را از شأن او آگاه نماید و بگوید ناصر محمد یمانی تو امام مهدی منتظر نیستی بلکه فلانی مهدی منتظراست وواينجاست كه بداند كه او( ناصر محمد يماني ) از وزرای مکرم است و نه امام مهدی منتظر امام تمام ائمه(.توضيح : منظور مسيح عليه السلام به ناصر محمد يماني بگويد كه تو مهدي زمينه ساز مهدي منتظر و از وزراي اوهستی ونه خود مهدي منتظر) آنچه که برای انبیا رخ داده است برای وزرا نیز رخ می‌دهد و همان‌طور که شیطان قبل از این در قلب انبیا شک القا کرده بود و درقلب وزیر حمدی و وزیر محمد الرشیدی شک القا کرد؛ در قلب برخی دیگر از وزرا و صدیقین نیز این شک القا می‌شود ولی آن را برای ما بیان نکرده‌اند. ولی می‌دانم این امر برای آنان اتفاق خواهد افتاد چون درباره علم هدایت دچار جهل هستند و به خود اعتماد کرده و تصور می‌کنند بعد از اینکه خداوند هدایتشان کرد به هیچ‌وجه درباره حق دچار شک نمی‌شوند و خداوند می‌خواهد درباره علم هدیات به ایشان درسی بیاموزد تا به خود اطمینان و اعتماد نداشته باشند و بیشترین دعای‌شان این باشد که: " يا مُثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحق" و ما به یقین دانستیم که تو بین انسان و قلبش حائل می‌شوی و در عالم واقعیات برای ما حقیقت فرموده حق خود که درآیات محکم کتابت آمده است را آموختی که:
    {وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ} صدق الله العظيم، [الأنفال:۲۴]

    و بگوييد:
    «اللهم إننا علمنا أنك حقاً تحول بين المرء وقلبه، فيا مُثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحقّ الذي هديتنا إليه واغفر لنا وارحمنا ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين.»
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    إمام الأئمة والأمة علمُ الهدى الإمام المهدي خليفة الله في الأرض الناصر لمُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؛ ناصر مُحمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــــــ

    توضیح بسیار مهم در مورد نام نبی‌‌ِّ الهی که خداوند او را میراند و بعد صد سال زنده کرد:
    https://albushra-islamia.net./showthread.php?p=169268

    اقتباس المشاركة 6517 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..


    - 12 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    10:26 مساءً
    ــــــــــــــــــــ



    إلى كافة الأنصار الأخيار أستوصيكم خيراً بوزرائي صاحبي حمدي ومحمد الرشيدي..


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحق إلى يوم الدين، وبعد ..
    يا معشر الأنصار الأخيار، إني آمركم بعدم الإساءة لأخويكم من وزرائي حمدي صاحب المهدي ومحمد الرشيدي وما حدث لهما هي سنة في علم الهدى، ولسوف أعلمكم وأعلمهما بالحق، وأقسمُ بالله العلي العظيم بأنّه لم يحدث لهما ذلك إلا بسبب أنهّما كانا من الموقنين بشأن ناصر مُحمد اليماني أنّه المهدي المنتظر الحق من ربهم، ولسوف أعلمكم ما سبب شكِّهما في شأن ناصر محمد اليماني من بعد ما كانا به موقنين، وذلك بسبب عقيدتهما في نفسيهما أنه لن يفتن يقينهما شيئاً أبداً بأنّ ناصر محمد اليماني هو المهدي المنتظر الحقّ من ربهما، وأراد الله أن يُعلِّمهما ويُعلِّمكم درساً في ناموس الهدى في الكتاب، وهؤلاء كانا مُجتهدين بالبحث عن الحق حتى هداهما الله إليه ومن ثم اعتقدا أنّهما لا ولن يشكّا في شأن الحق شيئاً من بعد ما تبين لهما أنّه الحق من ربهما، ويريدُ الله أن يُعلمهما ما علّم به الأنبياء والمُرسلين في علم الهُدى، فتعالوا لنُبحِر سوياً في علم الهُدى في القرآن العظيم.


    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار المؤمنين بالقرآن العظيم تدبروا قول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحج :52].

    وإلى البيان الحقّ، حقيقٌ لا أقول على الله بالبيان غير الحقّ، فآتيكم بالبيان من ذات القرآن حتى يتبيَّن لكم أنه الحقّ، وفي هذه الآية يُعلِّمكم الله أنه لم يهدِ الأنبياء والمُرسلين حتى بحثوا عن الحقّ بالاجتهاد الفكري فتمنّوا أن يتّبعوا سبيل الحقّ ومن ثم هداهم الله إلى الحقّ واصطفاهم واستخلصهم لنفسه وبعثهم إلى الناس رسُلاً من ربّ العالمين، ومن ثم ألقى الشيطان في أمنيّتهِم شكّاً من بعد تحقيقها، ومن ثم يُحْكِم الله لهم آياته ويبيِّنها لهم، ومن ثم يطهِّر الله بآياته قلوبهم من الشك تطهيراً.

    فلنبدأ برسول الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام وآله وسلم؛ الباحثُ عن الحقّ الذي لم يقتنع بعبادة الأصنام ويرى أنهم لا ينفعون ولا يضرون ومن ثم تفكَّر في خلق السماوات والأرض. وقال الله تعالى: {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ( 74 ) وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ( 75 ) فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ( 76) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ( 77 ) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـذَا رَبِّي هَـذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ( 78 )} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ويا معشر أولي الألباب الذين يتدبرون الكتاب، تدبروا قول إبراهيم:
    {قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ( 77 )} صدق الله العظيم. وذلك هو التمنّي لاتّباع الحقّ ولا يريد غير الحقّ وهذا هو البيان لشطر من الآية في قوله تعالى: {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم [الحج:52]. ومن ثم يهديه الله الحقّ إلى الحقِّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} صدق الله العظيم [العنكبوت:69].

    ومن ثم نأتي لبيان قوله تعالى:
    {أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ} وذلك يأتي من بعد أن يهديه الله إلى الحقّ ويستخلصه لنفسه ويبعثه إلى الناس رسولاً حتى إذا علم الله أنّ نبيّه صار يعتقد في نفسه أنه لا ولن يشكّ في الحقّ الذي علّمه الله به أبداً ونسي أنّ قلبه بيد ربه يَصرفه كيف يشاء ونسي أنّ الله يحول بين المرء وقلبه، وأراد الله أن يُعلمهم درساً في العقيدة في علم الهدى، فمن ثمّ يُلقي الشيطان في نفسه شكّاً في الحقّ الذي قد صار يدعو الناس إليه، ومن ثم يُحكم الله له آياته فيبيّنها له فيعلم أنّه على الحقّ المُبين ويطهِّر الله قلبه من الشك تطهيراً.

    ونأتي الآن للبيان لقول الله تعالى:
    {أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ} صدق الله العظيم؛ أي ألقى الشيطان في أمنيّته شكّاً من بعد أن تحقّقت أمنيته وهداه الله إلى الحقّ، فنعود لقصة رسول الله إبراهيم، هل حدث له هذا من بعد أن اجتهد اجتهاداً فكريّاً وبحث عن الحقّ وهداه الله إليه واستخلصه لنفسه وجعله للناس إماماً ورسول الله إليهم وصار يدعوهم إلى الحقّ؟ ومن ثم ألقى الشيطان في أمنيّته الشك ومن ثم حكَّم الله له آياته وطهّر قلبه مما ألقاه الشيطان، وقال الله تعالى: {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:260].

    ومن ثم نأتي لرسول الله موسى عليه الصلاة والسلام وكان باحثاً عن الحقّ ولا يريد غير الحقّ وكان ينتمي لطائفة ممن كانوا على دين رسول الله يوسف الذي بعثه الله بالبيّنات إلى آل فرعون ولكنهم فرّقوا دينهم شيعاً واختلفوا في البينات، وكان نبيّ الله موسى ينتمي لأحد الطوائف وأرداه أحدهم فقتل نفساً بغير الحقّ. وقال الله تعالى: {وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ} صدق الله العظيم [القصص:15].

    ومن ثم كادت الحادثة أن تتكرر اليوم الآخر. وقال الله تعالى:
    {فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ( 18 ) فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ (19) وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ (20)} صدق الله العظيم [القصص].

    ومن ثم فرَّ موسى وهو متألمٌ لما حدث وقال:
    {رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ} [القصص:16]، ومن ثم قرّر أن يفرّ من آل فرعون وكذلك يعتزل شيعته الذين كانوا سبباً في قتله لنفس بغير الحقّ ويرى أنه لمن الضالين ولم يهتدِ إلى الحقّ بعد، وقرر الفرار من آل فرعون ويهاجر إلى ربه ليهديه سبيل الحقّ، واصطفاه الله و استخلصه لنفسه وبعثه إلى فرعون رسولاً وقال له فرعون. قال الله تعالى: {قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ (18) وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (19) قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (20) فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ (21)} صدق الله العظيم [الشعراء:21].

    ومعنى قول موسى:
    {قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (20) فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ (21)} صدق الله العظيم؛ بمعنى أنّه كان من الضالّين عن الطريق الحقّ؛ بمعنى أنه كان يظنّ أنه على الحقّ وتبيَّن له أنه لا يزال ضالاً عن الحقّ وكان يظن أن هذه الطائفة على الحقّ، حتى إذا فرَّ وهاجر في سبيل الله اصطفاه الله واستخلصه لنفسه وبعثه إلى فرعون رسولاً بعد رجوعه من مدين، وبعد أن اصطفاه الله واستخلصه لنفسه وبعثه إلى فرعون رسولاً واعتقد موسى أنّه لا ولن يشك أبداً في الحقّ الذي هداه الله إليه وأيَّده بآيتين من عنده، واعتقد موسى أنّه لا يفتنه شيءٌ عن الحقّ الذي علِمه من ربِّه وأراد الله أن يُعلِّمه درساً في العقيدة في علم الهُدى، فألقى الشيطان في أمنيته شكّاً حين ألقى السحرة عصيهم وحبالَهم فخُيِّل إليه من سحرهم أنّها تسعى وأوجس في نفسه خيفةً موسى، وتزلزلت العقيدة الحقّ في قلب موسى بعد أن هداه الله إليه ومن ثم حكّم الله له آياتِه وأوحى إليه أن أَلق عصاك فإذا هي تلقف ما يأفكون، وأعاد الله اليقين إلى قلب موسى وحكم الله له آياته فتبيّن له أنه على الحقّ المُبين. وقال الله تعالى: {قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى (66) فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى (67) قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى (68) وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى (70)} صدق الله العظيم [طه].

    والشكّ الذي ألقاه الشيطان في أمنية موسى من بعد أن هداه الله إلى الحقّ واستخلصه لنفسه وبعثه إلى فرعون رسولاً، ومن بعد الدعوة ألقى الشيطان في أمنيته شكاً ثم حكّم الله له آياته، وذلك قول الله تعالى:
    {فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى (67) قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى (68) وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى (70)} صدق الله العظيم [طه].

    ومن ثم نأتي لنبيّ الله عُزير المؤمن: مرَّ على قريةٍ وهي خاويةٌ على عروشها وألقى الشيطان في أمنيته شكاً بعد إذ هداه الله إلى الحقّ وقال: "كيف يبعث الله أهل هذه القرية من بعد موتهم؟". ومن ثم أماته الله هو وحماره مائة عامٍ ثم بعثه ليُحكم الله له آياته وأراه كيف يكون ذلك، فبعثه ومن ثم بعث حماره وهو ينظر إليه وقال انظر إلى العظام كيف ننشزُها فلما تبيّن له ذلك قال عزير: "أعلم أنّ الله على كُل شيءٍ قدير". وقال الله تعالى: {أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ} صدق الله العظيم [البقرة:259].

    ومن ثم نأتي إلى خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم بعد أن وجده الله ضالاً باحثاً عن الحقّ لا يعلم أيُّهُم على الحقّ فيتبعه، هل قومه أم النصارى أم اليهود؟ وكان يعتزل الناس في الغار يتفكر ويريد من الله أن يهديه إلى الحقّ ولم يكن على ضلالٍ لأنه لم يعبد الأصنام ولم يعتنق النصرانية ولا اليهودية ولكنه كان ضالاً عن الطريق الحقّ وهو لا يريد غير الحقّ ثم هداه الله إلى الحق. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى} [الضحى:7]، واصطفاه الله وهداه إلى الحقّ وأوحى إليه بالحقِّ عن طريق جبريل عليه الصلاة والسلام وبعثه الله إلى الناس رسولاً وكان يدعوهم إلى الحقّ ولكنه كان يعتقد أنّه لا يمكن أن يشكّ في الحقّ بعد إذ هداه الله إليه وأراد الله أن يُعلِّمه درساً في العقيدة في علم الهُدى.

    وقال له قومه: "إنما اعتراك أحد آلهتنا بسوء بمسّ شيطانٍ وهو الذي يوحي إليك ذلك"، فشكَّ محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- إنّ الذي يُكلمه لعله يكون من الشياطين ولم يُبدِ ذلك الشكّ لأحدٍ وهو أمّيٌّ لا يقرأ ولا يكتب، وذلك لأن قومه قالوا له: "إن الذي يُكلمك شيطانٌ وليس ملكاً" بسبب إعراضه عن آلهتهم ولذلك رد الله عليهم مع التحذير لنبيه بقوله تعالى:
    {وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ (210) وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ (211) إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ (212) فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ (213)} صدق الله العظيم [الشعراء].

    ولكن محمداً رسول الله أصبح مثله كمثل إبراهيم يُريد أن يطمئن قلبه، وقال تعالى:
    {فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرأُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الحقّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ} صدق الله العظيم [يونس:94].

    ولكن محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- لم يسأل الذين أوتوا الكتاب بل أناب إلى الله ويريد أن يعلم علم اليقين أنّه على الحقّ المُبين، ومن ثم أرسل الله له جبريل عليه الصلاة والسلام بدعوة له من ربِّه ليريه بعين اليقين النار ومن فيها من الذين كذبوا بالحقِّ من ربهم من الأمم الأولى ويريه الجنة ومن فيها من المُتقين وأراه الله من آياته الكُبرى ليطمئن قلبه أنه على الحقّ المبين، وقال الله تعالى:
    {لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى} صدق الله العظيم [النجم:18].

    إذاً أحكَم الله آياته لنبيِّه وأراه من آيات ربّه الكُبرى ليلة الإسراء والمعراج إلى سدرة المُنتهى فطهَّر الله قلبه من الشكِّ تطهيراً، وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحج:52].

    وعليه إني أُقسم بالله العلي العظيم أنّ صاحب المهديّ حمدي وكذلك مُحمد الرُشيدي كانا من الموقنين أنّ ناصر مُحمد اليماني هو الإمام المهدي الحقّ من ربّهم، كيف وقد قَدَّما النُصرة لأمر ربهم! وسبب فتنتهما هو أنّهما كانا يعتقدان أنّهما لا ولن يشكا في شأن الإمام ناصر مُحمد اليماني وأراد الله أن يُعلّمهما ويُعلّمكم درساً في العقيدة في علم الهُدى بأنّ الله يحول بين المرء وقلبه وأن لا يركن المؤمن على ثقته بنفسه شيئاً، وأن يقولا: "يا مثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحقّ المُبين"، عسى الله أن يأتي بهما لينظرا ما جاء في هذا البيان الحقّ من ربهما ليكونا من الموقنين، وأعلم أنّه لم يحدث هذا الإبتلاء لهؤلاء الاثنين فقط من وزرائي، بل حتى اِبن عُمر، أُقسم بالله العظيم أنه حدث له ذلك برغم أنّه لم يُخبرني بذلك وقد بكى بُكاءً مريراً وأناب إلى الله الذي يحول بين المرء وقلبه ومن ثم ثبته الله على الحقّ، وكذلك هؤلاء الاثنين حمدي ومحمد الرشيدي من وزرائي المُكرمين، وأقسمُ بالله العظيم أنهما بكيا بكاءً شديداً بين يدي ربهما وأنهما إليكم عائدان بإذن الله ربّ العالمين، وكذلك حدث لآخرين من قبلهم ولكنهم لم يعلِمونا عن أمرهم وما حدث لهم وقد حدث هذا حتى للأنبياء فكيف بمن هم من دونهم! ومن الصدّيقين بناصر محمد اليماني حدث له ذلك وشكّ أنّ ناصر مُحمد اليماني أنّه المهدي المنتظر بعد أن كان يُحاج على ناصر مُحمد اليماني ويقسم أنه الإمام المهديّ الحقّ من ربهم وفتنوا في ليلة الجمعة غرّة ذي الحجة حين لم تعلن المملكة العربيّة السعوديّة بأن غرّة ذي الحجّة الجمعة وألقى الشيطان في أمنيتهم شكاً وكان يودّ أن يقول كلٌّ منكم إني سقيم ويريد أن يعلم الحقّ.

    ومنكم من قال إذا ناصر محمد اليماني ليس إلا من المهديين المُمهدين وعسى أن يكون هو الإمام المهدي وينتظر للمسيح عيسى ابن مريم أن يُعرف الناس بشأنه ويقول يا ناصر مُحمد اليماني لست أنت الإمام المهدي بل المهدي المُنتظر فلان وآن له الأوان أن يعلمَ أنه لمن الوزراء المُكرمين وليس الإمام المهدي المنتظر إمام الأئمة أجمعين، وإنما حدث للوزراء ما حدث للأنبياء وألقى الشيطان في أمنيتكم شكاً من قبل كما ألقاها في قلب الوزير حمدي والوزير محمد الرشيدي، ولكن بعضاً من الوزراء والصديقين لم يبيّنوا لنا ذلك، ولكنّي أعلمُ أنّه سوف يحدث لهم ذلك لجهلهم بعلم الهدى فوثقوا في أنفسهم أنّهم لا ولن يشكوا في الحقّ من ربهم شيئاً بعد إذ هداهم الله إليه وأراد الله أن يُعلمهم درساً في العقيدة في علم الهدى لكي لا يثقوا في أنفسهم شيئاً فيكون أكثر دعائهم يا مُثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحق وقد علمنا علم اليقين أنك تحول بين المرء وقلبه وعلمنا حقيقة قولك الحق في مُحكم كتابك على الواقع الحقيقي:
    {وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ} صدق الله العظيم، [الأنفال:24].

    فتقولون: اللهم إننا علمنا أنك حقاً تحول بين المرء وقلبه، فيا مُثبت القلوب ثبت قلوبنا على الحقّ الذي هديتنا إليه واغفر لنا وارحمنا ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    إمام الأئمة والأمة علمُ الهدى الإمام المهدي خليفة الله في الأرض الناصر لمُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؛ ناصر مُحمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــــــ


    [ لمزيد من التفصيل الهامّ حول الفتوى المتعلقة باسم نبيّ الله الذي أماته مائة عام ثم بعثه، نرجو الدخول للرابط التالي ]
    https://albushra-islamia.net./showthread.php?p=169088
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي به اعضای مجلس اداره؛ خداوند مستعان است...

    - 13 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    ۱۲- بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    10:36 مساءً
    ــــــــــــــــــــ


    به اعضای مجلس اداره؛ خداوند مستعان است...

    بسم الله الرحمن الرحيم
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين، وبعد ..
    الله المُستعان، چگونه عضویت دوست من " صاحب المهدی حمدی" که نور چشم امام مهدی است" را مسدود می‌کنید؟



    به خداوند بزرگ قسم می‌خورم که آنان بازخواهند گشت و هرکس به آنان ناسزا گوید به من ناسزا گفته است. پس با امر مهدی منتظر ناصر محمد یمانی فوراً تعلیق را برداشته و اجازه حضورشان را بدهید.

    اقتباس المشاركة 51385 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 13 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    10:36 مساءً
    ــــــــــــــــــــ



    إلى أعضاء مجلس الإدارة، والله المُستعان..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد ..
    الله المُستعان، فكيف تحظرون صاحبي (صاحب المهدي حمدي) قرة عين الإمام المهديّ؟ وأقسمُ بالله العظيم إنّهم إليكم عائدون ومن شتمَهُم فقد شتمني! فارفعوا عنهم الحُجُب فوراً بالأمر من المهديّ المُنتظَر ناصر محمد اليماني.

    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


    - - - Updated - - -

    - 14 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    ۱۲-بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    12:50 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    ای انصار آیا نمی‌بینید که نسیم به حق اعتراف کرده است؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    ای انصار؛ به نقل قولی که در ادامه ازبیان نسیم که در بالا آمده بنگرید؛ خواهید دید که او درباره علم هدایت به سوی حق بازگشته است که خداوند کسی را که بخواهد هدایت شود را هدایت می‌نماید. در ادامه بیان نسیم نقل می‌شود:
    اقتباس المشاركة :
    (ولكن الله يهدي من يشاء) یعنی حقیقتاُ حق این است که در نهایت امر، هدایت به خداوند تعالی بازمی‌گردد و اگرببیند قلب بنده این استعداد را دارد که حق را بپذیرد بدون اینکه اصرار بر عناد و رویگردانی و اعراض از حق داشته باشد، به دنبال حق می‌گردد و قلبش لبریز از احساس طیبه‌ای است که ناشی از احسان خداوند برای هدایت اوست تا به دنبال ایمان و تصدیق حق باشد و این نیز بعد از آن به او عطا می‌شود که قلبش سرشار از تواضع شود و دانست که تنها رحمت خداوند است که به محسنین نزدیک است و تمام تلاشش شناخت خداوند است و می‌خواهد از مؤمنان گردد. خداوند می‌بیند که قلبش سائل و به دنبال حق است؛ پس خداوند قلبش را به مصداق این فرموده: ( والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ) هدایت می‌نماید و خداوند قلبش را هدایت کرده و سینه‌اش را برای اسلام فراخ می‌گرداند.
    انتهى الاقتباس
    پایان سخن او.

    ای نسیم چرا به حق اعتراف نمی‌کنی و نمی‌گویی که خداوند هریک از بندگان را که در آرزوی هدایت باشد؛ هدایت می‌کند و کسانی راکه به دنبال هدایت نیستند رها می‌کند تا در طغیان خود سرگردان بمانند؟ اگر از متقیان هستی؛نباید غرور و تعصب تو را به گناه بکشاند.


    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 51386 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 14 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - 02 - 1430 هـ
    31 - 01 - 2009 مـ
    12:50 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ



    يا معشر الأنصار، ألم تروا الاعتراف بالحقّ من نسيم؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    يا معشر الأنصار، انظروا البيان المُقتبس من بيان نسيم أعلاه، فتجدون إنّه رجع إلى الحقّ في علم الهدى أنّ الله يهدي القلب الذي يريد الهدى، وما يلي بيان مقتبس من بيان نسيم وهو ما يلي:
    اقتباس المشاركة :
    (ولكن الله يهدي من يشاء) أي حق حقيق والأمر يعود إلى الله تعالى في الهداية في النهاية إذا رأى في قلبه استعدادية لذلك وتقبله للحقّ من غير الإصرار بالعناد والصدود والإعراض عن الحق وبحثه عن الحق والطيبة التي تملأ قلبه فتأخذه للإحسان الذي هداه للبحث عن الإيمان وتصديق الحق إذا أتاه بعدما امتلأ قلبه بالتواضع فلا يجد إلا رحمة ربه القريبة من المحسن فيصبح همه أن يعرف الله وأن يكون من المؤمنين فيرى الله تعالي قلبه سائلاً باحثاً عن الحق فيهدي الله قلبه لمصداقية قوله تعالي ( والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ) فيهدي الله تعالي قلبه فينشرح صدره للإسلام
    انتهى الاقتباس
    انتهى كلامه.

    فلِمَا لا تعترف بالحق يا نسيم أنّ الله يهدي من يشاء الهدى من عباده ويذر الذين لا يريدون الهدى في طغيانهم يعمهون؟ فلا تأخذك العزّة بالإثم إن كنت من المُتقين.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..




  4. افتراضي به علمای امت اسلامی و تمام طوايفشان

    - 15 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    ۱۴-بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    12:44 صباحاً
    ____________


    به علمای امت اسلامی و تمام طوايفشان

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم التابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    ای علمای امت اسلام و پیروانشان؛ آیا حق را می‌خواهید؟ من امام مهدی حق پروردگارتان هستم؛ پس چرا کسانی که خداوند ایشان را از امر من در دوران گفتگو قبل از ظهور آگاه گردانیده، از حق روگردانند؟ آیا مرا باطل می‌بینید؟ اگر چنین است اجازه ندارید در برابر باطل سکوت کنید؛ و اگر مرا بر حق می‌بینید؛ اجازه ندارید دربرابر آن سکوت کرده و اعتراف نکنید. از خدا پروا کنید؛ بین من و شما کتاب خداوند و سنت رسولش است؛ اگر به آنها ایمان دارید...
    ای جماعت مسلمانان؛ اگر هنوز در مسیر هدایت بودید؛ زمان مقدر شده برای من در کتاب مسطور فرا نمي رسید و حال شما در دوران گفتگو قبل از ظهور قرار دارید؛ و بعد از تصدیق من در کنار بیت عتیق در برابرتان ظاهر خواهم شد.
    ای امت اسلام؛ ای حجاج بیت الله الحرام؛ قبل از ظهور امام در بیت الحرام ، بین رکن و مقام
    در عصر گفتگو قبل از ظهور، حق را تصدیق کنید اگر عاقلید. تنها خردمندان شما استکبار نورزیده و دعوت حق را اجابت می‌نمایند؛ ایا کسی از شما فکر کرده است چگونه خداوند امام مهدی را یک شبه بر عالمیان چیره می‌گرداند؟پس خواهید دانست که حتما خداوند در هنگام ظهور مردم را به شدت گرفتار کند تا؛ تمام مردم ایمان بیاورند و بگویند خدایا عذاب را از ما بردار ما ایمان می‌آوریم تا تصدیق حق این فرموده خداوند تعالی در عالم واقعیات باشد که:
    {
    حم ‎﴿١﴾‏ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ‎﴿٣﴾‏ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ‎﴿٤﴾‏ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ‎﴿٥﴾‏ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٦﴾‏ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ‎﴿٧﴾‏ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ‎﴿٨﴾‏ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ‎﴿٩﴾‏ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‎﴿١٠﴾‏ يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾‏ أَنَّىٰ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ‎﴿١٣﴾‏ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿١٤﴾‏ إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ‎﴿١٥﴾‏ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ‎﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الدخان]
    و اگر بگویید این نشانه قبل از این و در زمان
    محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، رخ داده است؛ با فرموده خداوند تعالی به شما پاسخ می‌دهیم: {وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ} صدق الله العظيم [الأنفال:۳۳]. پس چه کسی است که در انتظار و مراقب است؟ اگر بدانید، او إمام مهديّ ناصرمحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- امام ناصر محمد اليماني است که از شما دعوت می‌کند تا در کلیه موارد اختلاف؛ به پذیرش حکمیت بر اساس آیات محکم قرآن عظیم سر فرود آرید و اگر چیزی را در آن نیافتید به سنت محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم رجوع کنید و ما هم‌چنان شما را به سوی آیات محکم قرآن فرا می‌خوانیم و شما از آن روگردان هستید.

    ای علمای امت اسلام؛ بیایید تا به شما یاد دهیم چگونه بدانید من امام مهدی حق پروردگارتان هستم. اگریکی ازشما از من سؤال کند:" ناصر محمد یمانی از کجا دانستی تو دوازدهمین امام از آل بیت مطهری؟" در پاسخ به حق می‌گویم:
    [ خداوند مرا با یازده امام و محمد رسول الله دراتاق بزرگی گرد آورد که در وسط آن ستونی بود. من در وسط حلقه ده مرد بودم و به آنان گفتم امام علی بن ابی طالب را به من نشان دهید. یکی از آنها گامی به عقب و گامی به کنار برداشت و حلقه را برایم باز نمود و گفت: این امام علی بن ابی طالب است. او خارج از آن حلقه بود من به سوی ایشان رفته و دستشان را با دو دست خود گرفتم و گفتم مرا به نزد محمد رسول الله صلی الله علیه و آل و سلم ببرید. او مرا به کنار ستونی که دروسط اتاق بود برد که محمد رسول الله درکنار آن نشسته بود. من به زانو افتاده و صورتم را در گریبان ایشان قرارداده و ایشان که صلوات و سلام بر او و آل او باد را بوسیدم و او بود که به حق درباره من فتوا داد]
    این رؤیا که از جانب پروردگار آمده بود مرا به حق قانع می‌کند نه شما را . پس بیایید تا به شما خبر دهم در این رؤیا حجت خداوند بر شما کدام است. حجت خداوند بر شما فتوای محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
    [وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبتَه]
    [ کسی نیست که از قرآن با تو جدال کند مگر بر او چیره گردی].

    ای علمای امت؛ حجت خداوند بر شما این است که اگر ازآیات محکم قرآن با من مجادله کنید و من بر شما چیره شوم؛ این اقامه حجت خداوند درمقابل شماست و اگر شما به حق از آیات محکم قرآن عظیم برمن غلبه کنید؛ این حجت خداوند برای شما دربرابر ناصر محمد یمانی است و برایتان روشن می‌شود که او دروغ‌گوست و افترا می‌زند و امام مهدی حق پروردگارتان نیست.
    ای علمای امت اسلام؛ به شما هشدار می‌دهم که اگربا تعدادی از آیات محکم که نیاز به تأویل نداشته و از آیات ام الکتابند برایتان حجت بیاورم ولی شما آنها را پشت سرتان بیندازید و از آیاتی پیروی کنید که خداوند‌ آنها را از آیات ام الکتاب قرار نداده و هم‌چنان نیاز به تأویل دارند؛ از کسانی خواهید بود که قلبشان از حق منحرف شده و از آن تنگ است و جایگاه آنها جهنم است که بسیار بد سرانجامی است.
    ای علمای امت اسلام؛ کسی که بگوید تأویل قرآن را جز خداوند نمی‌داند؛ نسبت به آنچه که بر مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- نازل شده کافر گردیده است و به ناحق به خداوند افترا زده و جایگاه او جهنم است که بسیار بد سرانجامی است.. شاید یکی از کسانی که از حق اکراه دارند؛ بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:"ناصر محمد یمانی؛ مگر خداوند به ما فتوا نداده که تأویل قرآن را جز خداوند نمی‌داند؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ}
    صدق الله العظيم [آل عمران:۷]"

    سپس کسانی که در قرآن تدبر نمی‌کنند؛ تصور می‌نمایند که این عالم از قرآن تأویلی آورده که ثابت می‌کند تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند. امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ آنان می‌گوید: برای خداوند به حق و یقین شهادت می‌ٔ‌دهم که تأویل آیات متشابه قرآن عظیم را جز خداوند کسی نمی‌داند و خداوند مرا نفرستاده تا با آیات متشابه قرآن با شما مجادله نمایم؛ بلکه به من فرمان داده است تا با آیات محکم و ام الکتاب برای شما دلیل بیاورم. اینها آیاتی هستند که خداوند آنها را به روشنی آورده و نیاز به تأویل ندارند چرا که آیات ام الکتابند. اما آیات متشابهی که همچنان احتیاج دارند تأویل شوند؛ نه حجت ما بر شما هستند و نه حجت شما برما؛ و اگر آیات محکم کتاب را رها کرده و از ظاهر متشابه پیروی کنید که تأویل آنها را جز خداوند کسی نمی‌داند؛ بدانید که خداوند با آیات محکم قرآن عظیم درمقابل شما حجت آورده است و کسی که قلبش از حق آمده در آیات محکم کتاب منحرف و تنگ است و از ظاهر متشابه پیروی می‌کند؛ خداوند او را از راه راست به گمراهی می برد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿٧﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران].
    آیا نمی‌بینید کسانی که گفتند تأویل کل قرآن را جز خداوند نمی‌داند، به پروردگار به دورغ افترا زده و گمراه شده و راه درست را گم کرده‌اند؟ چرا که خداوند ابداً چنین چیزی نگفته است. بلکه فرموده خداوند درباره کسانی است که قلب‌شان از آیات محکم و بینه‌ای که ام الکتابند منحرف شده و آنها را پشت سر می‌اندازند و از آیات متشابهی پیروی می‌کنند که هم‌چنان نیاز به تأویل داشته و به دنبال تأویل آن هستند در حالی که تأویل آیات متشابه را جز خداوند نمی‌داند و راسخین در علم می‌گویند ما به آنها ایمان داریم و از آیات محکم واضح و بینه پیروی می‌کنند. اما درباره آیات متشابه می‌دانند که مطلوب است تنها به آنها ایمان داشته باشند و اگر خداوند بیان آنها را به ایشان نیاموخت؛ علم آن را به خداوند وامی‌گذارند؛ و تنها خردمندان شما این را درک می‌کنند؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟ چگونه سخن کسانی -مانند آنکه نام خود را علم الجهاد گذاشته است- را تصدیق می‌کنید که می‌خواهند شما را از راه درست بازدارند ؟ او که با آیاتی با من مجادله می‌کند که نیاز به تأویل دارند؛ در حالی که من با آیاتی با او مجادله می‌کنم که آیات محکم کتابند ولی او آنها را چنان پشت سر می‌اندازد که گویا آنها را نمی‌شنود.پس به او بشارت می‌دهم که عذاب بزرگ در انتظار اوست. آیا به آیات محکم کتاب اعتراض می‌کند؟ خیر؛ نمی‌تواند چرا که از شدت وضوح این آیات غیرقابل انکارند؛ اما او آنها را چنان پشت سر می‌اندازد گویا چیزی از آنها نشنیده است و آیات متشابهی از قرآن را برایتان می‌آورد که هم‌چنان نیازمند تأویل هستند. من انکار نمی‌کنم که تأویل آنها را من هم نمی‌دانم، بلکه پروردگارم که تأویل متشابه را می‌داند به من آموخته است. ولی می‌دانم آیات متشابه حجت خداوند بر شما نیستند؛ بلکه حجت خداوند بر شما در ذکر حکیم آیات ام الکتاب و محکم آن است؛ آیا نمی‌اندیشید؟

    ای حق‌جویان؛ شما کسی را که درباره علم هدایت با من محاجه می‌کند دیدید؛ کسی که خود را الطرید می‌نامد و همان علم الجهاد و همان المستشار و الشاهد و ... است که با اسامی متعدد به پایگاه ما می‌آید. هربار که به حق او را ساکت می‌کنم؛ می‌رود و با نامی دیگر بازمی‌گردد و این کار را با هر حیله و وسیله‌ای تکرار می‌کند تا اگر بتواند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگرداند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {‏وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَـٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۱۷].
    خداوند شما را از پیروی از اینان برحذر داشته است.تصدیق فرموده خداوند تعالی: :
    {
    ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ‎﴿١٠٠﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]
    و بنابراين ، خدا را به شهادت می‌گیرم و تمام علمای امت را به پذیرش حکمیت بر اساس آیات ام الکتاب فرا می‌خوانم و برای آنها بیان نمی‌آورم .چطور ممکن است چنین باشد چون اینها آیات محکم و واضح و بینه‌ای هستند که عالم و جاهل شما آنها را می‌فهمند و تنها کسانی از آنها رومی‌گردانند و از متشابه پیروی می‌کنند، که قلب‌شان منحرف و از پذیرش آیات محکم که حجت خداوند بر شماست؛ تنگ است . اگر تعقل کنید....

    چون من امام مهدی حق پروردگار عالمیان هستم،پس تمام بندگان خداوند در تمام ملکوت از انس و جن را دعوت می‌کنم تا به سوی خداوند انابه کنند و از رحمت او مأیوس نشوند تا خداوند قلبشان را هدایت نماید؛ قلب‌هایی که خداوند تسلط بر آن را به آنان عطا ننموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
    اگر راست می‌گویید؛ چه کسی وجود دارد که بر قلب خود تسلط داشته باشد؟ آیا تصور می‌کنید می‌توانید آنچه که می‌خواهید دوست داشته باشید و از آنچه که می‌خواهید اکراه؟ آیا تعقل نمی‌کنید؟ پس ای مردم؛ تسلط بر قلب به دست پروردگار است؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ کسانی که از علم هدایت آگاه نیستند گمان می‌کردند اگر خداوند آیه‌ای برای نبی خود نازل کند، به آن ایمان می‌آورند. بلکه با نهایت اصرارقسم خوردند که اگرخداوند نشانه‌ای برای او بفرستد؛ ایمان می‌آورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠٩﴾‏ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١١٠﴾وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ‎﴿١١١﴾‏‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    لذا ای مردم؛ درخواست برای فرستادن آیات فایده‌ای نخواهد داشت؛ علتش هم عقیده باطل شماست؛ زيرا فكر مي كنيد كه فقط مانده است كه آيتي فرستاده شود ( هيچ كمبودي نداريد جز فرستادن آيه ) و سپس ایمان بیاورید و فراموش کردید که قلب‌های شما به دست خداوند است ولی اکثرتان خود را به جهالت می‌زنید.
    و ای قوم؛ به درگاه پروردگارتان انابه کنید؛ اوست که قلب‌های شما را هدایت می‌کند تا حق را حق ببینید و پیروی از آن را روزیتان می‌کند و باطل را باطل ببینید و قلب‌تان را از باطل منصرف می‌کند و ایمان را محبوب شما گردانده و قلب‌تان را با آن زینت می‌دهد و باعث می‌شود از کفر و فسق و عصیان اکراه داشته باشید؛ آیا پروا نمی‌کنید؟به خداوند علی العظیم ؛ خداوند البر و الرحیم قسم که اگر از کبر خود دست بردارید و به نفس خود رجوع نمایید و بگویید: از کجا می‌دانیم؟ ممکن است امام ناصر محمد یمانی به حق از جانب پروردگار عالمیان آمده باشد و ما از حق رو بگردانیم...پس تسلیم شده
    و رو به درگاه پروردگارتان کرده و یکی‌از شما می‌گوید:

    [ خدایا من بنده توام و برسر عهد خود با توام که چیزی را با تو شریک نگیرم و شهادت می‌دهم تو حقی و شهادت می‌دهم بنده‌ات جز حق نمی‌خواهد؛ خدایا اگراین مرد همان امام مهدی منتطر حقی است که از جانب تو آمده؛ به توالتماس و زاری می‌کنم تا بصیرت به من عطا فرمایی تا بتوانم حق آمده از نزد تو را ببینم؛ و اگر ناصر محمد یمانی امام مهدی حق نیست به بنده‌ات درمقابل اوبرهانی علمی عنایت فرما تا مسلمانان را از گم کردن راه راست -صراط مستقیم- نجات دهم؛ همانا که تو سمیع و علیمی]

    سپس بعد از این دعا به پایگاه ما آمده و در برهان و حجت آن تدبر می‌کند؛ اگر برهان حق و قانع کننده و محکم درآن یافت، خداوند او را به سوی حق هدایت می‌کند و اگر ناصر محمد یمانی گمراه باشد؛ خداوند به او برهانی دربرابر ما عطا می‌فرماید.
    ای علمای امت وحق‌جویان تحقيق كنيد؛ چه بسا علم الجهاد گریزان از رحمت خداوند آمده و بگويد: " ناصر محمد یمانی؛ خداوند تعالی می‌فرماید: خداوند هریک ازبندگانش را که بخواهد هدایت می‌کند و هریک از بندگان را که بخواهد گمراه می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ‎﴿١٠٧﴾‏ وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿١٠٨﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    و جاهلان تصور می‌کنند علم الجهاد دربرابر ناصر محمد یمانی حجت اقامه کرده است و به گذشته خود بازگشته و می‌گویند:" این امام مهدی نیست؛ چگونه می‌تواند باشد چون علم الجهاد دربرابرش حجت آورده است؟" ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: آیا شما باور کرده‌اید که خداوند به آنان امر نموده که به او شرک بیاورند؟ خداوند پاک ومنزه است...آیا تعقل نمی‌کنید؟ بلکه خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكُواْ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۰۷].
    یعنی خداوند با قدرت خود می‌تواند آنان را بدون اینکه انابه کنند به راه راست -صراط مستقیم- هدایت نماید. خداوند از هدایت مردم ؛ تمام مردم عاجز نیست ولی به بندگانش فرمان نداده که شرک بیاورند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ‎﴿١٤٨﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    به این ترتیب علم الجهاد می‌گوید این خداوند است که آنان را گمراه کرده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿٣٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
    و کسانی که نمی‌دانند تصور می‌کنند علم الجهاد حجت بینه‌ای آورده است که خداوند بندگان خود را اغوا می‌کند سُبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً!... خیر چنین نیست؛ بلکه هر کس که از حق منحرف شود، خداوند قلبش را منحرف می‌سازد و تصرف خداوند در قلب بندگانش تنها به خاطر ظلمی است که خود آنها مرتکب شده‌اند؛ چرا که خداوند از کبر و عدم رضایتی که در قلب ابلیس نسبت به خلیفه برگزیده خداوند آدم عليه الصلاة والسلام وجود داشت آگاه بود لذا قلبش را منصرف كرد ( بازداشت ) تا در برابر آدم سجده نکند و حجت خداوند به حق دربرابر ابلیس اقامه شد و خداوند به او ظلم نکرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ‎﴿٧٥﴾‏ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ‎﴿٧٦﴾‏ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ‎﴿٧٧﴾‏ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ‎﴿٧٨﴾‏ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‎﴿٧٩﴾‏ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ‎﴿٨٠﴾‏ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ‎﴿٨١﴾‏ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿٨٢﴾‏ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ‎﴿٨٣﴾‏قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ‎﴿٨٤﴾‏ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿٨٥﴾‏} صدق الله العظيم [ص].
    علت بازداشتن قلب ابليس از اجراي امر خداوند برایمان روشن شد چون در قلب ابلیس کبر وجود داشت؛لذا خداوند قلبش را ]از حق] برگرداند تا فرمان خداوند برای سجده را اجرا نکند. به همین ترتیب خداوند قلب تمام کسانی که در زمین به‌ناحق تکبر می‌ورزند را نیز از ایمان آوردن به آیات پروردگارشان منصرف می‌کند و علت آنهم کبر آنان است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَّا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ‎﴿١٤٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأعراف].
    آیا نمی‌بینید که خداوند نه به ابلیس و نه به دیگرای که قلبشان را منصرف نموده، ظلم نکرده است و عامل آن ظلم ایشان به خودشان و مسخره کردن رسولان پروردگارشان است که "آيا خداوند اين را به پيامبري فرستاده است !" پس ای مردم از خداوند پروا کنید و بدانید که پروردگار به احدی ظلم نمی‌کند . این عین عدل است که :
    {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَكُوا} [الأنعام:۱۰۷]،
    یا {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا فَعَلُوهُ} [الأنعام:۱۳۷]

    یعنی خداوند اگر بخواهد با قدرتش آنان را هدایت می‌کند و خداوند از هدایت تمام مردم عاجز نیست ولو اینکه به درگاهش انابه نکنند. خداوند قادر است که قلب آنان را به سوی حق برده و هر نفسی را به هدایتش برساند که خداوند بر هر چیز قادر است. ولی خداوند مقرر داشته که تنها کسانی را هدایت خواهد کرد که به درگاه او انابه نماید و دربرابر حق استکبار نکند. و اما شما دیدید که خداوند با قلب مستکبران چه می‌کند؛ چنان آنها را از حق منحرف می‌نماید که حق را به آنان نشان می‌دهد ولی خداوند قلب آنها را منصرف می‌کند تا ازحق پیروی نکنند و این تنها به علت کبر ناحق آنان است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بغير الحقّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آية لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الأعراف]

    ای مؤمنان؛ اگر اعتقاد دارید که خداوند قلب بندگان را بدون اینکه ظلمی کرده باشند منصرف می‌کند اشتباه کرده و گناهکارید؛اگر خدا چنین کند که در حق بندگانش ظلم کرده است؛ از خدا پروا کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ ‎﴿١٠٨﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی: {وَمَا رَبُّكَ بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ} صدق الله العظيم [فصلت:۴۶].
    ممکن است علم الجهاد یا نسیم که همتاي اوست بخواهند بگویند:" چه کسی به تو گفته که ما خداوند را به ظلم کردن توصیف کرده‌ایم؟" خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف می‌یابند؟! تأویل آنها این است که خداوند بدون اینکه بندگان ظلمی در نفس خود کرده باشند قلب آنان را منحرف می‌کند و با این تأویل نسبت ظلم به پروردگارشان داد‌ه‌اند؛ آیا فکر نمی‌کنید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ‎﴿٢٧﴾‏ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ‎﴿٢٨﴾‏ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ‎﴿٢٩﴾‏} صدق الله العظيم [ق].
    ما آیات محکم و بینه خداوند که فتوای هدایت در آنها آمده از آیات ام الکتاب هستند و نیازی به تأویل ندارند؛ با دقت به آنها درمی‌یابید که ظاهر و باطن آنها واضح و بینه هستند. خداوند به شما خبر داده که هدایت بعد از انابه خواهد آمد و علت منصرف شدن قلب؛ استکبار آن دربرابر حق است. برای مثال خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‎﴿٥٣﴾‏ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ‎﴿٥٧﴾‏ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ‎﴿٥٨﴾‏ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ‎﴿٥٩﴾‏ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ‎﴿٦٠﴾‏ وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‎﴿٦١﴾‏ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‎﴿٦٢﴾‏ لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿٦٣﴾‏ قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ‎﴿٦٤﴾}صدق الله العظيم [الزمر].
    خداوند به شما آموخته است که ابتدا انابه از سوی بنده و سپس هدایت از جانب خداوند خواهد بود که قلب بنده‌اش را به سوی حقی که خواسته بنده است سوق می‌دهد. اما علت سوق داده شدن قلب به مسیر هدایت این است که بنده به پروردگارش رجوع کرده و درپیشگاه او سر تسلیم فرود آورده است. برای همین به بندگان طعم عذاب نزدیک‌تر را - قبل عذاب بزرگ‌تر-می‌چشاند باشد که به سوی او بازگردند. یعنی به درگاه خداوند انابه نمایند و دربرابرش تسلیم شوند و تضرع کند تا ایشان را به راه درست هدایت نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‎﴿٢١﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
    یعنی شاید بازگردند و در پیشگاه پروردگارشان تضرع نماید و در برابر او تسلیم گردند تا قلبشان به سوی او هدایت گردد. و اگر چنین نکنند؛ عذاب نزدیک‌تر نیز به کارشان نیامده و هدایت نخواهند شد و به هیچ وجه هدایت نمی‌شوند چرا که به پروردگار خود رجوع نکرده‌اند و می‌گویند این حوادث؛ بلایای طبیعی‌اند تا اینکه عذاب بزرگ خداوند فرا رسد ومإیوس و ناامید از رحمت پروردگار، گرفتار آتش جهنم گردند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ‎﴿٧٦﴾‏ حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ‎﴿٧٧﴾‏} صدق الله العظيم [المؤمنون]
    ای علم الجهاد گریزان از رحمت خداوند؛ من عضویت تو را آزاد می‌کنم تا امر تو برای مردم آشکار شود وبا برتری علمی که خداوند به من عنایت فرموده؛ اطلاعات بیشتر و بیشتر و بیشتری درباره علم هدایت به ایشان بیاموزم و مکر تو به خودت باز می‌گردد. من نمی‌دانم خدا با تو چه می‌کند و تو می‌دانی که من یقین دارم تو از اولیای شیطان رجیمی و خداوند از بلندای عرش عظیمش شاهد است که ظلمی به تو نکرده‌ام و تو از شیاطین بشر یهودی هستی. مسدود کردن عضویت تو به علت ناتوانی و عجز من نبود؛ به پروردگار عالمیان قسم که چنین نیست، من می‌ترسم که در بین انصار کسی به حرف شما گوش داده و از راه درست منحرف شود. اما عضویت تو را را آزاد خواهم کرد تا قلب‌های ایشان آزموده شود و با علم الشیطان الرجیم با آیات محکم و بینه قرآن عظیم مجادله خواهم کرد؛ پس اگر دیدید علم الجهاد آنها را انکار نکرد و به سراغ آیات دیگری رفت که همچنان نیازمند تأویل هستند تا با کمک آنها دربرابر آیات محکم حجت بیاورد؛ درمی‌یابید که قلب او از حق منحرف و تنگ است. اما علت فرار و کناره گرفتن او از پایگاه این است که من او را ترساندم که خداوند او را به خوک مسخ می‌کنید . ای گریزان از رحمت خداوند ، امر با خداوند است و اگر بخواهی به گفتگو با ما ادامه دهی؛ عضویت تو و نسیم و دیگرانی که مانند شما هستند را آزاد می‌کنم تا ماهیت شما برای مردم اشکار شود و بدانند از کسانی هستید که خداوند درباره ایشان فرموده است:
    {وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‎﴿٢٠٤﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 51387 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 15 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    12:44 صباحاً
    ____________



    إلى عُلماء أمّة الإسلام وطوائفهم أجمعين ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم التابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    ويا عُلماء أمّة الإسلام وأشياعهم أجمعين، فهل تريدون الحقّ؟ فإني الإمام المهديّ الحقّ من ربكم، فلماذا أنتم عن الحقّ مُعرضون ممن أظهرهم الله على أمري في عصر الحوار من قبل الظهور؟ فهل رأيتموني على باطلٍ؟ فإذاً لا يجوز لكم الصموت على الباطل، وإن رأيتموني على الحقّ فلا يجوز لكم الصموت عن الحقّ والاعتراف به. فاتّقوا الله، وبيني وبينكم كتاب الله وسنّة رسوله إن كنتم مؤمنين.

    ويا معشر المُسلمين، لو لم تزالوا على الهدى لما جاء قدري المقدور في الكتاب المسطور، وأنتم الآن في عصر الحوار من قبل الظهور، ومن بعد التصديق أظهر لكم عند البيت العتيق.

    ويا أمّة الإسلام، يا حُجاج بيت الله الحرام، صدقوا بالحقّ في عصر الحوار من قبل ظهور الإمام في البيت الحرام بين الرُكن والمقام إن كنتم تعقلون، ولن يستجيب لدعوة الحقّ إلا أولو الألباب منكم الذين لا يستكبرون، فهل فكَّر أحدكم كيف يظهر الله الإمام المهديّ في ليلةٍ على العالمين؟ ومن ثم تعلمون أنه لا بدّ أن يظهره الله ببأسٍ شديدٍ من عنده حتى يؤمن الناس أجمعون ويقولون ربنا اكشف عنا العذاب إنا مؤمنون. تصديقاً للحقّ على الواقع الحقيقي لقول الله تعالى:
    {حم (1) وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ (2) إِنَّا أَنزَلْنَاهُ في ليلةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ (3) فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ (4) أَمْراً مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (5) رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (6) رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ (7) لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (8) بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ (9) فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ (10) يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (11) رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ (12) أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ (13) ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ (14) إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عَائِدُونَ (15) يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ (16)} صدق الله العظيم [الدخان].

    فإن قلتم إنّ هذه الآية حدثت من قبل في عهد محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، ومن ثم نُرد عليكم بقول الله تعالى:
    {وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ} صدق الله العظيم [الأنفال:33]. فمن المُرتقب؟ إذاً لو كنتم تعلمون أنه الإمام المهديّ الناصر لمحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- الإمام ناصر محمد اليماني الذي يدعوكم إلى الاحتكام إلى مُحكم القرآن العظيم في جميع ما كنتم فيه تختلفون فإن لم أجد فَمِنْ سنة محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، ولا نزال ندعوكم إلى مُحكم القرآن وأنتم عنه معرضون.

    ويا معشر عُلماء أمّة الإسلام، تعالوا لأعلّمكم كيف تعلمون أنّي الإمام المهديّ الحقّ من ربكم، فلو سألني أحدكم: "يا ناصر محمد اليماني، وكيف علمت أنّك الإمام الثاني عشر من آل البيت المُطهر؟". ومن ثم أرد عليكم بالحقّ:
    [لقد جمعني الله بأحد عشر إماماً ومحمدٍ رسول الله في غرفةٍ واحدةٍ كبرى لها عمود في الوسط، وكنت في دائرة من الرجال عددهم عشرة، وقلت لهم دلّوني على الإمام علي بن أبي طالب، فتراجع شخص كان أمامي خطوةً إلى الوراء ومن ثم خطوةً إلى الجنب وفتح لي الدائرة وقال لي: ذلك الإمام علي بن أبي طالب. وكان خارج دائرة العشرة، ومن ثم انطلقت نحوه وأمسكت بيده بيدي الاثنتين وقلت له دلّني على محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، فأخذني إلى عمودٍ يتوسط الغرفة فإذا بمحمدٍ رسول الله جالساً بجانبه، ومن ثم جثوتُ على ركبتي وجعلتُ وجهي في عنقه وقبلته صلى الله عليه وآله وسلم وهو من أفتاني في شأني بالحقّ].
    وهذه الرؤيا مُقنعة لي بالحقّ من ربي وليس لكم، فتعالوا لأعلمكم ما هي حجّة الله عليكم في الرؤيا، إنها فتوى محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبتَه].

    ويا معشر علماء الأمّة، إن حجّة الله عليكم لئن جادلتموني من مُحكم القرآن وغلبتكم فقد أقام الله عليكم الحجّة، وإن غلبتموني بالحقّ من مُحكم القرآن العظيم فقد أقام الله لكم الحجّة على ناصر محمد اليماني وتبيَّن لكم أنّه ليس الإمام المهديّ الحقّ من ربكم وإنه مُفتريٌّ كذاب.

    ويا عُلماء أمّة الإسلام، إني أحذِّركم إذا جادلتكم بآيةٍ أو عدة آياتٍ مُحكماتٍ لسنَ بحاجةٍ للتأويل من آيات أمّ الكتاب ومن ثم تنبذوهنّ وراء ظهوركم وتتبعون الآيات اللاتي لم يجعلهن الله من آيات أمّ الكتاب المُحكمات ولا يزلن بحاجة للتأويل، ومن فعل ذلك فاعلموا أن في قلبه زيغٌ عن الحقّ ومأواه جهنم وساءت مصيراً.

    ويا معشر عُلماء أمّة الإسلام، إنّه من قال إنّ القرآن لا يعلمُ تأويله إلا الله فقد كفر بما أُنزل على مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- وافترى على الله بغير الحقّ ومأواه جهنم وساءت مصيراً، ولربما يودّ من الذين هم للحقّ كارهون أن يُقاطعني ويقول: "يا ناصر محمد اليماني، ألم يفتِنا الله أنّه لا يعلم بتأويل القرآن إلا الله؟ وقال الله تعالى:
    {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:7]".

    ومن ثم يظنّ الذين لا يتدبّرون القرآن أنّ هذا العالِم قد أتى ببرهانٍ من القرآن أنّه لا يعلم تأويله إلا الله، ومن ثم يُرد عليهم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول لهم: أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين أنّه لا يعلم تأويل الآيات المُتشابهات في القرآن العظيم إلا الله ولم يبتعثني الله لأجادلكم بالمُتشابه من القرآن؛ بل أُمرت أن أُحاجكم بآياته المُحكمات أمّ الكتاب، وتلك آيات جعلهن الله واضحاتٍ بيّناتٍ لسن بحاجة للتأويل نظراً لأنهن من أمّ الكتاب، وأما المُتشابه الذي لا يزال بحاجة للتأويل فلم يجعلهُ الله الحجّة لنا عليكم ولا لكم علينا، فإن تركتم المُحكم واتبعتم ظاهر المُتشابه الذي لا يعلمُ تأويله إلا الله فاعلموا أنّ الله أقام الحجّة عليكم بمحكم القرآن العظيم، ومن في قلبه زيغٌ عن الحقّ في آيات الكتاب المُحكمات ومن اتّبع ظاهر المُتشابه أضلّه الله عن سواء السبيل. وقال الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ (7)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    أفلا ترون أنّ الذين قالوا أنّه لا يعلم تأويل القرآن كله إلا الله قد افتروا على الله كذباً وضلّوا وأضلّوا عن سواء السبيل؟ ذلك لأنّ الله لم يقُل ذلك أبداً، بل قال إنّ الذين في قلوبهم زيغٌ يذرون الآيات المُحكمات البيِّنات من أمّ الكتاب وراء ظهورهم ويتّبعون الآيات المُتشابهات اللاتي لا يزلنَ بحاجة للتأويل ويبتغون تأويله، وما يعلم تأويل المُتشابه إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنّا به ويتّبعون المُحكم الواضح والبيِّن، وأما المُتشابه فهم يعلمون أنه ليس المطلوب منهم إلا الإيمان به ويذرون علمه لله إنْ لم يعلِّمهم بيانه، ويقولون كلٌّ من عند ربنا؛ أي الآيات المُحكمات والآيات المُتشابهات، وما يتذكر إلا أولو الألباب منكم، أفلا تعقلون؟ فكيف تصدقون الذين يريدون أن يصدوكم عن سواء السبيل كمثل من يُسمي نفسه علم الجهاد؟ الذي جادلني بالآيات اللاتي لا يزلنَ بحاجة للتأويل وأنا أجادله بالآيات المُحكمات فوجدتم أنه نبذهنَّ وراء ظهره كأن لم يسمعهن، وأبشِّره بعذاب عظيم، فهل وجدتم أنّه اعترض على الآيات المُحكمات؟ كلا، فإنه لا يستطيع أن ينكرهن نظراً لوضوحهن الشديد بين أيديكم، بل نبذهن وراء ظهره كأن لم يسمعهن، وأتاكم بالمُتشابه من القرآن الذي لا يزال بحاجة للتأويل، ولا أنكر أنّي لا أعلمُ تأويله، بل علّمني ربي الذي يعلم بتأويل المتشابه، ولكنّي أعلم أنّه لم يجعله الله الحجّة عليكم بل حجّة الله عليكم في الذكر الحكيم هي آيات أمّ الكتاب المُحكمات، أفلا تعقلون؟

    ويا معشر الباحثين عن الحقّ، لقد رأيتم الذي يُحاجّني في علوم الهدى، من يُسمي نفسه الطريد والذي هو ذاته علم الجهاد وهو المُستشار وهو الشاهد ويأتي موقعنا بأسماءٍ مُتعدِّدة، وكلما ألجمته بالحقِّ ذهب ومن ثم يعود باسم آخر ولا يزال يفعل ذلك بكلّ حيلةٍ ووسيلةٍ حتى يردّكم بعد إيمانكم كافرين إن استطاع. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {‏وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَـٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:217].

    وقد حذَّركم الله من اتِّباعهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ (100)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وعليه، إني أشهدُ الله أني أدعوكم يا معشر علماء الأمّة إلى الاحتكام إلى آيات أمّ الكتاب ولن آتيكم ببيانٍ لهنّ فكيف ذلك وهنّ آياتٌ مُحكماتٌ واضحاتٌ بيّناتٌ يفقههنّ عالِمكم وجاهلكم لا يزيغ عنهنّ ويتبع المُتشابه إلا من في قلبه زيغٌ عن المُحكم حجّة الله عليكم لو كنتم تعقلون.

    وبما أني الإمام المهديّ الحقّ من ربّ العالمين أدعو عباد الله أجمعين في الملكوت كله إنسهم وجنهم للإنابة إلى ربهم وعدم اليأس من رحمته حتى يهدي الله قلوبهم التي لم يجعل الله لهم عليها سُلطاناً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (24)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    فمن ذا الذي له سُلطان على قلبه إن كنتم صادقين؟ فهل ترون أنكم تستطيعون أن تحبوا من تشاؤون وتكرهوا من تشاؤون؟ أفلا تعقلون؟ إذاً يا قوم، إن سُلطان القلب بيد الربّ، أفلا تتقون؟ وزعم الذين لا يعلمون علم الهدى أن لو يُنزل الله آية على نبيّه أنهم سوف يؤمنون به، بل أقسموا جهد أيمانهم ليؤمنُنَّ به لو يُنزل الله عليه آية. وقال الله تعالى:
    {وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءتْهُمْ آية لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيات عِندَ اللّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءتْ لاَ يُؤْمِنُونَ (109) وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُواْ بِهِ أوّل مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (110) وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن يَشَاء اللّهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (111)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    إذاً يا قوم، لا فائدة من طلب الآيات بسبب عقيدتكم الباطلة أنه لا ينقصكم إلا أن ينزلها الله ومن ثم تؤمنون ونسيتم أن قلوبكم بيد الله، ولكن أكثركم يجهلون.

    ويا قوم أنيبوا إلى ربِّكم وهو يهدي قلوبكم ويُريَها الحقّ حقاً فيرزقكم الاتّباع ويريها الباطلَ باطلاً ويصرف قلوبكم عن الباطل ويحبب إليكم الإيمانَ ويزينه في قلوبكم ويُكرّه إليكم الكُفرَ والفسوَق والعصيانَ، أفلا تتقون؟ وأقسم بالله العلي العظيم البر الرحيم لو تتنازلون عن كبركم وتحدثون أنفسكم وتقولون: وما يدرينا؟ لعل الإمام ناصر محمد اليماني هو الحق من ربّ العالمين، ونحن عن الحقّ مُعرضون. ومن ثم تخلون بأنفسكم مُنيبين إلى ربكم فيقول أحدكم:
    [اللهم إني عبدك وعلى عهدك لا أشرك بك شيئاً وأشهد أنك أنت الحقّ وأشهدك أن عبدك لا يريد غير الحقّ، اللهم إن كان هذا الرجل هو الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من عندك اللهم إليك أبتهل أن تُبصرني بالحقّ حتى أرى أنه الحقّ من عندك، وإن كان ناصر محمد اليماني ليس الإمام المهديّ الحقّ اللهم فاجعل لعبدك السُلطان عليه بالعلم فأنقذ المُسلمين أن يضلّهم عن الصراط المُستقيم إنك أنت السميع العليم]. ومن ثم يأتي من بعد ذلك إلى موقعنا ويتدبر ويتفكر في الحجّة والبرهان، فإما أن يجد السُلطان الحقّ المُحكم المُقنع فيهديه الله إلى الحقّ، وإما أن يجعل الله له السُلطان علينا إن كان ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مُبينٍ.

    ويا معشر علماء الأمّة والباحثين عن الحق تبيّنوا، فقد يأتي علم الجهاد الطريد من رحمة الله ويقول: "يا ناصر محمد اليماني، قال الله تعالى إن الله يهدي من يشاء من عباده ويضلّ من يشاء من عباده. وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ (107) وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (108)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ومن ثم يظنّ الجاهلون أنّ علم الجهاد قد أقام الحجّة على ناصر محمد اليماني، فينقلبون على أدبارهم ويقولون: "ليس هذا الإمام المهدي، كيف وقد أقام عليه علم الجهاد الحجّة؟". ومن ثم يرد عليهم ناصر محمد اليماني وأقول: وهل صدقتم أنّ الله أمرهم بالشرك به سُبحانه؟ أفلا تعقلون؟ بل قال الله تعالى:
    {وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكُواْ} صدق الله العظيم [الأنعام:107].

    بمعنى لو يشاء لهداهم بقدرته إلى الصراط المُستقيم بغير أن يُنيبوا إلى ربهم، فلا يعجز الله هدى الناس جميعاً، ولكنّ الله لم يأمر عباده بالشرك. وقال الله تعالى:
    {سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إَلاَّ تَخْرُصُونَ (148)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وكذلك علم الجهاد يقول بل الله هو من يغوي. وقال الله تعالى:
    {قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ} صدق الله العظيم [الحجر:39].

    ومن ثم يزعم الذين لا يعلمون أنّ علم الجهاد قد أتى بحُجة بيَّنة أنّ الله من يغوي العباد سُبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً! بل من زاغ عن الحقّ أزاغ الله قلبه، وما صرف الله قلبه إلا بُظلمٍ منه، لأنّ الله علم أنّ في قلب إبليس كبر وعدم رضى بخليفة الله المُصطفى آدم عليه الصلاة والسلام ومن ثم صرف الله قلب إبليس حتى لا يسجد لآدم فُيقيم الله على إبليس الحجّة بالحقّ وليس بظلم من الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:49].

    ومن ثم بيّن الله على لسان إبليس سبب صرف قلبه عن السجود، ولذلك سأله وهو يعلم عن الإجابة سُبحانه، بل لكي تعلموا أنه ما ظلم إبليس. وقال الله تعالى:
    {قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ (75) قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ (76) قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ (78) قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ (80) إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83) قَالَ فَالْحَقُّ والحقّ أَقُولُ (84) لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ (85)} صدق الله العظيم [ص].

    وتبيّن لنا سبب صرف قلب إبليس عن تنفيذ أمر الله أنّه الكِبر الذي في نفس إبليس، ولذلك صرف الله قلبه فلم يسجد لما أمره الله، وكذلك الذين يتكبرون في الأرض بغير الحقّ يصرف الله قلوبهم عن الإيمان بآيات ربهم بسبب كبرهم. وقال الله تعالى:
    {سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بغير الحقّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آية لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ (146)} صدق الله العظيم [الأعراف].

    أفلا ترون أنّ الله لم يظلم إبليس ولا غيره من الذين صرف الله قلوبهم وأنه بسبب ظلم من أنفسهم واستهزائهم برسل ربهم "أهذا الذي بعث الله رسولاً!". فاتقوا الله يا قوم واعلموا أن الله لا يظلم أحداً وهو العدل وحين تجدون في القرآن:
    {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَكُوا} [الأنعام:107]، أو {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا فَعَلُوهُ} [الأنعام:137]؛ بمعنى أن لو يشاء الله بقدرته لهداهم، فلا يعجزه أن يهدي الناس جميعاً ولو لم ينيبوا إليه شيئاً، فإنه قادر أن يصرف قلوبهم فيأتي كُلَّ نفس هداها، إن الله على كُل شيء قدير، ولكن الله كتب أن لا يهدي إليه إلا من أناب ولم يستكبر عن الحقّ، وأما الذين يستكبرون فقد رأيتم كيف صنع الله بقلوبهم، أزاغها عن الحقّ لدرجة أن الله يريهم الحقّ ومن ثم يصرف الله قلوبهم عنه حتى لا يتبعوه، وهذا الصرف الشديد بسبب كبرهم بغير الحقّ. وقال الله تعالى: {سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بغير الحقّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آية لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ويا معشر المؤمنين، لئن صدقتم أنّ الله هو الذي يصرف قلوب عباده من غير ظلمِ في أنفسهم فإنكم لخطاؤون وآثمون، ولو فعل الله ذلك لكان ظالماً لعباده، فاتقوا الله. وقال الله تعالى:
    {تِلْكَ آيات اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ (108)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا رَبُّكَ بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ} صدق الله العظيم [فصلت:46].

    ولربّما يودّ أن يقول علم الجهاد أو قبيله نسيم: "ومن قال لك أننا وصفنا الله بالظلم؟" قاتلهم الله أنى يُؤفكون! وكان تأويلهم أن الله يصرف قلوب عباده من غير ظلم في أنفسهم، فقد وصفوا ربهم بالظلم، أفلا يعقلون؟ وقال الله تعالى:
    {قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (27) قَالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (28) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ (29)} صدق الله العظيم [ق].

    وأما الآيات المُحكمات البينات من أمّ الكتاب في فتوى الهدى فإنهن لسنا بحاجة لتأويل، فانظروا إليهن تجدون ظاهرهن كباطنهن واضحات بيِّنات، علمكم الله أن الهدى يأتي بعد الإنابة وصرف القلب أنه بسبب الاستكبار عن الحق، مثال قول الله تعالى:
    {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚإِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿٥٤وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿٥٩وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّـهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ ۚأَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٦٠وَيُنَجِّي اللَّـهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦١اللَّـهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿٦٢لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّـهِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴿٦٣قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّـهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ﴿٦٤}صدق الله العظيم [الزمر].

    فعلَّمكم الله أنّ الإنابة من العبد، ومن ثم يأتي الهدى من الله بصرف قلب عبده إلى الحقّ لتحقيق ما يريده عبده، وأما سبب صرف قلبه إلى الهدى نظراً لأنّ العبد رجع إلى ربه واستكان بين يديه، ولذلك يذيقهم الله من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلهم يرجعون، أي لعلهم ينيبون إلى ربهم فيستكينون بين يديه ويتضرعون فيهديهم سواء السبيل. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (21)} صدق الله العظيم [السجدة].

    أي لعلهم يرجعون ويتضرعون إلى ربهم فيستكينون بين يديه فيهدي قلوبهم إليه، وإذا لم يفعلوا فلن يُغني حتى العذاب الأدنى عن هداهم شيئاً، ولن يهتدوا إذاً أبداً بسبب عدم الرجعة إلى ربهم، وقالوا إنما هي كوارث طبيعية حتى يأتيهم عذاب الله الأكبر في نار جهنم فإذا هم فيه مُبلسون يائسون من رحمة ربهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77)} صدق الله العظيم [المؤمنون].

    ويا علم الجهاد الطريد من رحمة الله، إنّي سوف أطلق عضويتك ليتبيّن للنّاس أمرك وأزيدهم وأزيدهم وأزيدهم تفصيلاً في علم الهدى مما زادني ربي من علمه، ولن تمكر إلا بنفسك، ولا أدري ما الله صانع بك، وأنت تعلم أنّي أعلمُ علم اليقين أنّك ولي للشيطان الرجيم، ويشهدُ الله من على عرشه العظيم أنّي ما ظلمتك شيئاً وأنك من اليهود من شياطين البشر، وليس حجب عضويتك عجزاً منا، كلا وربّ العالمين، وإنما أخاف أن يكون في أنصاري سماعون لكم فتضلوهم عن سواء السبيل، ولكني سوف أطلق عضويتك لتمحيص ما في قلوبهم، وسوف أحاجّ علم الشيطان الرجيم بالمُحكم البيّن في القرآن العظيم، فإن رأيتم أن علم الجهاد لم ينكرهن شيئاً وإنما ذهب إلى آياتٍ أُخر من اللاتي لا يزلنَ بحاجة للتأويل لكي يحاجّ بهن المحكم فقد علمتم أن في قلبه زيغاً عن الحقّ، وأما سبب فراره وقراره أن يعتزل الموقع هو لأني خوفته أنّ الله قد يمسخه إلى خنزير، فالأمر لله أيّها الطريد من رحمة الله، فإن شئت تستمر بحوارنا فإني سوف أطلق عضويتك وقبيلك نسيم ومن على شاكلتكم حتى يتبيّن للناس أمركم فيعلموا أنّكم من الذين قال الله عنهم:
    {وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204)} صدق الله العظيم [البقرة].

    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  5. افتراضي برای خداوند شهادت می‌دهم که من از اولیای خداوند و رسول او هستم و با دشمنان آنها دشمنی و با دوستان آنها دوستی می‌کنم.

    - 16 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    ۱۴-بهمن - ۱۳۸۷ ه.ش.
    11:49 مساءً
    ــــــــــــــــــــ


    برای خداوند شهادت می‌دهم که من از اولیای خداوند و رسول او هستم و با دشمنان آنها دشمنی و با دوستان آنها دوستی می‌کنم.

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُمْ مِنَ الأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى (۳۲)} صدق الله العظيم [النجم].
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً}
    صدق الله العظيم [النور:۶۱].
    نسیم، کلمه‌ای متشابه در این فرموده خداوند تعالی تو را به اشتباه انداخته‌است:
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:۳۲]،
    و می‌گویی مقصود خود شخص است و فرد نباید بگوید من از خدا می‌ترسم و نگوید از اولیای خداوند است و نگوید از حزب خداوند است و نگوید طرف حق است و در زمان انبیا، اگر به حق نبی یا رسول است، نگوید نبی و یا رسول است و مهدی منتظر نیز اگر به حق از نزد پروردگاربرانگیخته شده باشد، نگوید مهدی منتظر است! برحسب همین فتوایی که داده‌ای خودت با فتوای خودت مخالفت کرده و خود را تزکیه کرده و گفته‌ای‌: «إني أخاف الله» و نفس خود را تزکیه کردی و بر خلاف فتوای باطل خود عمل نمودی! جالب اینجاست که به حق با فتوای باطل خودت مخالفت کرده‌ای و گفتی: «إني أخاف الله» وبا گفتن اینکه از خدا می‌ترسی، خود را تزکیه کرده‌ای. . من شهادت تو درباره خودت را انکار نمی‌کنم ولی خداوند به من امر نموده است تا بدون آگاهی و بدون هدایت و کتابی روشنگر تو را تزکیه نکرده و پیرو تو نشوم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:۳۲].
    یعنی خداوند بیش از تو از حال بنده‌اش آگاه است؛ یا اینکه تو نمی‌دانی «تزکیه» چیست؟ نسیم، تزکیه شهادت دادن است، یعنی نسیم، مردی صالح است و تا زمانی که از ما دعوت می‌کند تابع او باشیم، از او پیروی می‌کنیم . من تو را تزکیه نمی‌کنم و نمی‌گویم تو امکان ندارد به خداوند افترا و دروغ نسبت دهی؛ خداوند به حال تو آگاه‌تر است. خداوند به من فرمان نمی‌دهد که چون تو را از متقیان می‌بینم پس باید تو را تصدیق کرده و از تو پیروی کنم.بلکه چیزی را به تو می‌گویم که خداوند به من فرمان داده است:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۱].
    و هم‌چنین فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إنْ تَتَّبِعُونَ إلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إلَّا تَخْرُصُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۴۸].
    و متشابه تو را به اشتباه انداخته‌است
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى}
    صدق الله العظيم [النجم:۳۲]
    و این سخن تو را به اشتباه انداخته است که:
    {أَنفُسَكُمْ}، آیا نمی‌دانی مقصود یک‌دیگر است و مقصود خودتان نیست؟ و این بدان جهت است که برخی مردم با سخنان خود دراین دنیا تو را به تعجب وامی‌دارند در حالی که از سرسخت‌ترین دشمنان هستند؛ پس تا برهان و علمی از جانب خداوند رحمن نیاورد؛ از او پیروی نکنید.
    و اما فرموده خداوند تعالی: {فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً} صدق الله العظيم [النور:۶۱]،
    یعنی وقتی وارد خانه‌ای شدید به اهل خانه که از خود شما هستند؛ سلام کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ} صدق الله العظيم [التوبة:۱۲۸].
    «انفسکم» یعنی «از خودتان»؛ یکی از جنس خودتان. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (۶۴) فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا (۶۵) وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (۶۶) وَإِذاً لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّـا أَجْراً عَظِيمًا (۶۷) وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (۶۸)}
    صدق الله العظيم [النساء]
    و اگر درمورد این بیان خداوند تعالی سؤال کنی:

    {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ}
    صدق الله العظيم [النساء:۶۶].
    آیا تصور می‌کنی خداوند فرمان داده تا خودشان را بکشند یا یکدیگر را؟ یعنی یک یهودی مؤمن اگر واقعاً مؤمن باشد و با رسول الله حرکت کرده
    برای جهاد بیرون رفته و با یهودیان بجنگد و قلب و جسمش صادق باشد؛ خداوند اجر عظیمی به او عطا نموده و به راه راست -صراط مستقیم- هدایتش خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (۶۶) وَإِذاً لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّـا أَجْراً عَظِيمًا (۶۷) وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (۶۸)}
    صدق الله العظيم [النساء].
    نه خداوند نه رسولش به احدی فرمان نمی‌دهد که خودش را بکشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (۲۹) وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً (۳۰)}

    صدق الله العظيم [النساء].

    حال بیان حق فرموده خداوند تعالی:
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى}
    صدق الله العظيم [النجم:۳۲] .
    این متشابه است و کسانی که نمی‌دانند گمان کرده‌اند مقصود خود شخص است ولی منظور یکدیگر است و می‌گوید پیروی از فرد بر اساس علم اوست نه اینکه امامت را تزکیه کنی و چون او را متقی می‌دانی پیرو او شوی. خیر بلکه باید به علم او توجه کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (۳۶)}
    صدق الله العظيم [الإسراء].
    و اما درمورد مباهله؛ مسیحیان نجران از آن سرباز زدند
    ؛ چون می‌ترسیدند محمد رسول الله: رسول حق پروردگارشان باشد؛ و زیبا این است که تو از خداوند می‌ترسی؛ یعنی امید است خداوند تو را به راه راست هدایت کند. وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين
    و اما درمورد «تواطؤ» ؛ این یعنی «توافق» و ملازمت؛ یعنی اسم محمد موافق نام «ناصر محمد» است و موضع توافق در نام من؛ نام پدرم است تا اسم خبر از کارم داشته باشد. البته خداوند نام را حجت قرار نداده است و حتی اگر نام من «ناصر محمد» را در نص قرآن نازل کرده باشد و من آن را حجت قرار نمی‌دهم ؛ چون از خود همین قرآن برایم حجت آورده و می‌گویید:
    «
    {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسمه أَحْمَدُ} صدق الله العظيم [الصف:۶]،
    و سپس رسول خداوند با نام محمد آمد؛ پس ناصر محمد یمانی حتی اگر نامت در قرآن ذکر شده باشد؛ حجت تو در برابر ما نام نیست، بلکه علم توست». پس من می‌گویم: با اینکه محمد رسول الله همان أحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم-است و ایشان در کتاب دارای دو نام هستند؛ اما شما راست می‌گویید. این هم بدان جهت است که مسیحیان و مسلمانان و یهود بدانند که حجت خداوند در اسم نیست بلکه بر اساس علم است.
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــ


    اقتباس المشاركة 51389 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..




    - 16 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    11:49 مساءً
    ــــــــــــــــــــ



    أشهدُ لله أنّي من أولياء الله ورسولِه أُعادي من عاداه ووليٌّ لمن والاه..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    قال الله تعالى:
    {الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُمْ مِنَ الأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى (32)} صدق الله العظيم [النجم].

    وقال الله تعالى:
    {فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً} صدق الله العظيم [النور:61].
    وغرّك يا نسيم الكلمة المُتشابهة في قول الله تعالى:
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:32]، وتقول إنّ المقصود الشخص نفسه أنْ لا يقول إنّي أخاف الله ولا يقول أنّه من أولياء الله ولا يقول أنّه من حزب الله ولا يقول أنّه مع الحقّ ولا يقول أنّه نبيٌّ ولا رسولٌ في زمن الأنبياء إذا كان حقاً نبياً ورسولاً ولا يقول أنه المهديّ المنتظر إذا كان الحقّ المبعوث من ربِّه! بحسب فتواك سارية المفعول وها أنت تُخالف فتواك فتزكي نفسك وتقول: "إني أخاف الله" وزكيت نفسك وخالفت فتواك الباطلة! والجميل منك أنّك خالفت فتواك الباطلة إلى الحقّ وقلت: "إني أخاف الله" وزكيّت نفسك بأنّك تخاف الله، ولا أنكر عليك شهادتك لنفسك ولكن الله أمرني أن لا أُزكّيك فأتّبعك بغير علمٍ ولا هدًى ولا كتابٍ منيرٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:32].

    أي أنّ الله أعلم بك من عبده، أم إنّك لا تعلم ما هي التزكيّة؟ إنّها الشهادة يا نسيم أنّ نسيم هذا رجل صالح وما دام يدعو إلى الاتّباع فلنتّبعه ولن أزكيك وأقول إنّك لا يمكن أن تفتري على الله كذباً فالله أعلم بك، ولم يأمرني الله أن أصدِّقك فأتّبعك لأني أراك من المُتقين؛ بل أقول لك ما أمرني الله به:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:111].

    وكذلك قول الله تعالى:
    {قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إنْ تَتَّبِعُونَ إلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إلَّا تَخْرُصُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:148].
    وغرك المُتشابه:
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:32]، وغرّك قوله {أَنفُسَكُمْ}، أفلا تعلم أنه يقصد بعضكم بعضاً ولا يقصد ذاتكم؟ وذلك لأنّ من الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا وهو ألدّ الخصام، فلا تتبعه ما لم يأتيك بعلمٍ وسلطانٍ من الرحمن.

    وأما قول الله تعالى:
    {فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً} صدق الله العظيم [النور:61]، أي فإذا دخلتم بيوتاً فسلِّموا على أنفسِكم؛ أي أهلِها من أنفسِكم. وقال الله تعالى: {لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ} صدق الله العظيم [التوبة:128].

    إذاً معنى أنفسكم أي منكم، من بني جنسكم. وقال الله تعالى: {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (64) فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا (65) وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (66) وَإِذاً لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّـا أَجْراً عَظِيمًا (67) وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (68)} صدق الله العظيم [النساء].

    وإذا سألتك عن البيان لقوله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ} صدق الله العظيم [النساء:66].

    فهل ترى أنّ الله أمرهم بقتل أنفسهم أم بقتل بعضهم بعضاً؟ أي اليهودي المؤمن إذا كان حقاً مؤمناً وخرج مع رسول الله وقاتل اليهود وهو صادق قلباً وقالباً فسوف يؤتيه الله أجراً عظيماً ويهديه صراطاً مُستقيماً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (66) وَإِذاً لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّـا أَجْراً عَظِيمًا (67) وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (68)} صدق الله العظيم [النساء].

    ولا يأمر الله ولا رسوله أحداً بقتل نفسه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (29) وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً (30)}صدق الله العظيم [النساء].

    إذاً البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:32]؛ من المُتشابه ويظنّ الذين لا يعلمون أنه يقصد الشخص نفسه ولكنه يقصد بعضكم بعضاً فتقول بل الاتّباع بالعلم وليس لأنك تزكي إِمامَك وترى أنه تقي، كلا، بل بالعلم تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (36)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وأما بالنسبة للمُباهلة فقد أعرض عنها نصارى نجران لأنهم يخشون أنّ مُحمداً رسول الله هو الحقّ من ربهم، وجميل منك أن تخاف الله، بمعنى أنّ فيه أملاً أن يهديك الله الصراط المُستقيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.

    وأما بالنسبة للتواطؤ فهو التوافق، بمعنى أنّ اسم محمد يوافق في اسم (ناصر محمد) وجعل الله موضع التوافق في اِسمي في اِسم أبي لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر، ولم يجعل الله الحجّة في الاسم حتى ولو أنزل الله اِسمي في نَصّ القرآن ناصر محمد لما حاجَجْتكم به وذلك لأنكم سوف تحاجّونني من ذات القرآن وتقولون: "قال الله تعالى: {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسمه أَحْمَدُ} صدق الله العظيم [الصف:6]، ومن ثم جاء اسمه محمد، إذا يا ناصر محمد اليماني حتى ولو كان اِسمك مذكوراً في القرآن فليست الحجّة لك علينا في الاسم، بل في العلم"، ومن ثم أقول: صدقتم برغم أنّ محمداً رسول الله هو ذاته أحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- وله اِسمان في الكتاب، وإنّما لكي يعلم النصارى والمُسلمون واليهود أنّ الله لم يجعل الحجّة في الاسم بل في العلم.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  6. افتراضي بهترین چیزی که در پاسخ خود آورده‌ای فرموده خداوند تعالی است که: {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ} صدق الله العظيم..

    - 17 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    ۱۵-بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    01:44 صباحاً
    ـــــــــــــــ


    بهترین چیزی که در پاسخ خود آورده‌ای فرموده خداوند تعالی است که: {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ} صدق الله العظيم..

    بهترین چیزی که در پاسخ خود آورده‌ای فرموده خداوند تعالی است که:

    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ} صدق الله العظيم [الحجرات:۱۱]،
    یعنی از یک‌دیگرعیب‌جویی مکنید.آیا مقصود خداوند تعالی ازاین فرموده را درک نمودی:

    {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى}
    صدق الله العظيم [النجم:۳۲]؟
    و همین‌طور مقصود خداوند از این فرمایش:
    {فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً} صدق الله العظيم [النور:۶۱].
    یعنی به یک‌دیگر سلام کنید و همین‌طور فرموده خداوند تعالی:
    {لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ} صدق الله العظيم [التوبة:۱۲۸].
    یعنی از جنس خودتان . خداوند تو را هدایت کند نسیم.

    ای" رجل من أقصى المدينة يسعى"( نام یکی انصار) به تو توصیه می‌کنم با نسیم به نیکی رفتار کنی. به او ارفاق کرده و در برابر وی صبور باش؛ او خیلی بیشتر از"الطرید" به مسیر هدایت نزدیک است؛ باشد که خداوند او را به راه درست هدایت نماید.
    برادر نسیم؛ سلام خداوند و رحمت و برکات او بر تو باد. به میز گفتگو خوش‌امدی که میهمان مایی و برایت احترام قائلیم و از تو تقدیر می‌کنیم. باشد که خداوند تو را از انصار قرار دهد که او بر هر چیز قادر است.
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوك في دين الله الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 51390 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 17 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    01:44 صباحاً
    ـــــــــــــــ



    خير ما جئت به في ردّك هو قول الله تعالى: {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}..

    خيرُ ما جئتَ به في ردِّك هو قول الله تعالى:
    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ} صدق الله العظيم [الحجرات:11]، أي لا يلمز بعضُكم بعضاً. فهل فهمت المقصود من قوله تعالى: {فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم:32]؟ وكذلك المقصود في قول الله تعالى: {فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً} صدق الله العظيم [النور:61]؟ أي يسلمون على بعضهم بعضاً. وكذلك قول الله تعالى: {لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ} صدق الله العظيم [التوبة:128]؛ أي من بني جنسكم، وهداك الله يا نسيم.

    ويا رجل من أقصى المدينة يسعى، أستوصيك بنسيم خيراً، فارفق به واصبر عليه فإني أراه قريباً من الهدى وأقرب من الطريد بكثير، عسى الله أن يهديه سواء السبيل.
    وسلامُ الله عليك أخي نسيم ورحمة الله وبركاته فأهلاً وسهلاً بك ضيفاً علينا في طاولة الحوار ولك الاحترام والتقدير، عسى الله أن يجعلك من الأنصار إنّه على كُل شيء قدير.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوك في دين الله الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  7. افتراضي دستور به تمام اعضای اداری....

    - 18 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    ۱۴- بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    08:12 مساءً
    ـــــــــــــــــ


    دستور به تمام اعضای اداری....

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    به تمام اعضای مجلس اداری امر می‌کنم بیانات الطرید و همتای او نسیم را حذف نکند؛ هرچقدرهم که حاوی کفر و مکر باشند و امام دوازدهم از آل بیت مطهر مهدی منتظر با بیان حق ذکر پاسخ آنها را برای تمام بشریت خواهد داد و هرکس که بخواهد از امام مهدی حق تبعیت می‌کند و هرکس بخواهد از خلاف آن پیروی می‌کند تا گفتگو میان ما پایان یابد و اگر نتوانستیم یک‌دیگر را قانع کنیم؛ آنان را به مباهله فرا خواهم خواند. من خود و انصارم را دعوت کرده و آنها نیز انصارشان را دعوت خواهند کرد و سپس با التماس از خداوند می‌خواهیم که ظالمان را لعنت کند و آن‌گاه خداوند میان ما به حق حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است.
    عضویت آنها را آزاد کرده و دستور دادم مانع حضور آنها در پایگاه نشوند و پاسخ‌های آنها -هرقدرهم بر خلاف حق باشد- حذف نشود . به این ترتیب برای حق‌جویان روشن می‌شود که کدام حق و کدام باطلیم؛ به شرط اینکه تمام بیانات‌شان را در بخشی قرار دهند که مختص علما وجریان‌های دینی است و انها را در تمام بخش‌های سایت پراکنده نکنند. نام بخش مخصوص این گفت‌وگو را می‌توانید در صفحه اصلی پایگاه پیدا کنید ؛ تمام.
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.



    اقتباس المشاركة 51391 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 18 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1430 هـ
    02 - 02 - 2009 مـ
    08:12 مساءً
    ـــــــــــــــــ



    أمر إلى كافة أعضاء مجلس الإدارة ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    هذا أمرٌ إلى كافة أعضاء مجلس الإدارة بعدم حذف بيانات الطريد وقبيله نسيم مهما كان فيها من الكُفر والمكر، فسوف يردّ عليهم المهديّ المنتظَر الإمام الثاني عشر من آل البيت المُطهر بالبيان الحقّ للذكر لكافة البشر، ومن أراد أن يتّبع الإمام المهديّ الحقّ فليتّبعه ومن أراد أن يتّبع من خالفه فليتّبعه، حتى إذا انتهى الحوار ولم يقنع أحدنا الآخر ومن ثم سوف أدعوهم للمُباهلة سوياً، فأدعو نفسي وأنصاري وهم يدعون أنفسهم أنصارهم ومن ثم نبتهل إلى الله فنجعل لعنة الله على الظالمين ومن ثم يحكم الله بيننا بالحقّ وهو أسرعُ الحاسبين.

    وقد أطلقتُ عضويّاتهم وأمرتُ بعدم حجبهم وعدم حذف بياناتهم مهما كانت مُخالفة للحقّ، وذلك حتى يتبيّن للباحثين عن الحقّ أيُّنا على الحقّ وأيُّنا على الباطل شرط أن يجعلوا بياناتهم في القسم المُخصص لحوار العلماء ومختلف التيارات الدينية وليس التخبط في جميع الأقسام، وعنوان قسم الحوار يجدونه في الصفحة الرئيسية للموقع وقُضي الأمر.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  8. افتراضي { سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا }..

    - 19 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    ۱۵ - بهمن- ۱۳۸۷ ه.ش.
    02:57 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــ


    { سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا }..

    بسم الله عليه توكلت وعلى الله فليتوكل المؤمنون، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..

    علم الجهاد؛ تو را چه می‌شود ای مرد که متوجه حرف نمی‌شوی؟اگر خدا ما را هدایت نکرده بود نه دین را تصدق می‌کردیم و نه نماز می‌خواندیم و اگر خداوند دست ما را نمی‌گرفت و قلب‌مان را به راه راست هدایت نمی‌نمود؛از اختیار و انابه کاری ساخته نبود.
    علم الجهاد؛ سزاوار است که به خداوند جز حق نسبت ندهم و حاشا که پروردگار به احدی ظلم کند. به تو آموختیم که هدایت به دست خداوند یکتایی است که شریکی ندارد وهرکس را که انابه کند هدایت می‌نماید و کسی را که با پیشگاه او بازنگشته و انابه نکند؛ هدایت نخواهد کرد. ای مرد از خدا بترس و در موضوع حقی که آشکار است؛ مغالطه نکن! مگر تو می‌خواهی مردم به درگاه پروردگارشان انابه و بازگشت نکنند؟ سخن تو مانند کسانی است که گفتند:
    {
    سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ‎﴿١٤٨﴾‏ } صدق الله العظيم [الأنعام]
    اینان می‌گویند اگر این واقعاً حقی باشد که از نزد پروردگار آمده باشد؛ خداوند ما را به سوی آن هدایت می‌نمود و نه ما و نه پدرانمان شرک نمی‌آوردیم و چیزی را تحریم نمی‌کردیم چنان که شما تمام انبیا می‌گویید . نگاه کن خداوند چه پاسخی به آنان می‌دهد:
    {كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۴۸].
    علم الجهاد! چرا خداوند رسولان را برمی‌انگیزد؟ آیا جز برای اقامه‌ی حجت؟ پس کسانی را که انابه کرده و به سوی او بازگردند، هدایت خواهد کرد و کسانی را که طالب هدایت نباشند رها می‌کند تا در طغیان خود سرگردان بمانند؛ یا مگر تو از "قدریون" هستی؟ که مردی زنا می‌کند و می‌گویند اگر خدا نمی‌خواست زنا نمی‌کردم و زنای من جز به مشت خداوند نیست!! از خدا بترس؛ خداوند فرمان اعمال سوء و فحشا را نمی‌دهد و هرکس را که به سوی او بازگردد؛ هدایت می‌نماید. خداوند با برانگیختن رسولان در برابر مردم حجت اقامه نموده است و هرکس از بندگان که طالب و خواهان هدایت باشد؛ به راه راست -صراط مستقیم- هدایت نموده و مستکبران روگردان از حق را رها می‌کند تا در طغیان خود سرگردان بمانند. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {
    وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا ‎﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‎﴿٤٨﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ‎﴿١٦٥﴾‏} صدق الله العظيم [النساء].
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٢١٣﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    {أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ ﴿۸8﴾ وَلِسَاناً وَشَفَتَيْنِ ﴿۹﴾ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ
    ﴿۱۰﴾} صدق الله العظيم [البلد].
    علم الجهاد! اگر انسانی کافر شود، می‌گویی خداوند برای او کفر را اراده نموده و بر حسب فتوای تو کفر برای او مشیتی الهی است؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ} صدق الله العظيم [الزمر:۷].
    علم الجهاد؛ تو فتوا پیرامون هدایت را درک نکرده‌ای؛ پیش از این فتوا داده‌ایم که مؤمن به هیچ‌وجه نمی‌تواند خودش قلبش را هدایت کند؛ حال راه حل برای تمام بندگان خداوند چیست؟ انابه و بازگشت به سوی پروردگار. خداوند این فتوا را برای تمام بندگان خود در کل ملکوت از هر جنسی که باشند؛ مقرر فرموده است و اگر چنین نکنند روز قیامت حتماً خواهند گفت اگر خدا ما را هدایت می‌کرد از متقیان بودیم و حجت خداوند برای بنده‌ای که قلبش را هدایت نفرموده چیست؟ انابه نکردن.

    ولی علم الجهاد؛ من از تو می‌خواهم این آیه را به تفصیل برای ناصر محمد یمانی و انصارش توضیح دهی تا ببینیم تأویل تو برای آن چیست؛ با وجود اینکه این آیه واضح است چرا که ازجمله آیات محکم و بینه کتاب به شمار می‌آ‌‌ید. ولی می‌خواهیم علم الجهاد بیانی درباره علم هدایت برای‌مان بیاورد. خدواند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ‎﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
    برای ما روشن شده که هدایت؛ هدایت الهی است و برای همین است که کسانی که هدایت نشده‌اند می‌گویند:
    {لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}
    ،
    حال حجت خداوند دربرابر بنده‌ای که هدایتش ننموده چیست؟جواب را از ذهن خود و سرخود و با ظن نمی‌آورم که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ بلکه می‌گویم حجت خداوند رد برابر بنده‌ای که هدایت نشده این است که بنده انابه و بازگشت به سوی پروردگار نداشته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ } صدق الله العظيم [الزمر]
    علم الجهاد
    ؛ اجازه نداری ما آنچه را که در اول آوردیم تکرار می کنیم و تو از آن رو می گردانی و با چیزی دیگر برایم حجت می آوری؛ بلکه باید بیانی بهتر از بیان من برای این آیات بیاوری. اما روگرداندن تو از آنها گویا که چیزی نشنیده‌ای برای تو مجاز نیست؛ اگر راست می‌گویی..
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين. امیدوارم خداوند تو را به راه راس
    ت هدایت کند .
    برادرتان امام ناصر محمد یمانی

    اقتباس المشاركة 51392 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..





    - 19 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    02:57 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــ



    { سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا }..

    بسم الله عليه توكلت وعلى الله فليتوكل المؤمنون، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    ويا علم الجهاد، ما خطبك لا تفقه الحديث يا رجل؟ ولولا الله لما اهتدينا ولا صدقنا ولا صلينا ولن يغني عنا الاختيار والإنابة ما لم يأخذ الله بأيدينا فيهدي قلوبنا على صراطٍ مُستقيم.

    ويا علم الجهاد حقيق لا أقول على الله غير الحقّ وحاشا لله أن يظلم أحداً وقد علمناك أنّ الهدى بيد الله وحده لا شريك له يهدي إليه من يُنيب، وأما الذي لا ينيب لربّه فلا يهدي قلبه. واتقِ الله يا رجل ولا تغالط في الحقّ البيِّن! أم إنّك لا تريد الناس أن ينيبوا إلى ربهم ليهدي قلوبهم؟ ومثل قولك كمثل قول الذين قالوا:
    {سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلا آبَاؤُنَا وَلا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:148].
    فهؤلاء يقولون لو كان هذا حقاً من عند الله لهدانا الله إليه ولما أشركنا نحن وآباؤنا كما تقولون لنا يا معشر الأنبياء ولا حرمنا من شيء، فانظر لرد الله عليهم:
    {كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:148].

    ويا علم الجهاد، لماذا بعث الله المُرسلين؟ إلا لإقامة الحجّة! فهدى الله الذين أنابوا وترك الذين لا يريدون الهدى في طغيانهم يعمهون، أم إنّك من القدريّين؟ يزني الرجل ويقول لو شاء الله ما زنيت وما زنيت إلا بمشيئة الله! فاتقِ الله، إنّ الله لا يأمر بالسوء والفحشاء، ويهدي إليه من يُنيب. وقد أقام الله على الناس الحجّة ببعث المُرسلين إليهم من ربهم ليهدي الله من يشاء الهدى من عباده إلى صراطٍ مُستقيم ويذر المُستكبرين عن الحقّ من ربهم في طغيانهم يعهمون وقال الله تعالى :
    {وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا} صدق الله العظيم [الكهف:56].

    ويقول تعالى:
    {وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:48].
    ويقول تعالى:
    {رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حجّة بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:165].

    ويقول تعالى :
    {كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ} صدق الله العظيم [البقرة:213].

    وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ ﴿8﴾ وَلِسَاناً وَشَفَتَيْنِ ﴿9﴾ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (10)} صدق الله العظيم [البلد].

    ويا علم الجهاد، فهل إذا كفر الإنسان تقول إنّ الله أراد له الكفر حسب فتواك أنّها مشيئة الله؟ وقال الله تعالى:
    {إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ} صدق الله العظيم [الزمر:7].

    ويا علم الجهاد، إنك لم تفهم فتواي في شأن الهدى، وسبق وأن أفتيت إنّ المؤمن لا يستطيع أن يهدي قلبه شيئاً، فما هو الحل لكافة عباد الله؟ إنها الإنابة، وجعل الله تلك فتوى شاملة لكافة عباد الله في الملكوت كُلّه من كلّ جنسٍ، وإن لم يفعلوا فحتماً سوف يقولوا يوم القيامة لو أنّ الله هدانا لكنا من المُتقين، فما هي حجّة الله على عبده الذي لم يهدِ قلبه؟ هي عدم الإنابة.

    ولي منك طلب يا علم الجهاد أنْ تبيّن لناصر محمد اليماني وأنصاره هذه الآية وتفصلها تفصيلاً لننظر تأويلك لها برغم وضوحها لأنّها من المُحكمات البيناتِ، ولكننا نريد من علم الجهاد بياناً لما جاء فيها من علم الهدى. وقال الله تعالى:
    {وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (55) أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57)} صدق الله العظيم [الزمر].

    فقد تبيّن لنا إنّ الهدى هدى الله، ولذلك قال الذي لم يهتدِ:
    {لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}، إذاً ما هي حجّة الله على عبده الذي لم يهدِه؟ ولن آتيك بالجواب من رأسي من ذات نفسي بالظن الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؛ بل أقول إنّ حجّة الله على عبده الذي لم يهدِه هي عدم الإنابة. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54)} صدق الله العظيم [الزمر].

    ويا علم الجهاد لا يجوز لك! الذي نبدأ به نعيده وأنت تعرض عنه وتحاجِج بسواه؛ بل اْتني ببيانٍ هو أحسن من بياني لهذه الآيات، أما إعراضك عنها وكأنك لم تسمعها فهذا لا يجوز لك إن كنت من الصادقين. وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وأرجو من الله أن يهديك إلى الصراط المُستقيم.

    المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  9. افتراضي پاسخ حق پرچم هدایت [علم الهدی] به علم الجهاد....

    - 20 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    ۱۵ - بهمن - ۱۳۸۷ ه.ش.
    09:55 مساءً
    ـــــــــــــــــــ


    پاسخ حق
    پرچم هدایت [علم الهدی] به علم الجهاد....

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..

    علم الجهاد؛ من امام مهدی حق سزاوار نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و از روی ظن فتوا نمی‌دهم که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ و خدا و تمام ملائکه و تمام بندگان صالح خداوند از جن و انس را به شهادت می‌گیرم که نسبت به افترای ناحق تو به خداوند که عرش الرحمن از شدت غضب از آن می‌لرزد کافرم. گفته‌ای:
    اقتباس المشاركة :
    درمورد زناکار هم همین‌طور است؛ او زنا نمی‌کند مگر خداوند بخواهد و زنا را برای او نوشته باشد و هیچ مخلوقی قادر به زنا نیست مگر خداوند آن را برایش نوشته باشد و اگر بگویی که می‌تواند؛ یعنی مخلوق می‌تواند از مشیت الهی خارج شده و کاری که خداوند نخواهد را انجام دهد.
    انتهى الاقتباس

    سبحان الله! این فتوا گناه بسایر بزرگی است و خشم پروردگار از خشم بنده‌اش نسبت به تو شدیدتر است. آخر چگونه می‌گویی زنا به اراده خداوند است؟ ولی خداوند این فتوا و دروغی را که به او نسبت داد‌ه‌ای رد می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾ وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّـهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿۲۹﴾ فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿۳۰﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف]
    سپس خداوند فتوا می‌دهد که عمل سوء و فحشا و نسبت نا دانسته به خدا دادن؛ فرمان شیطان است نه «الرحمن». تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ} صدق الله العظيم [النور:۲۱].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٦٨﴾‏ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿١٦٩﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة]
    و این وحی شیطانی است نه وحی رحمانی و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۱].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ‎﴿٢٥٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ}
    صدق الله العظيم [الأعراف:۳۰].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ‎﴿٢٦٨﴾‏ } صدق الله العظيم [البقرة].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٦٨﴾‏ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿١٦٩﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة]
    یا مگر شما نمی‌دانید مشیت خداوند چیست؟ مشیت الهی یعنی آن چه که خداوند سبحان بخواهد؛ پس چگونه ممکن است خداوند برای بندگانش کفر و زنا وارتکاب اعمال سوء را بخواهد؟ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً! بلکه اگر بخواهد مرتکب چنین اعمالی نمی‌شوند اما نه بر طبق فتوای تو؛ بلکه حق این است که اگر خداوند بخواهد بنده مرتکب این عمل نمی‌شود نه اینکه خداوند سبحان بخواهد این فعل انجام شود: بلکه اگر خدا بخواهد بنده مرتکب اعمال سوء نمی‌شود و اگر بخواهد می‌تواند تمام مردم را به امتی واحد بدل سازد که در راه راست هستند. اما خداوند نمی‌خواهد بنده مرتکب اعمال بد گردد و آن را دوست ندارد و راضی نیست و اگر بخواهد آنان چنین نکرده و آنها را هدایت می‌کند تا چنین نکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ‎﴿١١٢﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    ای علم الجهاد پس هدایت کجاست؟ تو اعمال سوء و فحشا را به مشیت الهی نسبت می‌دهی و می‌گویی اگر خدا بخواهد چنین می‌کنند´ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً؟ اگر حق را می‌خواهی ما فتوای حق را برایت بیان می‌کنیم؛ همانا که اگر خداوند بخواهد همه مردم را هدایت می‌کند و از این امر عاجز نیست؛ ولی قاعده‌ای برای هدایت مقرر فرموده و بر طبق این قاعده هرکسی که طالب هدایت باشد را هدایت خواهد نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿٩٣﴾‏} صدق الله العظيم [النحل]؛
    یعنی هر بنده‌ای که خواستار هدایت باشد را هدایت می‌نماید. اما کسانی که هدایت را نخواهند؛ رها می‌شوند تا در طغیان خود سرگردان بمانند؛ نمی‌توانی این آیه را که علم الجهاد آورده و از آیات محکم قرآن آورده شده را انکار کنی ولی علم الجهاد آن رابه ناحق تاویل کرد؛ یعنی این فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿٩٣﴾‏} صدق الله العظيم [النحل]؛
    خداوند در این آیه محکم مشیت ربانی خود را برای شما روشن می‌گرداند که اگر بخواهد از شما امتی واحد می‌سازد؛ ولی مشیت او این است که هر کس که طالب گمراهی باشد، گمراه کرده و هر کس طالب هدایت باشد، هدایت می‌نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ}
    صدق الله العظيم [الشورى:۱۳]
    ومعنى فرموده خداوند تعالی:
    {اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ}این است که هرکس که خواهان حق است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {والَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹]؛
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۳].
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ}
    صدق الله العظيم [الرعد:۲۷]؛
    یعنی هرکس که از پیروی از راه حق سرباز زند؛ خداوند با آگاهی از اینکه بنده‌اش خواهان هدایت نیست و به درگاه او انابه نخواهد کرد؛ او را گمراه می‌سازد و این‌گونه نیست که خداوند قومی را، پس از آن که آنها را هدایت کرد، گمراه کند؛ مگر آنکه اموری را که باید از آن بپرهیزند، برای آنان بیان نماید تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‎﴿١١٥﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].

    علم الجهاد؛ خدا را به حق و یقین به شهادت می‌گیرم که هدایت به دست خداوند یکتا و بی‌شریک است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿١٤٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]،
    در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
    { قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿١٤٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]،
    حجت خداوند در مقابل بندگانی که هدایت‌شان نکرده و روز قیامت خواهند گفت:" اگر خدا مرا هدایت کرده بود" چیست؟ این حجت بنده دربرابر پروردگارش است که هدایتش نکرده ولی حجت بالغه خداوند در برابر بنده چیست؟ فتوای حق این است که:
    عدم انابه و بازگشت به سوی پروردگار یکتایی که هدایت مردمان به دست اوست. این حجت بالغه خداوند دربرابربندگانی است که آنها را به راه راست -صراط مستقیم- هدایت نکرده است.
    علم الجهاد؛ عقل و منطق می‌گوید اگر خداوند بخواهد بندگان بدون آنکه در حق خود ظلم کرده باشند ؛ قلب ایشان را به انحراف کشانده و بخواهد کافر شوند؛ در این صورت طبق فتوای تو خداوند ظالم خواهد بود جناب علم الجهاد! ولی خداوند نمی‌خواهد بندگانش کافر باشند و ابداُ به چنین چیزی برای آنها راضی نیست. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم [الزمر:۷].
    اگر خداوند می‌خواهد بندگان بدون آنکه ظلمی مرتکب شده باشند، کافر گردند و به همین ترتیب کسانی را هدایت نماید که خود بخواهد بدون اینکه بنده در این امر نقش داشته باشد؛ پس چرا بندگان را به خاطر امری که به دست آنان نیست؛ محاسبه می‌کند؟ سبحان الله! چنین نیست. بلکه خداوند مشیتی برای آنان که خواهان هدایت باشند مقرر می‌دارد که «اختیاری» و ناشی از خواست خود بنده است. اما سؤال این است که آیا بنده‌ای که طالب هدایت است، خود می‌تواند خواسته و آرزوی خود را در عالم واقعیات محقق سازد؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٩﴾‏}صدق الله العظيم [التكوير]

    آنچه که اساسی و مهم است؛ تحقق یافتن مشیّت است و اگر خداوند نخواهد این مشیت در عالم واقعیت محقق شود، خواست من به هیچ وجه به کارم نخواهد آمد و مشکل کسانی که نمی‌دانند این است که بیان این آیه را که خداوند به حق نازل فرموده نمی‌فهمند که می‌فرماید:
    {
    إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ‎﴿٢٧﴾‏ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ‎﴿٢٨﴾‏ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٩﴾‏} صدق الله العظيم [التكوير].
    چرا این دو مشیّت [خواست]، یعنی مشیّت بنده و مشیّت پروردگار را از هم تشخیص نمی‌دهید؟ به فتوای حقی که در این دو آیه آمده توجه نمایید؛ مشیَّت یکی به دست بنده است و دیگری به دست پروردگار؛ مشیّت( خواست ) بنده بر اساس عقلی است که خداوند به او داده تا فکر کرده و تصمیم بگیرد. اما اگر تصمیمش بر او پوشیده ماند [نتوانست تصمیم درست بگیرد] وبعد از اینکه انديشيد و طرحى افكند و نقشه‌ای ریخت، مرگ بر او باد، چگونه طرحى افكند [اشاره به آیات کریمه: إِنَّهُ فَكَّرَ‌ وَقَدَّرَ‌ ﴿١٨﴾ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿١٩﴾ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿٢٠﴾ المدثر] خداوند بر کفر او می‌افزاید و او را لعنت کرده و به حق، گرفتار عذاب بسیار شدیدی می‌نماید و ولیّ و نصیری جز خداوند برایش پیدا نمی‌شود. ولی اگر بنده تفکر کرد و عقل و منطقش [که خداوند او را با آن مجهز نموده و او را به صورتی که خواسته آفریده] به او پاسخ داد که: «تنها خداوند شایسته عبادت است» ؛ اگر تصمیم گرفت تا بر سر این باور استقامت ورزد باز این [خواسته] تنها یک آرزو وتمایل است و هر چقدر بنده آگاه باشد و بخواهد و هر چقدر ایمان داشته باشد و یقین داشته باشد که خداوند حق است و رسول او حق است و برانگیخته شدن و آتش و جهنم حق است، باز قادر نیست آن را در عالم واقعیات محقق سازد مگر اینکه خداوند بخواهد و قلب او را برای تحقق عملی آن موفق دارد. با وجود اگاهی و یقین، می‌بینید بسیاری از مسلمانان نماز نمی‌خوانند، زکات نمی‌پردازند و اعمال صالح انجام نمی‌دهند؛ آیا آگاهی و دانستنشان به کارشان می‌آید؟ بلکه می‌بینید در مسیر کافران هستند؛ بلکه مصیبتشان بسیار سنگین‌تر از مصیبت کافری است که چیزی نمی‌داند. اگر ندانی مصیبت است و اگر بدانی مصیبت اعظم است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که: اینها چرا نمی‌توانند هدایت شده و در راه راست -صراط مستقیم- گام بردارند؟ علت، عدم بازگشت و انابه نکردن به پیشگاه پروردگارشان است جناب علم الجهاد؛ چون آنها نمی‌خواهند به راه راست بروند؛ بلکه می‌گویند: «اگر خداوند می‌خواست ما را به راه راست مستقیم هدایت می‌نمود چون خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌نماید» و فهم غلط و تفسیر نادرست از قرآن بر پلیدیشان می‌افزاید و درحالی می‌میرند که کافرند؛ ولو اینکه مسلمان هم باشند؛ اما اسلام خود را در عالم واقعیات به مرحله عمل نرسانده‌اند. فرموده خداوند تعالی را به یادتان می‌آورم که:
    { قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿١٤٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]،
    این پاسخ کسانی است که می‌گویند اگر خدا می‌خواست نماز می‌خواندم و تقوا پیشه می‌کردم؛ ولی اینکه خداوند نخواست افترا به پروردگار است؛ این بنده است که نخواسته هدایت شود و به درگاه پروردگار بازنگشته و انابه نکرده است تا قلبش را هدایت نماید؛ ولی اگر خدا بخواهد بدون سبب و درخواستی در وجود بنده او را هدایت کند، می‌گوییم: بله همانا که خداوند بر هر کاری قادر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿١٤٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]،
    ولی او، کسی را به راه راست هدایت می‌نماید که طالب آن باشد .
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المُفتي بالحقّ علم الهدى الحقّ؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 51393 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..



    - 20 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 02 - 1430 هـ
    03 - 02 - 2009 مـ
    09:55 مساءً
    ـــــــــــــــــــ



    الردّ بالحقّ من علم الهُدى على علم الجهاد ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    ويا علم الجهاد، إنّي الإمام المهديّ الحقّ حقيق لا أقول على الله غير الحقّ ولا أفتي بالظنِّ الذي لا يُغني من الحقّ، وعليه فإني أُشهد الله وكافة ملائكته وكافة الصالحين من عباده من كُل جنسٍ من الجنّ والإنس أنّي أكفر بافترائك على الله بغير الحقّ بفتواك التي يهتز منها عرش الرحمن من شدّة غضبه من قولك:
    اقتباس المشاركة :
    وكذلك الزاني فإنه لا يزني إلا إذا شاء الله وكتب الله عليه الزنا وليس أي مخلوق قادراً على الزنا إذا لم يكتب الله عليه بأن يزني فإن قلت بلى جعلت المخلوق قادراً على الخروج عن مشيئة الله ويفعل ما لا يشاءه الله
    انتهى الاقتباس
    وسُبحان الله! إن هذه فتوى إثمها عظيم، ومقت الله أكبر من مقت عبده لك، وكيف تصف الزنا بإرادة الله؟ ولكن الله ينكر فتواك وافتراءك عليه. وقال الله تعالى: {إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿27﴾ وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّـهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿28﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿29﴾ فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿30﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ومن ثم أفتاكم الله إنّ السوء والفاحشة والقول على الله بما لا تعلم من أمر الشيطان وليس من أمر الرحمن. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ} صدق الله العظيم [النور:21].

    وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168) إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169)} صدق الله العظيم [البقرة].

    وذلك من وحي الشيطان وليس من وحي الرحمن وقال الله تعالى:
    {وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:121].

    وقال الله تعالى:
    {الله وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:257].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:30].

    وقال الله تعالى:
    {الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيم} صدق الله العظيم [البقرة:268].

    وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168) إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169)} صدق الله العظيم [البقرة].

    أم إنّك لا تعلم ما هي مشيئة الله؟ أي ما يشاءُه الله سُبحانه. فكيف يشاء الله لعباده الكفر والزنا والسوء؟ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً! بل لو شاء الله ما فعلوا ذلك، ولكن ليس كما فتواك؛ بل الحقّ أن لو يشاء الله ما فعلوا ذلك، وليس إنّ الله شاء ذلك الفعل سبحانه؛ بل لو يشاء ما فعلوا ذلك ولو يشاء لجعل الناس أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ. أما أعمال السوء فلا يشاء الله فعلها ولا يُحبّها ولا يرضاها ولو شاء لما فعلوا ذلك ولهداهم فلا يفعلون ذلك. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإنس والجنّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:112].

    فأين الهدى يا علم الجهاد وأنت تنسب السوء والفحشاء أنّها بمشيئة الله كما يشاء؟ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً! وأفتيناك بالحقّ إن كنت تريد الحق:
    إنّ الله لو يشاء لهدى الناس جميعاً فلا يعجزه ذلك، ولكن الله جعل ناموس الهدى أنه يهدي من يشاء الهدى من عباده. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:93]؛ أي من يشاء الهدى من عباده.

    وأما الذين لا يشاءون الهدى فيذرهم في طغيانهم يعمهون، ولا تستطيع أن تُنكر هذه الآية والتي أوردها علم الجهاد وأتانا بها من مُحكم القرآن ثم أوّلها بغير الحقّ وهي قول الله تعالى:
    {وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:93].

    وفي هذه الآية المُحكمة بيّنَ الله لكم المشيئة الربانيّة أنّه لو يشاء لجعلكم أمّةً واحدةً على الهدى ولكن
    يضلُّ من يشاء الضلال منكم ويهدي من يشاء الهُدى منكم. تصديقاً لقول الله تعالى: {اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:13].

    ومعنى قوله تعالى:
    {اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ}؛ أي من يشاء الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {والَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} صدق الله العظيم [العنكبوت:69]؛ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:13].

    تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ} صدق الله العظيم [الرعد:27]؛ أي من أبى أن يتبع سبيل الحقّ أضلّه الله على علمٍ منه أنّ عبده لا يشاء الهدى ويهدي إليه من يُنيب، وما كان الله ليضلّ قوماً بعد إذ هداهم حتى يُبيّن لهم ما يتّقون. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (115)} صدق الله العظيم [التوبة].

    ويا علم الجهاد، أشهدُ الله شهادة الحقّ اليقين أنّ الهدى بيد الله وحده لا شريك له. وقال الله تعالى:
    {قُلْ فَلِلَّـهِ الحجّة الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿149﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    فتدبر قول الله تعالى:
    {قُلْ فَلِلَّـهِ الحجّة الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿149﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    فما هي حجّة الله على العباد الذين لم يهدِهم الله من الذين سيقولون يوم القيامة: "لو أنّ الله هداني"؟ وهذه حجّة العبد على الربّ أنّه لم يهدِهِ. ولكن ما هي حجّة الله البالغة على العبد؟ وإليك الفتوى بالحقّ:
    إنّها عدم الإنابة إلى ربِّه الذي بيده الهدى وحده لا شريك له. فتلك هي حجّة الله البالغة على عباده الذين لم يهدِهم إلى الصراط المُستقيم.

    ويا علم الجهاد إنّه بالعقل والمنطق إذا كان الله يُريد لعباده الكفر فأزاغ قلوبهم ليكفروا به من غير ظلمٍ واستكبار من عند أنفسهم، إذاً فالله ظالمٌ حسب فتواك يا علم الجهاد! ولكنّ الله ينفي أنّه يريد الكُفر لعباده ولا يرضاه لهم أبداً. وقال الله تعالى:
    {إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم [الزمر:7].

    وإذا كان الله يشاء لعباده الذين كفروا الكفر ومن غير ظلمٍ من أنفسهم وكذلك الذين شاء الله لهم الهدى من غير سبب من أنفسهم فلِمَ يُحاسب الله عباده بشيء ليس لهم فيه من الأمر شيئاً؟ سبحانه! بل جعل لهم المشيئة الاختياريّة من عند أنفسهم لمن شاء منهم أن يستقيم، ولكن السؤال هو: هل هذا العبد الذي يشاء أن يستقيم سوف يستطيع أن يُحقق إشاءته من التمني إلى الفعل على الواقع الحقيقي؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ربّ العالمين (29)}صدق الله العظيم [التكوير]. فالمهم والأساس هو تحقيق المشيئة، فإذا لم يشأ الله تحقيق المشيئة على الواقع فلن تغني عني مشيئتي شيئاً أبداً.

    ومُشكلة الذين لا يعلمون أنهم لم يفهموا بيان هذه الآية كما أنزلها الله بالحقّ وهي قول الله تعالى:
    {إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿27﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿28﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ربّ العالمين ﴿29﴾} صدق الله العظيم [التكوير]؛ فلَمَا تفرِّقون بين المشيئتين وهي مشيئة العبد ومشيئة الربّ، فانظروا للفتوى الحقّ أنّه يوجد في هاتين الآيتين مشيئتان إحداهما بيد العبد والأخرى بيد الربّ، فأمّا مشيئة العبد فقد جعل الله له عقلاً يتفكر به ومن ثم يتخذ قراره، فإذا كان قراره عليه غمةً بعد أن فكّر وقدّر فقتل كيف قدر ومن ثم يزيده كفراً إلى كفره ويلعنه ويعذبه بالحقّ عذاباً مُهيناً، ولن يجد له من دون الله ولياً ولا نصيراً. وأما إذا فكّر العبد فأجابه العقل والمنطق الذي جهزّه الله به أنّ الذي خلقه وصوّره في أيّ صورة ما شاء ركّبَه هو أولى بعبادته عما دونه، حتى إذا اتخذ قرار الاستقامة فهنا ليس إلا تمنيّاً ولا يستطيع أن يحقق منها شيئاً على الواقع الحقيقي إلا أن يشاء الله فيهدي قلبه إلى تحقيق الفعل مهما علم ومهما قرر ومهما آمن حتى ولو يتيقن أنّ الله حقٌ ورسوله حقٌ والبعث حقٌ والنار حقٌ والجنة حقٌ، ومع علمه علم اليقين بذلك تجد كثيراً من المُسلمين لا يُصلّون ولا يُزكّون ولا يعملون الصالحات، فهل أغنى عنهم علمهم؟ بل تراهم على صراط الكافرين؛ بل مُصيبتهم أعظم من مُصيبة الكافر الذي لا يعلم، وإن كنت لا تعلم فتلك مُصيبةٌ وإن كنت تعلم فالمُصيبة أعظمُ. والسؤال الذي يطرح نفسه: لماذا لا يستطيعون أن يهتدوا فيمشوا على صراطٍ مُستقيمٍ؟ إنها عدم الإنابة إلى الربّ يا علم الجهاد، لأنهم لم يشاءوا أن يستقيموا؛ بل يقولون: "لو شاء الله لهدانا إلى الصراط المُستقيم ذلك لأن الله يهدي من يشاء". ومن ثم يزيدهم فهمهم الخاطئ وتفسيرهم الخاطئ للقرآن رجساً إلى رجسهم فيموتون وهم كافرون، حتى وإن كانوا مُسلمين فلم يصدقوا إسلامهم بالعمل على الواقع الحقيقي. وأذكركم بقول الله تعالى: {قُلْ فَلِلَّـهِ الحجّة الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿149﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وهذا ردٌ على الذين يقولون لو شاء الله لصلّيت واتّقيت، ولكن الله لم يشأْ لي ذلك (افتراءً على الله)، بل العبد لم يشأ الهدى فينيب إلى ربه ليهدي قلبه، أما لو يشاء الله بقدرته أن يهديه بلا سبب منه فنقول: بلى إنّ الله على كُل شيء قدير تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلْ فَلِلَّـهِ الحجّة الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿149﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]، ولكنه يهدي من يشاء الهدى إلى صراط مُستقيم.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المُفتي بالحقّ علم الهدى الحقّ؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  10. افتراضي { إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ } صدق الله العظيــــم ..

    - 21 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    08 - 02 - 1430هـ
    04 - 02 - 2009 مـ
    ۱۶-بهمن - ۱۳۸۷ ه.ش.
    10:06 مساءً
    ــــــــــــــــــــ


    { إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ }
    صدق الله العظيــــم ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، و بعد.

    برای کسانی از شما که می‌خواهند راه راست -صراط مستقیم- را در پیش گیرند؛ سزاواراست که جز حق به خداوند نسبت ندهم؛ اما آنچه که شما می‌خواهید اگر پروردگار عالمیان نخواهد،در عالم واقعیات تحقق نمی‌یابد. علم الجهاد ما هنوز از ایات محکم قرآن عظیم درباره فتوای خداوند پیرامون علم هدایت؛ برهان‌ها و دلایل بسیاری داریم. همانا که خداوند مشیت و خواسته اختیاری را به دست بنده سپرده است و تحقق آن مشیت و خواسته در عالم واقعیات به دست پروردگار یگانه‌ای است که شریکی ندارد. خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿٢٧﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    حال بنگر پاسخ پروردگارشان به آنان چیست . خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۲۸]
    سؤالی که مطرح می‌گردد این است که آیا معقول است کسانی که در آتش هستند، دروغ بگویند و چیزی را بر زبان آوند که در قلبشان نیست؟ می‌گويند كه اگر خداوند آنها را بازگرداند، همان را خواهند کرد که خداوند دوست دارد و مورد رضای اوست؟ خیر نکته این است که آنان معتقدند اگر خداوند ایشان را به دنیا بازگرداند؛ طبق فرمان خداوند اعمال صالح انجام می‌دهند و به اعمال گذشته خود باز نمی‌گردند ولی من خداوند را شاهد مي گيرم که اگر آنان را باز گرداند؛ ایشان نیز به اعمالی باز می‌گردند که از آن نهی شده‌اند و آنان در این عقیده باطل دروغ می‌گویند . سؤالی این است که چرا به اعمالی بازمی‌گردند که از آن نهی شده بودند؟ جواب این است که: علت آن جهالت ایشان نسبت به علم هدایت است . آنها نمی‌دانند اگر خداوند نخواهد نمی‌توانند مشیت و خواسته اختیاری خود را در عالم واقعیات به حقیقت مبدل سازند. پس مشیت و خواسته اختیاری موجب و سببی از سوی انسان است و خداوند برای هرچیزی سببی قرار داده است . حال تصور می‌کنید اگر برای به دست آوردن رزق در زمین به راه افتادید و خواستید به رزقی برسید؛ به صرف اقدام و بدون اینکه خداوند بخواهد به چیزی خواهید رسید؛ از لحظه‌ای که به این فکر افتادید كه رزق خود را در کجا پیدا کنید؛ و به خداوند توکل کردید ، و هرکس به خداوند توکل نماید او برایش کافی است و شما را به راهی هدایت می‌کند که رزق شما در آن است. لذا تا زمانی که قدرت پروردگار برای تحقق مشیت و خواسته در عالم واقعیات وارد عمل نشود؛ أسباب به هیچ کاری نمی‌آیند؛ علم الجهاد تو را چه می‌شود که متوجه منظور نمی‌شوی؟ وبا سخنت درباره مشیت و خواسته تکوینی و ملکوتی وارد راهی سردرگم می‌شوی که امکان نتیجه گیری و خروج از آن نیست! آنچه که خداوند در ملکوتش می‌خواهد به تو چه ربطی دارد؟ ما از علم هدایت صحبت می‌کنیم و فتوا می‌دهیم که باید سببی از جانب ما باشد تا موجب هدایت ما به راه راست از جانب خداوند گردد و این سبب همان مشیت و خواسته اختیاری بنده است. بنده می‌خواهد خداوند هدایت را روزی او فرماید ولی سبب این مشیت و خواسته اختیاری همانند سبب رزق است و اگر خدا به تو روزی ندهد؛ رزق نخواهی داشت.پس مشیت و خواسته ارادی انسان او را به خوراک و غذا نرسانده و کفایت گرسنگی را نمی‌کند [براي او هيچ فايده‌ای ندارد) [اشاره به آیه کریمه لَا يسْمِنُ وَلَا يغْنِي مِنْ جُوعٍ(الغاشية)] مگر خداوند بخواهد آن را در عالم واقعیات برای بنده‌اش محقق سازد. به عقیده اهالی آتش بنگر؛ آنان که مورد تکذیب خداوند قرار گرفتند چون تصور می‌کردند که قادرند آنچه را می‌خواهند در عالم واقعیات محقق سازند و به علت ناآگاهی از اینکه تحقق آن به دست خداوند است؛ حتما به سوی همان که از آن نهی شده‌اند بازمی‌گردند و به خاطر این عقیده باطل دورغ‌گو هستند. آیه واضح و کاملاً روشن است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿٢٧﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    این آن مشیت و خواسته اختیاری بنده است که از ابتدای گفتگو درباره علم هدایت مد نظر ماست و قسمت مهم‌تری که باقی می‌ماند؛ تحقق این خواسته در عالم واقعیات وتوفیق به انجام عمل صالح است که این به دست مشیت و خواست پروردگاراست، ولی آنها از آن آگاه نیستند و می‌گویند:‌
    {أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ} صدق الله العظيم [الأعراف:۵۳].
    این عقیده آنان باطل است چون قادر نبوده و نخواهند بود آن را محقق سازند مگر اینکه خداوند بخواهد خواسته آنان رد عالم واقعیات محقق گردد و به خاطرعدم آگاهی ایشان از این امر خداوند تعالی برای‌شان فتوا می‌دهد که:
    {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۲۸]
    پس هدایت و ایمان توسط الرحمن به قلب بنده حق‌جو و منیب نازل می‌شود و خداوند به او نشان می‌دهد که پروردگار حق است و جز آن باطل.
    علم الجهاد از آیاتی که ناصر محمد یمانی می‌ آورد رومی‌گرداند؛ اما من مانند او نبوده و از آیاتی که می‌آورد رونمی‌گردانم؛ هرگز؛ بلکه تفسیر و تأویلی بهتر از او ارائه می‌نمایم و اسلحه او به دست حق می‌افتد. می‌بینم علم الجهاد با فرموده خداوند تعالی برایمان حجت می‌آورد که :‌

    {وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ‎﴿١١١﴾} [الأنعام].
    {وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ‎﴿٣٠﴾} [الإنسان].
    و کسی که از بیان حق آگاه نباشد؛ گمان می‌کند علم الجهاد برهان محکم و روشنی از قرآن عظیم آورده است؛ ولی وقتی بیان ناصر محمد یمانی در اين باره آورده شود، برای کسانی که خواهان حق هستند روشن می‌گردد که حق آمده از نزد پروردگارشان چیزی است که در بیان محمد ناصر یمانی آورده شده است. پس ببینید بیان حق درباره اینکه چرا ولو هر معجزه‌ای بیاید؛ ایمان نخواهند آورد چیست:
    علت عقیده باطل آنهاست که گمان می‌کنند اگر خداوند با معجزات خود رسولش را یاری نماید، آنان بی شک وتردید ایمان خواهند آورد اما این اعتقادی باطل است و برای همین بعد از فرستادن معجزات؛ خواسته و مشیت آنها را محقق نمی‌سازد چرا که آنان نمی‌دانند خداوند بین آنها و قلب‌شان حائل می‌شود و به خاطر این عقیده باطل ابداً هدایت نمی‌شوند. اعتقاد باطل آنان این است که به محض وقوع معجزات به آنچه که می‌خواهند و وعده داده بودند --یعنی ایمان آوردن- عمل می‌کنند و گمان می‌کنند اگر خداوند نشانه‌های تصیق کننده را همراه رسولانش بفرستد؛ فوراً ایمان خواهند آورد و این عقیده باطل آنها هیچ وقت محقق نخواهد شد و هر نشانه تصدیقی هم که خداوند بفرستد؛ این امر رخ نخواهد داد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠٩﴾‏ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١١٠﴾‏ وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ‎﴿١١١﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    آیا نمی‌بینید مشیت و خواسته اختیاری بنده در عالم واقعیات محقق نمی‌شود مگر اینکه پروردگار عالمیان بخواهد؟ علم الجهاد قضیه آن طور که تو فکر می‌کنی نیست که خواسته و مشیت اختیاری با قدرت پروردگار سبحان شریک است؛ تو اشتباه می‌کنی. روشن شد که فتوای ناصر محمد یمانی حق است و اگر بنده این اعتقاد را داشته باشد که به وعده خود عمل خواهد کرد و تصدیق و پیروی را به رسیدن معجزات موکول کند تا بعد از آمدن معجزات؛ تصدیق و از حق پیروی نماید؛ خواسته ذاتی بنده به هیچ وجه محقق نخواهد شد و این عقیده باطل است، چون تحقق مشیت به دست خداوند است .علم الجهاد! آن مشیت اختیاری که تواز در دست بنده بودن آن استکبار می‌ورزی و ما دانستیم که ارزشی ندارد مگر این مشیت و خواسته در عالم واقعیات محقق شود . به کسانی بنگر که گفتند اگر خداوند از فضل خود به ما عنایت کند ؛ ما حق را تصدیق کرده و از نیکوکاران خواهیم بود و قاطعانه باور داشتند که اگر خداوند از فضل خود به ایشان چیزی عطا کند ؛ در احسان و نیکوکاری درنگ نخواهد کرد و این عقیده باطل است و به خاطر باور غلطشان به اینکه بی شک وتردید به خواسته‌ شان عمل خواهند کرد -بدون دخالت مشیت الهی- هدایت نشده و خواسته‌ شان محقق نخواهد شد؛ چون نمی‌دانند تحقق خواسته ارادی ایشان تنها به دست پروردگار میسر است و هیچ کاری از آنان برنمی‌آید بجز اینکه اراده کرده و طالب حق باشند و سپس به درگاه پروردگار بازگشته و انابه نمایند تا پروردگار قلب آنان را برای تحقق وعده‌ای که به او داده‌اند- عمل به وعده خود بعد از رسیدن فضل خداوند به ایشان- تثبیت نماید . در غیر این‌صورت فضل خداوند خواهد آمد اما قلب‌شان را منصرف خواهد کرد و به خاطراین عقیده باطل و یقین به خودشان که حتما خواسته خود را تحقق خواهند داد؛ کارشان به خلف وعده می‌کشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٧٥﴾‏ فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ‎﴿٧٦﴾‏ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ‎﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
    و این تصدیق فتوای حق ماست که تحقق و عملی شدن خواسته، هر چند هم بنده بخواهد و اراده کند، به دست پروردگار است. من می‌خواهم و تو هم می‌خواهی و خداوند است که آنچه که می‌خواهد انجام می‌دهد و تحقق عملی خواسته و اراده جز به خواست پروردگار عالمیان نیست.
    اي جماعت انصار! اختلاف من و علم الجهاد، جدا نکردن این دو مشیت و خواسته یعنی خواستن بنده و خواسته و مشیت پروردگار سبحان است. علم الجهاد تنها به یک خواسته و مشیت اعتقاد دارد و فتوا می‌دهد مشیت اختیاری وفعلی همه به دست پروردگار است و بنده دخالتی در آن ندارد؛ اگر چنین است پس چرا خداوند بندگانش را مورد محاسبه و بازخواست قرار می‌دهد . او کسی را بیش از توانش تکلیف نمی‌کند، پس چطور زمانی که قدرت انتخاب به او نداده ؛ وی را بازخواست کرده و وارد آتش جهنم می‌نماید اي علم الجهاد؟ در این مورد برایت مثالی می‌آوریم جناب علم الجهاد؛ اگر خداوند به تو بگوید علم الجهاد برو و این کوه را بالای سرت بگذار و تو رفتی و نتوانستی آن را بالا ببری ؛ حال اگر خداوند تو را به خاطر این ناتوانی عذاب نماید؛ آیا این عمل پروردگار سبحان را ظلم به خود نخواهی دانست چرا که قدرت اجرای این فرمان را به تو نداده است؟ لذا علت اینکه خداوند بندگانش را در صورت انتخاب بد مورد محاسبه قرار می‌دهد این است که قدرت انتخاب به ایشان داده که یا شاکر باشند و یا کفران کنند و هر کس راهی را برگزیند که رضایت خداوند را در پی داشته باشد؛ خداوند نیز قلب او را به سویی می‌برد که محبوب خدا و مورد رضایت اوست و خداوند اعمال صالح را محبوب آنان می‌گرداند و آن را در قلبشان می‌آراید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ} صدق الله العظيم [الحجرات:۷]
    ولی کسانی که کافر شده‌اند،
    این خداوند نیست که کفر و فسوق و عصیان را زینت قلبشان می‌سازد، چون از کفر و فسق و عصیان بنده راضی نیست ولی به خاطر روگرداندنشان به شیطان اجازه می‌دهد بر آنان مسلط گردد و باطل ولیّ آنان می‌شود. شیطان کفر و فسوق و عصیان را در قلبشان می‌آراید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [النحل:۶۳]

    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [النمل: ۲۴].

    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۴۳].

    علت هم این است که خداوند به خاطر روگرداندن ایشان؛ به شیطان امکان می‌دهد بر آنان تسلط یابد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    ‏ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [المجادلة].
    و این یک شیطان واحد نیست؛ بلکه هر کسی که روی‌گرداند خداوند شیطانی رجیم را سراغش فرستاده وقرین او می‌گرداند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ‎﴿٣٦﴾‏ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ‎﴿٣٧﴾‏ حَتَّىٰ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ‎﴿٣٨﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    ‏ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ‎﴿٢٧﴾‏ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ‎﴿٢٨﴾‏ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ‎﴿٢٩﴾‏ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ‎﴿٣٠﴾‏} صدق الله العظيم [ق].
    و حجت بالغه برای خداوند است. از من پیروی نمایید تا با ذکر که بصیرت خداوند برای رسول و پیروان اوست؛ شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نمایم.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤٣﴾‏ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ‎﴿٤٤﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
    الداعي إلى صراط العزيز الحميد بالقرآن المجيد خليفة الله الإمام ناصر مُحمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ


    اقتباس المشاركة 51394 من موضوع ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..



    - 21 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    08 - 02 - 1430هـ
    04 - 02 - 2009 مـ
    10:06 مساءً
    ــــــــــــــــــــ



    { إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ }
    صدق الله العظيــــم ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
    حقيقٌ لا أقول على الله غير الحقّ لمن شاء منكم أن يستقيم، ولكنكم لن تحققوا ما شئتم على الواقع الحقيقي ما لم يشأ الله ربّ العالمين، ويا علم الجهاد فلا يزال لدينا الكثير والكثير من السُلطان على فتوى علم الهدى في مُحكم القرآن العظيم أنّ المشيئة الاختياريّة جعلها الله بيد العبد وتحقيق المشيئة على الواقع بيد الربّ وحده لا شريك لله وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيات رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:27].

    ومن ثم انظر للردّ عليهم من ربّهم قال الله تعالى:
    {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:28].

    والسؤال الذي يطرح نفسه هو هل معقول أنّ هؤلاء الذين وقفوا على النار لكاذبون وقالوا بألسنتهم ما ليس في قلوبهم أن لو يردهم الله أنهم سوف يعملون ما يحبه الله ويرضاه؟ والجواب كلا، بل يعتقدون لو يردهم الله إلى الدنيا أنهم سوف يعملون الأعمال الصالحة كما أمرهم ربهم غير ما كانوا يعملون، ولكني أُشهد الله لو رُدّوا لعادوا لما نهوا عنه وإنهم لكاذبون بهذه العقيدة الباطلة. والسؤال هو لماذا سوف يعودون لما نهوا عنه؟ والجواب: إنه بسبب جهلهم في علم الهدى أنّ العبد لا يستطيع أن يُحقق مشيئته الاختياريّة ما لم يشأ الله له تحقيق ذلك على الواقع الحقيقي، إذاً المشيئة الاختياريّة إنما هي سبب من الإنسان، وبما أنّ الله جعل لكل شيء سبباً فهل إذا ضربتم في الأرض لطلب الرزق وشئتم الرزق فهل ترون أنكم سوف تحققون ما تشاؤون فتحصلون على الرزق ما لم يشأ الله لكم ذلك من لحظة أن فكرتم أين تجدون رزقكم فتوكلتم على الله؟ ومن يتوكل على الله فهو حسبه، ومن ثم يهدكم الله إلى سبيل رزقكم. إذاً الأسباب لن تنفع شيئاً ما لم تتدخل قدرة الربّ لتحقيق المشيئة على الواقع الحقيقي يا علم الجهاد، فما خطبك لا تفقه قولاً؟ وتذهب إلى متاهاتٍ لا تخرج بها بنتيجةٍ من قولك المشيئة التكوينيّة والملكوتيّة! وما شأنك بما يشاء الله في ملكوته؟ فنحن نتكلم عن علم الهدى ونفتي أنه لا بدّ من اتخاذ السبب ليهدينا الله إلى الصراط المُستقيم وهذا السبب هو المشيئة الاختياريّة ويريد العبد أن يرزقه الله الهدى ولكن هذه المشيئة الاختياريّة إنما هي سببٌ مثلها كمثل سبب الرزق، ولكن لن تُرْزَق ما لم يرزقك الله.
    إذاً المشيئة الإراديّة للإنسان لا تُسمن ولا تُغني من جوع ما لم يَشأ الله لعبده تحقيق ذلك على الواقع الحقيقي. فانظر لعقيدة أصحاب النار التي كذبهم الله أن يستطيعوا أن يُحققوها على الواقع الحقيقي، وبسبب جهلهم أنّ التحقيق بيد الله حتماً فسوف يعودون لما نهوا عنه وإنهم لكاذبون بهذه العقيدة الباطلة، والآية واضحة وجلية وقال الله تعالى: {وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيات رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:27].

    وهذه المشيئة الاختياريّة التي نقصدها من أوّل الحوار في علم الهدى أنها بيد العبد، وبقي الأهم وهو تحقيق المشيئة على الواقع الحقيقي بالعمل الصالح، وهذه المشيئة هي بيد الربّ، ولكنهم يجهلون ذلك وقالوا:
    {أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ} صدق الله العظيم [الأعراف:53].

    وهذه عقيدة باطلة لأنهم لا ولن يستطيعوا تحقيق ذلك ما لم يشأ الله لهم تحقيق مشيئتهم على الواقع الحقيقي، وبسبب جهلهم لذلك أفتاكم الله بقوله تعالى:
    {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:28].

    إذاً الهُدى والإيمان يتنزل من الرحمن إلى القلب المُنيب الباحث عن الحقّ فيريه الله أنه الحقّ وما دونه باطل.

    ولن أُعرض عن الآيات التي يوردها علم الجهاد كما يُعرض عن الآيات التي يوردها ناصر محمد اليماني، كلا؛ بل سوف أفسّرها خيراً منه وأحسنَ تأويلاً، فيذهب سلاحه من يده إلى جانب الحقّ، وأرى علم الجهاد يُحاج بقول الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ} [الأنعام:111].

    {وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً} [الإنسان:30].

    والجاهل عن البيان الحقّ سوف يظنّ أنّ علم الجهاد أتى بسُلطانٍ مُحكمٍ بيّنٍ من القرآن العظيم، حتى إذا جاء بيان ناصر محمد اليماني ومن ثم يتبيّن للذين يريدون الحقّ أنه الحقّ من ربّهم هو ما جاء في بيان ناصر محمد اليماني، وإلى البيان الحقّ عن سبب عدم إيمانهم مهما جاء من المُعجزات:

    وذلك بسبب عقيدتهم الباطلة في أنفسهم أنّ لو يؤيد الله رسوله بالمُعجزات فإنّهم سوف يؤمنون بلا شكٍّ أو ريبٍ، وهذه عقيدة باطلة. ولذلك لا ولن يُحقق الله لهم مشيئتهم شيئاً من بعد إرسال المُعجزات نظراً لأنهم يجهلون أنّ الله يحول بينهم وبين قلوبهم إذاً لن يهتدوا أبداً بسبب هذه العقيدة الباطلة، وهي عقيدتهم بأنهم سوف يوفون بما شاءوا ووعدوا به فور حدوث المُعجزة ويظنون أن لو يبعث الله آيات التصديق مع رُسله بأنهم سوف يؤمنون فوراً وهذه عقيدةٌ باطلةٌ لن يتحقق من مشيئتهم شيء مهما أرسل الله من آيات التصديق. قال الله تعالى:
    {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آية لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيات عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ (109) وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أوّل مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (110) وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمْ الْمَلائِكَةَ وَكَلَّمَهُمْ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (111)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    أفلا ترون أنّ المشيئة الاختياريّة لا ولن تتحقق على الواقع العملي ما لم يشأ الله ربّ العالمين؟ وليس كما تعتقد يا علم الجهاد أنّ المشيئة الاختياريّة إشراكٌ بقدرات الربّ سبحانه وإنك لمن الخاطئين. وتبيّن فتوى ناصر محمد اليماني أنها الحقّ وأنّ المشيئة الذاتيّة للعبد لا ولن يتحقق منها شيء إذا اعتقد العبد أنه سوف يفي بما وعد وأنهم لن يؤخروا التصديق والاتّباع إلا إلى وصول معجزات التصديق ومن ثم يصدقون ويتبعون، وهذه عقيدةٌ باطلةٌ لأن تحقيق المشيئة بيد الله. إذاً يا علم الجهاد إنّ المشيئة الاختياريّة التي استكبرتها أن تكون بيد العبد قد علمنا أنها لا قيمة لها ما لم يتم تحقيقها على الواقع، فانظر للذين قالوا لئن أتانا الله من فضله لَنَصَّدَّقنّ ونكوننّ من المُحسنين وكانوا جازمين أنه لن يؤخرهم عن الإحسان إلا أن يأتيهم الله من فضله وهذه عقيدةٌ باطلةٌ، وكلا ولا ولن يتحقق ما يشاؤون بسبب عقيدتهم الباطلة أنهم سوف يفعلون ذلك بلا شكٍّ أو ريبٍ، وذلك لأنهم يجهلون أنّ تحقيق المشيئة الاختياريّة بيد الربّ وليس لهم من الأمر شيء إلا الاختيار ثم الإنابة للربّ ليثبّت القلب على تحقيق ما وعدوا به ربّهم حين يأتيهم من فضله؛ ما لم فسوف يأتيهم الله من فضله ومن ثم يصرف قلوبهم فيخلفوا الله ما وعدوه بسبب العقيدة الباطلة في أنفسهم باليقين في أنفسهم أنهم سوف يحققون ذلك. وقال الله تعالى:
    {وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ (75) فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ (76) فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (77)} صدق الله العظيم [التوبة].

    وهذا تصديق بفتوانا بالحقّ أنّ تحقيق المشيئة الفعليّة هي بيد الربّ مهما شاء الإنسان ومهما أراد، فأنت تُريد وأنا أُريد والله يفعلُ ما يُريد، ولن يتم تحقيق المشيئة الفعليّة إلا أن يشاء الله ربّ العالمين.


    ويا معشر الأنصار، إن الاختلاف بيني وبين علم الجهاد هو في عدم الفصل بين المشيئتين، مشيئة العبد ومشيئة الربّ سُبحانه، فأمّا علم الجهاد فجعلها مشيئةً واحدةً وأفتى بأنها لله جميعاً المشيئة الاختياريّة والمشيئة الفعليّة وليس للعبد أي دخل في ذلك، إذاً يا قوم لماذا يُحاسب الله عباده وهو لا يُكلف نفساً إلا وسع قُدرتها فإذا لم يجعل لها قدرةَ الاختيار فلماذا يُحاسبها يا علم الجهاد فيدخلها نار جهنم؟ وسوف أضرب لك على ذلك مثلاً يا علم الجهاد، لو قال الله لك يا علم الجهاد ارفع ذلك الجبل على رأسك ومن ثم ذهبت ولم تستطيع أن ترفعه، فإن عذبك الله بسبب عدم رفعه أفلا ترى ذلك ظلماً من ربك سُبحانه لو فعل لأنه لم يخوّل لك القدرة على تنفيذ أمره؟ إذاً يا علم الجهاد إن سبب مُحاسبة الله لعباده في سوء الاختيار لأنّه خوّلهم القدرة على الاختيار إما شاكراً وإما كفوراً، ومن اختار ما يرضي الله صرف الله قلبه إلى ما يحبه الله ويرضاه وحبب الله ذلك العمل الصالح إلى أنفسهم وزينه في قلوبهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ} صدق الله العظيم [الحجرات:7].

    ولكن الله لا يُزين للذين كفروا الكفر والفسوق والعصيان وذلك لأنّ الله لا يرضى لعباده الكفر والفسوق والعصيان، ولكن الله وبسبب إعراضهم جعل للشيطان عليهم سُلطاناً فهو وليهم الباطل والشيطان بدوره زيّن في قلوبهم الكفر والفسوق والعصيان. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [النحل:63].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [النمل: 24].
    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:43].

    وذلك لأنّ الله جعل للشيطان عليهم سُلطاناً بسبب إعراضهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (19)} صدق الله العظيم [المجادلة].

    وليس شيطاناً واحداً، بل كُل معرضٍ يقيّض الله له قريناً شيطاناً رجيماً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَانِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنْ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38)} صدق الله العظيم [الزخرف].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ (27) قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (28) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (29) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)} صدق الله العظيم [ق].

    ولله الحُجة البالغة فاتبعوني أهدكم بالذكر صراط العزيز الحميد بصيرة من الله لرسوله والتابعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (43) وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ (44)} صدق الله العظيم [الزخرف].

    الداعي إلى صراط العزيز الحميد بالقرآن المجيد خليفة الله الإمام ناصر مُحمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 25-01-2019, 09:53 PM
  2. مشاركات: 7
    آخر مشاركة: 25-05-2017, 08:19 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 28-02-2017, 11:57 AM
  4. ردود الإمام على نسيم وعلم الجهاد في عقيدة رؤية الله تعالى جهرة..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 14
    آخر مشاركة: 03-08-2013, 11:46 AM
  5. ردود الإمام على نسيم وطريد وعلم الجهاد: دحض الشُبهات بحُجةٍ وإثباتٍ..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 30
    آخر مشاركة: 14-07-2012, 11:57 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •